✨#قصص_قرآنی
✨#حضرت_موسی_عليه_السلام
✨#قسمت_پنجاهم
👈سپردن صندوق عهد به يوشع
🌴در آيه 248 سوره بقره سخن از تابوت (صندوق عهد موسى) به ميان آمده و در آن آيه چنين مى خوانيم:
🌴و پيامبرشان (اشموئيل) به بنى اسرائيل گفت: نشانه صحت حكومت و فرماندهى طالوت آن است كه تابوت (صندوق عهد) به سوى شما خواهد آمد. كه در آن، آرامشى از پروردگار شما، و يادگارهاى خاندان موسى و هارون قرار دارد، در حالى كه فرشتگان، آن را حمل مى كنند. در اين موضوع، نشانه روشن براى شما است، اگر ايمان داشته باشيد.
🌴توضيح اين كه موسى عليه السلام در روزهاى آخر عمر خود، الواح مقدس تورات، كتاب آسمانى را به ضميمه زره خود و يادگارهاى ديگر در ميان صندوقى نهاد و آن را به وصى خود يوشع بن نون سپرد، اين صندوق چنان كه از آيه فوق استفاده مى شود، داراى اعتبار و عظمت خاصى براى بنى اسرائيل، و مايه اطمينان و آرامش خاطر براى آنها بود.
🌴از گفتار اهل بيت عليهم السلام و مفسران بر مى آيد كه اين صندوق همان صندوقى بود كه مادر موسى، موسى را هنگام خردسالى در ميان آن نهاده و به رود نيل انداخت، آب آن را تا كنار كاخ فرعون آورد، و به وسيله كارگران فرعون از آب گرفته شد، و نزد فرعون فرستاده شد، موسى عليه السلام را از ميان آن بيرون آوردند و اين صندوق در دستگاه فرعون نگهدارى مى شد. سپس به دست بنى اسرائيل افتاد و چون داراى خاطره شيرين نجات موسى عليه السلام بود، در نزد بنى اسرائيل، بسيار احترام داشت. آنها از آن صندوق استمداد مى جستند، و در جنگهايى كه با عمالقه و دشمنان داشتند، آن را همراه خود مى بردند، و آن صندوق اثر معنوى و روانى خاصى در بالا رفتن روحيه آنها داشت، سرانجام در يكى از جنگها، دشمنان آن صندوق را از بنى اسرائيل گرفتند و اين حادثه براى بنى اسرائيل بسيار تلخ بود و موجب ضعف آنها شد، چرا كه آنها آن صندوق را شعار و پرچم بلند خود مى دانستند، و اكنون آن را از دست داده بودند.(اقتباس مجمع البيان، ج 2،ص 353)
🌴به اين ترتيب موسی عليه السلام در واپسين روزهاى عمرش، چنين صندوقى را به وصى خود يوشع سپرد، و در داستان اشموئيل ماجراى بازگشت اين صندوق به دست بنى اسرائيل، خاطرنشان مى شود.
ادامه دارد....
📚دانشنامه قرآن کریم
https://eitaa.com/Qoranekarim
✨#قصص_قرآنی
✨#حضرت_موسی_عليه_السلام
✨#قسمت_پنجاه_و_یکم
👈حضرت هارون برادر موسى عليه السلام
🌴هارون برادر موسى عليه السلام از پيامبران مرسل بود، نام مباركش بيست بار در قرآن آمده است، بيشتر زندگى او همراه موسى عليه السلام است، او شريعت موسى عليه السلام را تبليغ مى كرد، خداوند بر موسى و هارون عليهماالسلام سلام و درود فرستاده است.(سوره صافات/آیه 120)
🌴از ويژگى هاى هارون اين كه، موسى عليه السلام در توصيف او مى گويد:
🌴خدايا زبان برادرم هارون از من فصيحتر و گوياتر است. او را همراه من بفرست تا ياور من باشد و مرا تصديق كند.(سوره قصص/آیه 33)
🌴هارون عليه السلام وزير موسى عليه السلام بود، هرگاه موسى عليه السلام به مسافرت مى رفت، مانند سفر به كوه طور و ميقات كه چهل روز به طول كشيد، هارون را در ميان مردم، جانشين خود قرار داد.(سوره فرقان/آیه 35،سوره طه/آیه 30)
🌴هارون همواره يگانه يار و ياور موسى عليه السلام بود و سرانجام در بيابان تيه قبل از رسيدن به سرزمين مقدس، از دنيا رفت، و موسى عليه السلام را در سوگ خود نشانيد.
