❖﷽❖
#احادیث_در_ارتباط_با_امام_حسین_ع
🔰خطبۀ زينب دختر على (ع)
قال أبو منصور الطبرسي في الاحتجاج: خطبة زينب بنت علي بن أبي طالب عليهما السلام بحضرة أهل الكوفة في ذلك اليوم تقريعا و تأنيبا:
عن حذام (حذلم خ ل) بن ستير الأسدي قال: لما أتى علي بن الحسين زين العابدين عليه السلام بالنسوة من كربلاء و كان مريضا و إذا نساء أهل الكوفة ينتدبن مشققات الجيوب و الرجال معهن يبكون، فقال زين العابدين عليه السلام بصوت ضئيل و قد نهكته العلة - إن هؤلاء يبكون فمن قتلنا غيرهم، فأومأت زينب بنت علي ابن أبي طالب عليهما السلام إلى الناس بالسكوت.
قال حذام الأسدي: لم أر و اللّه خفرة قط أنطق منها كأنها تنطق و تفرغ على لسان أمير المؤمنين علي عليه السلام، و قد أشارت إلى الناس بأن انتصوا، فارتدت الأنفاس و سكنت الأجراس ثم قالت بعد حمد اللّه تعالى و الصلاة على رسوله صلى اللّه عليه و آله:
أما بعد يا أهل الكوفة، يا أهل الختل و الغدر و الخذل، ألا فلا رقأت العبرة و لا هدأت الزفرة، إنما مثلكم كمثل التي نقضت غزلها من بعد قوة انكاثا تتخذون أيمانكم دخلا دخلا، هل فيكم إلا الصلف و العجب و الشنف و الكذب و ملق الإماء و غمز الأعداء، أو كمرعى على دمنة أو كفضة (كقصة خ ل) على ملحودة ألا بئس ما قدمت لكم أنفسكم أن سخط اللّه عليكم و في العذاب أنتم خالدون. أ تبكون أبي، أجل و اللّه فابكوا فإنكم أحرياء بالبكاء، فابكوا كثيرا و اضحكوا قليلا، فقد ابليتم بعارها و منيتم بشنارها و لن ترحضوها أبدا، و أنى ترحضون قتل سليل خاتم النبوة و معدن الرسالة و سيد شباب أهل الجنة و ملاذ حربكم و معاذ حزبكم و مقر سلمكم و أسى كلمكم و مفزع نازلتكم و المرجع إليه عند مقاتلتكم و مدرة حججكم و منار محجتكم، ألا ساء ما قدمتم لأنفسكم و ساء ما تزرون ليوم بعثكم. فتعسا تعسا و نكسا نكسا، لقد خاب السعي و تبت الأيدي و خسرت الصفقة و بؤتم بغضب من اللّه و ضربت عليكم الذلة و المسكنة. أ تدرون ويلكم أي كبد لمحمد صلى اللّه عليه و آله فرثتم، و أي عهد نكثتم، و أي كريمة له أبرزتم، و أي حرمة له هتكتم، و أي دم له سفكتم، لقد جئتم شيئا إدا تكاد السماوات يتفطرن منه و تنشق الأرض و تخر الجبال هدا. لقد جئتم بها صلعاء عنقاء سوداء فقهاء شوهاء خرقاء كطلاع الأرض و ملاء السماء، أ فعجبتم أن تمطرت (مطرت خ ل) السماء دما و لعذاب الآخرة أخزى و هم لا ينصرون، فلا يستخفنكم المهل فإنه عز و جل لا يخفره البدار و لا يخشى عليه فوت الثار، كلا إن ربك لنا و لهم لبالمرصاد.