🌴در روايات متعدد اسلامى از جمله حميث مَنزِلَه، نسبت حضرت على عليه السلام به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم، همانند نسبت هارون به موسى عليه السلام تشبيه شده، با اين فرق كه هارون پيامبر بود، ولى حضرت علی عليه السلام پيامبر نبود.(اين حديث در كتب شيعه و سنى به طور متواتر نقل شده است.)
ادامه دارد....
📚دانشنامه قرآن کریم
https://eitaa.com/Qoranekarim
✨#قصص_قرآنی
✨#حضرت_موسی_عليه_السلام
✨#قسمت_پنجاه_و_دوم
👈رحلت آرام و آسوده موسى عليه السلام
🌴240 سال از عمر موسى عليه السلام گذشت، روزى عزرائيل نزد او آمد و گفت: سلام بر تو اى همسخن خدا.
🔸موسى عليه السلام جواب سلام او را داد و پرسيد: تو كيستى؟
🔹او گفت: من فرشته مرگ هستم.
🔸موسى: براى چه به اين جا آمده اى؟
🔹عزرائيل: آمده ام تا روحت را قبض كنم.
🔸موسى: روحم را از كجاى بدنم خارج مى سازى؟
🔹عزرائيل: از دهانت.
🔸موسى: چرا از دهانم، با اينكه من با همين دهانم با خدا گفتگو كرده ام؟
🔹عزرائيل: از دستهايت.
🔸موسى: چرا از دستهايم، با اين كه تورات را با اين دستهايم گرفته ام؟
🔹عزرائيل: از پاهايت.
🔸موسى: چرا از پاهايم، با اين كه با همين پاهايم به كوه طور (براى مناجات) رفته ام؟
🔹عزرائيل: از چشمهايت.
🔸موسى: چرا از چشمهايم، با اين همواره چشمهايم را به سوى اميد پروردگار كشيده ام؟
🔹عزرائيل: از گوشهايت.
🔸موسى: چرا از گوشهايم، با اين كه سخن خداوند متعال را با گوشهايم شنيده ام.
🌴خداوند به عزارئيل وحى كرد: روح موسى عليه السلام را قبض نكن تا هر وقت كه خودش بخواهد.
🌴عزرائيل از آن جا رفت، و موسى عليه السلام سالها زندگى كرد تا اين كه: روزى يوشع بن نون را طلبيد و وصيت هاى خود را به او نمود، سپس به تنهايى به سوى كوه طور رفت، مردى را ديد مشغول كندن قبر است، نزد او رفت و گفت: آيا مى خواهى تو را كمك كنم؟ او گفت: آرى، موسى او را كمك كرد. وقتى كه كار كندن قبر تمام شد، موسی عليه السلام وارد قبر گرديد و در ميان آن خوابيد تا ببيند اندازه لحد قبر، درست است يا نه، در همان لحظه خداوند پرده را از جلو چشم او برداشت، موسى عليه السلام مقام خود در بهشت را ديد، عرض كرد: خدايا روحم را به سويت ببر. همان دم عزرائيل روح او را قبض كرد. و همان قبر را مرقد موسى عليه السلام قرار داد، و آن قبر را پوشانيد، و آن مرد قبر كن، عزرائيل بود كه به آن صورت در آمده بود.
🌴در اين وقت منادى حق در آسمان، با صداى بلند گفت:
🍃ماتَ موسى كَلِيم اللهِ، فَاَىِّ نَفسٍ لا تَمُوتُ🍃
✨موسى كليم خدا مرد، چه كسى است كه نمى ميرد؟(بحار، ج 13،ص 365 و 366)✨
🌴مطابق بعضى از روايات، قبر حضرت موسى عليه السلام در كوه طور (واقع در نجف اشرف يا سرزمين سينا) مى باشد.(بحار،جلد13،ص 253)
💥پايان داستان زندگى حضرت موسى و هارون عليه السلام
📚دانشنامه قرآن کریم
https://eitaa.com/Qoranekarim
✨#قصص_قرآنی
✨#حضرت_اشموئیل_عليه_السلام
✨#قسمت_اول
👈بروز اشموئيل و طالوت و جالوت، پس از موسى عليه السلام
🌴چنان كه قبلا گفته شد، پس از رحلت موسى عليه السلام بنى اسرائيل به فرماندهى يوشع بن نون وصى موسى عليه السلام به جنگ با زورمندان شام و فلسطين پرداختند، تا ارض فلسطين و شهرهاى آن را فتح كنند و اين جنگ همچنان ادامه داشت.
🌴بنى اسرائيل پس از موسى عليه السلام داراى پيامبرى بودند كه در آيه 246 و 247 و 248 سوره بقره از اين پيامبر به عنوان نبى (پيامبر) ياد شده، ولى نام او ذكر نشده است، كه اكثر مفسران به استناد روايات معتقدند كه اين پيامبر به نام اشموئيل بود.
🌴اشموئيل كه از نژاد بنى اسرائيل بود. زمام رهبرى بنى اسرائيل را در دست گرفت و به بازسازى آنها براى خودسازى و جهاد با دشمنان پرداخت.
🌴اشموئيل احساس كرد كه لشگر بنى اسرائيل نياز به يك فرمانده شجاع، نترس، كاردان و دلاور دارد. خود بنى اسرائيل نيز كه از ناحيه گزند دشمنان به ستوه آمده بودند، نياز به چنين فرماندهى را احساس نمودند. نزد اشموئيل آمده و از او درخواست كردند كه فرماندهى شجاع و كارآمد انتخاب كند تا تحت فرماندهى او با دشمن بجنگند، اشموئيل كه سستى و بى همتى آنها را تجربه كرده بود به آنها فرمود:
🌴بيم آن دارم كه شما از پيروى چنين فرماندهى سرپيچى كنيد، و از نبرد با دشمن، شانه خالى نماييد. ولى آنها قول دادند كه با انتخاب چنان فرمانده يا اطاعت قوى از او با دشمن جنگ خواهند كرد.
🌴اشموئيل از درگاه خداوند درخواست چنين فرماندهى با كفايت نمود. خداوند به او وحى كرد كه چنين فرماندهى را نزد تو مى فرستيم، فرماندهى و پرچم سپاه را به دست او بسپار.
🌴اين فرمانده لايق همان طالوت بوده كه مردى بلندقامت، تنومند، داراى اعصابى محكم و اراده اى قوى به علاوه دانشمندى زيرك و با تدبير بود. او در اين هنگام شهرتى نداشت. با پدرش در ساحل رودخانه اى مى زيست و چهارپايان پدرش را به چرا مى برد و كشاورزى مى كرد.
ادامه دارد....
📚دانشنامه قرآن کریم
https://eitaa.com/Qoranekarim
✨#قصص_قرآنی
✨#حضرت_اشموئیل_عليه_السلام
✨#قسمت_دوم
👈 دیدار اشموئيل با طالوت
🌴روزى بعضى از چهارپايان در بيابان گم شدند. طالوت همراه يكى از دوستانش در اطراف رودخانه به جستجوى آنها پرداخت، در اين جستجو تا نزديك شهر صوف رسيدند (اشموئيل در شهر صوف سكونت داشت)دوست طالوت به طالوت گفت: ما در نزديك شهر صوف هستيم، اشموئيل پيامبر در اين شهر است، بيا نزد او برويم، تا او در پرتو وحى ما را به پيدا كردن چهارپايان گمشده راهنمايى كند.
🌴طالوت پيشنهاد دوستش را پذيرفت و با هم به شهر صوف نزد اشموئيل آمدند همين كه چشمان طالوت و اشموئيل به همديگر افتاد، ما بين دلهايشان آشنايى برقرار شد. اشموئيل در همان لحظه طالوت را شناخت، دريافت كه اين شخص همان است كه خداوند او را به عنوان فرمانده لايق نزدش فرستاده است.
🌴طالوت سرگذشت گم شدن چهارپايانش را براى اشموئيل شرح داد. اشموئيل گفت: چهارپايانت هم اكنون، در راه دهكده به طرف باغستان پدرت در حركتند، نگران آنها نباش، ولى من تو را براى كار بزرگترى كه مربوط به نجات بنى اسرائيل از گزند دشمن است دعوت مى كنم.