ثم أنشأت سلام اللّه عليها تقول:
ما ذا تقولون إذ قال النبي لكم ما ذا صنعتم و أنتم آخر الأمم
بأهل بيتي و أولادي و تكرمتي منهم أسارى و منهم ضرجوا بدم
ما كان ذاك جزائي إذ نصحت لكم أن تخلفوني بسوء في ذوي رحم
إني لأخشى عليكم أن يحل بكم مثل العذاب الذي أودى على إرم
ثم ولت عنهم
📝قال حذام: فرأيت الناس حيارى قد ردوا أيديهم في أفواههم، فالتفت إلى شيخ في جانبي يبكي و قد اخضلت لحيته بالبكاء و يده مرفوعة إلى السماء و هو يقول: بأبي و أمي كهولهم خير الكهول و شبابهم خير شباب و نساؤهم خير النساء و نسلهم نسل كريم و فضلهم فضل عظيم، ثم أنشد:
كهولهم خير الكهول و نسلهم إذا عد نسل لا يبور و لا يخزى فقال علي بن الحسين عليهما السلام: يا عمة اسكتي ففي الباقي من الماضي اعتبار، و أنت بحمد اللّه عالمة غير معلمة فهمة غير مفهمة، إن البكاء و الحنين لا يردان من قد أباده الدهر. فسكتت.
ثم نزل عليه السلام و ضرب فسطاطه و أنزل نساءه و دخل الفسطاط .
ادامه مطلب(ترجمه)👇👇
@qoranvamamhoosein
📜ابو منصور طبرسى در «احتجاج» گويد: خطبۀ زينب دختر على بن ابى طالب (ع) در حضور مردم كوفه در آن روز سركوبى و نكوهش آنان بود؛ حذام بن ستير اسدى گفت: چون على بن الحسين (ع) را در حال بيمارى با زنان از كربلا به كوفه آوردند، زنان كوفه گريبان دريدند و شيون بلند كردند و مردان هم با آنها مىگريستند، زين العابدين (ع) با آوازى ضعيف كه بيمارى، او را از دست برده بود فرياد كرد: اينها كه گريه مىكنند، و جز اينها چه كسى ما را كشته است؟
زينب دختر على بن ابى طالب (ع) اشاره كرد تا مردم خاموش شوند؛
حذام اسدى گويد: من بخدا هرگز بانوى با شرمى نديدم كه از او سخنورتر باشد، گويا از زبان امير المؤمنين (ع) سخن به قالب مىريخت و به مردم اشاره كرد گوش كنند،
نفسها در سينهها برگشت و زنگها خاموش شدند
📝 و پس از ستايش خدا و صلوات بر رسول خدا (ص) گفت:
«اما بعد، اى اهل كوفه، اى اهل لاف زدن و پيمان گسستن و عقب كشيدن، هلا گريهها نيارامد و نالهها فرو ننشيند، همانا مثل شما مثل آن زنى است كه رشتۀ محكم خود را واتابد و شما پيمان خود را وسيلۀ دغلى سازيد، جز لاف و خودبينى و گزاف و دروغ در شماچيزى نيست، تملق گوئى كنيزان و كرشمهنوازى دشمنان را شيوۀ خود كردهايد، سبزه پهنزاريد يا زيور گورستان، هلا چه بد براى خود پيش آورديد كه خدا بر شما خشم كرد و در عذاب ابد جا كرديد، براى پدرم گريه كنيد؟!!
آرى بخدا بايد گريه كنيد زيرا شما را همان گريه شايسته است، پر بگرييد و كم بخنديد كه چنان آلودۀ ننگ و گرفتار رسوائى آن هستيد كه هرگز نتوانيد آن را شست.
💔چگونه خون زادۀ خاتم نبوت و معدن رسالت از خود بزدائيد كه سيّد جوانان اهل بهشت و ستاد نبرد و پناهگاه جمع شما بود، براى شما جايگاه آرامش و سازش بود، درد شما را درمان مىكرد و از پيشآمدهاى بد، شما را نگهدارى مىكرد، در ستيزهجوئى با هم به او مراجعه مىكرديد، منطق درست شما به او تكيه داشت و او چراغ راه شما بود، هلا چه بد براى خود پيش آورديد و چه بد بارى براى قيامت خود به دوش گرفتيد؛ نابودى، نابودى، سرنگونى، تلاشها بر باد رفت و دستها از كار ماند و معامله سرمايه را به باد داد، در خشم خدا جا گرفتيد و سكۀ خوارى و گدائى بر جبين شما زدند.