🌴طالوت در آغاز از اين پيشنهاد تعجب كرده ولى سپس دعوت اشموئيل را پذيرفت، حضرت اشموئيل عليه السلام طالوت را به بنى اسرائيل معرفى كرد، فرمود:
🌴خداوند اين شخص را براى فرماندهى شما برگزيد، از او پيروى كنيد، و خود را براى جهاد با دشمن آماده سازيد.
🌴بنى اسرائيل بهانه تراشى كردند، زيرا اوصاف يك فرمانده لايق را در ظاهر طالوت نمى ديدند، زيرا او را نمى شناختند، ولى اشموئيل به آنها اطمينان داد كه طالوت از نظر علمى و معنوى و جسمى، رادمردى قوى و با تدبير است و بر شما برترى دارد.(اقتباس از آيه 247، بقره)
🌴بنى اسرائيل مطالبه دليل و نشانه كردند اشموئيل به آنها گفت:
🌴نشانه انتخاب طالوت آن است كه صندوق عهد يادگار مهم موسى عليه السلام(در داستان زندگى موسى عليه السلام در مورد صندوق عهد، شرح داده شد) را كه مايه دلگرمى و اطمينان شما است و اكنون در دست دشمن است به سوى شما باز مى گردند.
🌴طولى نگذشت كه صندوق عهد به گونه معجزه آسايى به دست بنى اسرائيل افتاد.
🌴در تاريخ آمده است: هنگامى كه صندوق عهد در جنگ ها به دست بت پرستان فلسطين افتاد، آن را به بتكده خود بردند تا آن صندوق در آن جا بود، آنها گرفتار ناراحتى هاى گوناگونى شدند، بعضى گفتند: اين ناراحتى ها هم به خاطر آن صندوق عهد است. از اين رو تصميم گرفتند آن را از شهر خود خارج سازند، و چون كسى حاضر نبود اين كار را بكند، آن صندوق را به دو گاو بستند، و آن دو گاو را به سوى بيابان حركت دادند. آن گاوها آن صندوق را كشيدند و از شهر خارج كرده و در بيابان به ميان بنى اسرائيل آوردند، البته فرشتگان و امدادهاى غيبى در پشت پرده، اين حركت را راهنمايى مى كردند.
ادامه دارد....
📚دانشنامه قرآن کریم
https://eitaa.com/Qoranekarim
✨#قصص_قرآنی
✨#حضرت_اشموئیل_عليه_السلام
✨#قسمت_سوم
👈پيروزى بنى اسرائيل به فرماندهى طالوت
🌴طالوت از سوى اشموئيل و بنى اسرائيل به عنوان فرمانده كل قواى بنى اسرائيل منصوب شد، طالوت سپاهيان را بازسازى و منظم كرد و به سوى جبهه روانه ساخت، در مسير راه براى آن كه آنها را آزمايش كند، با اين كه تشنه بودند و آب نداشتند، به آنها گفت: در سر راه به نهر آبى مى رسيد، خداوند شما را به وسيله آن آب آزمايش مى كند، آنها كه به هنگام تشنگى از آب بنوشند از من نيستند، و آنها كه جز يك پيمانه با دست خود، بيشتر از آن نخورند از من هستند.
🌴همه لشگر - جز اندكى - از آن آب نوشيدند.
🌴طالوت دريافت كه افراد محكم و با ايمان امتحان داده كه مى توان با آنها جنگيد همان گروه اندكند كه از آب ننوشيدند يا به اندازه يك كف دست نوشيدند.
🌴طالوت با همان گروه اندك از نهر آب گذشتند، عده اى از آنها با مقايسه كمى افراد خود با انبوه فراوان دشمن، گفتند: ما توانايى مقابله با دشمن به فرماندهى جالوت را نداريم. ولى آنها كه به لقاء الله و روز رستاخيز اعتقاد داشتند، با اراده قاطع گفتند:
🍃كَم مِن فِئَةٍ قليلَةٍ غَلَبَت فَِةٌ كثيرةً بِاِذنِ اللهِ و اللهُ مَعَ الصابرين🍃
✨چه بسيار گروههاى كوچكى كه به فرمان خدا بر گروههاى عظيمى پيروز شدند، و خداوند با صابران (و استقامت كنندگان) است.(سوره بقره/آیه 249)✨
🌴لشكر اندك بنى اسرائيل به حركت خود به سوى جبهه ادامه دادند، در حالى كه طالوت در پيشاپيش آنها حركت مى كرد تا به جايى رسيدند كه لشگر نيرومند جالوت نمايان و ظاهر شد. طالوتيان در برابر آن قدرت عظيم قدرت كشيدند و دست به دعا برداشته و گفتند:
🍃رَبَّنا أفرِغْ عَلَينا صَبرو ثَبِّت اَقدامَنا عَلَى القَومِ الكافِرينَ🍃
✨پروردگارا! پيمانه مقاومت و تحمل و صبر را بر ما بريز، و گامهاى ما را ثابت بدار، و ما را بر جمعيت كافران پيروز گردان.(سوره بقره/آیه250)✨
🌴اين گروه اندك با اراده اى محكم و روحيه اى عالى به فرماندهى طالوت فرمانده لايق و با ايمان به قلب لشگر دشمن زدند.
🌴در آن وقت حضرت داوود به عنوان جوان ناشناس در ميان لشگر بنى اسرائيل بود. به وسيله فلاخنى كه در دست داشت، در پيشاپيش لشگر، جالوت فرمانده دشمن را هدف قرار داد و يكى دو سنگ به سوى او افكند، آن يك سنگ يا دو سنگ به او اصابت كرد به طورى كه جالوت جيغ و فرياد كشيد و بر زمين افتاد و در خون خود غوطه ور شد و به هلاكت رسيد. با كشته شدن جالوت، سپاه او فروپاشيدند و فرار را بر قرار ترجيح دادند.
🌴به اين ترتيب طالوت با لشكر اندك بنى اسرائيل بر دشمنان پيروز شدند. حضرت داوود عليه السلام از آن وقت داراى موقعيت عظيم در نزد اشموئيل و بنى اسرائيل گرديد و سرانجام داراى مقام نبوت و حكومت گرديد.
ادامه دارد....
📚دانشنامه قرآن کریم
https://eitaa.com/Qoranekarim
✨#قصص_قرآنی
✨#حضرت_اشموئیل_عليه_السلام
✨#قسمت_چهارم
👈داوود عليه السلام نوجوانى كه افتخار آفريد
🌴امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند به پيامبر بنى اسرائيل (اشموئيل) وحى كرد: جالوت را كسى مى كشد كه زره موسى عليه السلام براى تن او اندازه است، و او از فرزندان لاوى بن يعقوب بوده و نامش داوود عليه السلام پسر ايشا است. ايشا داراى ده پسر است كه داوود عليه السلام از همه آنها كوچكتر مى باشد.
🌴طالوت هنگام بسيج سپاه، براى ايشا پيام داد كه همه پسرانش را حاضر كند، او به دستور عمل كرد، طالوت زره موسى عليه السلام را بر تن یکی يكى از آنها نمود، ولى براى هيچكدام اندازه نبوده بلكه بلندتر بود يا كوتاهتر، طالوت به ايشا گفت: ديگر پسرى ندارى؟ او عرض كرد: يك پسر كوچكتر از همه دارم كه چوپان گوسفندانم مى باشد. طالوت به دنبال او فرستاد، او آمد و زره را پوشيد، آن زره براى او اندازه بود، همراه او چند سگ و يك فلاخن بود و طالوت او را همراه لشگر به ميدان برد.
🌴او بسيار شجاع و نترس بود، هنگامى كه لشكر بنى اسرائيل در برابر جالوت قرار گرفتند، جالوت سوار بر فيل بود و تاج بلندى بر سر داشت و لشگرش در دو طرف او آماده بودند، داوود عليه السلام سه سنگ همراه داشت، يكى از آنها را در فلاخن نهاد و به سوى جالوت پرتاب كرد، اين سنگ به جانب راست او اصابت نمود، سنگ دوم را به سوى او انداخت كه به جانب چپش اصابت كرد، سنگ سوم، درست بر پيشانى او به ياقوت تاجش اصابت كرد كه به مغزش رسيد و همان دم او را به هلاكت رساند و به زمين انداخت، لشگر او گريختند و بنى اسرائيل پيروز گشتند.(اقتباس از مجمع البيان، ج 2،ص 357)
💥پايان داستان زندگى حضرت اشموئيل عليه السلام
📚دانشنامه قرآن کریم
https://eitaa.com/Qoranekarim
✨#قصص_قرآنی
✨#حضرت_الیاس_عليه_السلام
✨#قسمت_اول
👈مختصری درباره حضرت الیاس علیه السلام
🌴يكى از پيامبران مرسل، حضرت الياس عليه السلام است كه نام مباركش در قرآن در دو مورد آمده است، در يك جا به عنوان انسانى شايسته در رديف زكريا و عيسى ويحيى عليهم السلام ذكر شده (انعام / 85) و در جاهاى ديگر به عنوان پيامبر مرسل ياد شده است (صافات/ 123)
🌴گرچه طبق بعضى از اقوال الياس عليه السلام همان ادريس، يا خضر يا ايليا است، ولى از ظاهر آيات قرآن استفاده مى شود كه او به طور مستقل، يكى از پيامبران است.
و در آيه 130 سوره صافات مى خوانيم: سَلامٌ عَلى اِلياسِين؛ سلام بر الياسين.
🌴سپس در آيه 132 مى فرمايد: اءِنَّه كانَ مِن عِبادِنا المومنينَ؛ او از بندگان مؤمن ما است.
🌴كلمه الياسين همان الياس است كه يا و نون بر آن افزوده شده است، و نيز احتمال دارد نظر به اين كه پدرش ياسين نام داشت، او را الياسين خواندند.
🌴الياس از پيامبران بنى اسرائيل و از نواده هاى هارون عليه السلام(به اين ترتيب: الياس بن ياسين بن فنحاص بن عيزار بن هارون، (مجمع البيان، ج 8،ص 457)برادر موسى عليه السلام است، و از امام صادق عليه السلام نقل شده كه الياس از پيامبران عابد بنى اسرائيل بود(اصول كافى، ج 1،ص 227)
ادامه دارد....
📚دانشنامه قرآن کریم
https://eitaa.com/Qoranekarim
✨#قصص_قرآنی
✨#حضرت_الیاس_عليه_السلام
✨#قسمت_دوم
👈شيوه دعوت الياس عليه السلام
🌴حضرت الياس عليه السلام از طرف خدا مأمور هدايت بت پرستان شد، كه به قول بعضى، آنها در بعلبك (كه اكنون در كشور لبنان قرار گرفته) بودند.
🌴الياس عليه السلام آنها را به تقوى و پاكسازى دعوت كرد، و از بت پرستى و پرستش بت بَعل (كه بت بزرگ آنها بود) برحذر داشت، و قوم بت پرست را به خاطر پرستش بت، سخت نكوهش نمود و به آنها فرمود: خداى يكتا و بى همتا پروردگار شما و پدران پيشين شما است، مربى و تربيت كننده شما او است، همه نعمت هايى كه داريد از او است، و حل هر مشكلى به دست با كفايت او مى باشد، چرا جز او را مى پرستيد؟ دست از تقليد كوركورانه برداريد، و روش نياكان خود را دنبال نكنيد، خداى حقيقى را بپرستيد.
🌴ولى قوم خيره سر و خودخواه او، گوش به اندرزهاى او ندادند، و به هدايت هاى منطقى و دلسوزانه او اعتنا نكردند، و به تكذيب او پرداختند، خداوند به آنها هشدار داد كه روزى خواهد آمد كه آنها در دادگاه عدل الهى قرار خواهند گرفت و در عذاب دوزخ، احضار خواهند شد.(سوره صافات/آیات 124تا127؛ بحار، ج 13،ص 392)
ادامه دارد....
📚دانشنامه قرآن کریم
https://eitaa.com/Qoranekarim
✨#قصص_قرآنی
✨#حضرت_الیاس_عليه_السلام
✨#قسمت_سوم
👈ايمان گروه اندكى به دعوت الياس عليه السلام
🌴تبليغات الياس عليه السلام باعث شد كه عده اى از بندگان خالص خدا، به او ايمان آوردند، و بر خلاف مسلك جامعه، سنت شكنى نموده، و باطل را رها كرده و به حق پيوستند.
🌴با اين كه چنين كارى در شرايط سخت آن عصر، بسيار دشوار بود، ولى آنها سنت باطل تقليد كوركورانه و جمله بى اساس خواهى نشوى رسوا، همرنگ جماعت شو را رها كرده، و دعوت به حق الياس عليه السلام را باور كردند و جزء ياران او شدند.(سوره صافات/آیه 128)
ادامه دارد....
📚دانشنامه قرآن کریم
https://eitaa.com/Qoranekarim