💔واى بر شما، مىدانيد چه جگرگوشهاى از محمد (ص) پاره كرديد؟
و چه پيمانى از او شكستيد؟
و چه خاندان گرامى از او به بازار آورديد؟
و چه پردۀ حرمتى از او دريديد؟
و چه خونى از او ريختيد؟
چيز ناهنجارى آورديد كه بسا آسمانها از هم فرو ريزد و زمين بپاشد و كوهها با خاك يكسان شود به پيمانه روى زمين وگنجايش آسمانها، عروس عمليات شما بىمو، بىسابقه، بدنما، كور و زشت و كج خلق است، عجب كنيد اگر كه آسمان خون بارد؟
عذاب براى آخرت رسواكنندهتر است و آنان ياورى نجويند؛
مهلت، شما را سبكسر نكند، زيرا كسى بر خداى عز و جل پيشدستى نتواند و خونخواهى از او فوت نشود؛ نه، هرگز پروردگارت براى ما و آنان در كمين است،
🕯سپس اين شعرها را سرود:
چه گوئيد ار پيمبر از شما پرسيد اى ملت چه كارى از شما سر زد كه بوديد آخرين امت؟!
به اهل بيت و اولاد عزيزانم چهها آمد
كه برخىشان اسير و جمع ديگر غرقه خونند
و بىعزّت نبود اين مردم ار كردم وصيت با شما از دل كه بدرفتار با اولاد من باشيد و بىحرمت
همىترسم كه آيد بر شما اى مردم كوفه عذابى ريشهكن چونان ارم ويران و در ذلّت
سپس روى از آنان برتافت.
📝حذام گويد: ديدم همۀ مردم سرگردان شدند و انگشت پشيمانى مىگزند، شيخى در پهلوى من گريه سر داده بود تا ريشش از اشكش خيس شده بود و دستهابه آسمان برداشته بود و مىگفت: پدر و مادرم قربانشان كه پيرانشان برگزيدۀ پيرانند و جوانانشان برگزيدۀ جوانان و زنانشان برگزيدۀ زنان، فاميلى گرامى دارند و فضلى بس عظيم، سپس سرود:
بهترين پيران بود پيرانشان و نسلشان چون شود سنجيده كى رسوا و بن كن مىشود على بن الحسين (ع) فرمود: عمه جان بس كن، از گذشته بايد براى آينده عبرت گرفت، تو بحمد اللّه نياموخته دانش اندوختى و از پيش خود دلى بينا دارى، به راستى گريه و ناله از دستشدگان را برنگرداند، زينب خاموش شد و آن حضرت فرود آمد و چادر زد و زنان را پياده كرد و به چادر درآمد.
📚نفس المهموم في مصيبة سيدنا الحسين المظلوم، صفحه 401
شیخ عباس قمی
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا👇👇
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
195_Page.MP3
867.6K
#ترتیل #صفحه_195 سوره مبارکه
#توبه
#سوره_9
#جزء_10
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
صفحه 195
از این پیش (در جنگ خندق و احد) هم آنان در صدد فتنهگری بودند و کارها را به تو برعکس مینمودند تا آن گاه که حق روی آورد و امر خدا آشکار گردید (یعنی اسلام را فتح نصیب کرد) در صورتی که آنها کمال کراهت را داشتند. (۴۸) و برخی از آن مردم منافق با تو گویند که به ما در جهاد اجازه معافی ده و ما را در آتش فتنه (و گناه نافرمانی) میفکن، آگاه باش که آنها خود به فتنه و امتحان در افتادند و همانا دوزخ به آن کافران احاطه دارد. (۴۹) اگر تو را حادثهای خوش نصیب شود سخت بر آنها ناگوار آید و اگر تو را زحمتی و رنجی پیش آید (خوشحال شده و) گویند: ما در کار خود پیشبینی کردیم (که به جنگ نرفتیم)، و آنها باز میگردند در حالی که شادند. (۵۰) بگو: هرگز جز آنچه خدا برای ما خواسته به ما نخواهد رسید، اوست مولای ما، و البته اهل ایمان در هر حال باید بر خدا توکل کنند. (۵۱) بگو که آیا شما منافقان جز یکی از دو نیکویی (بهشت و یا فتح) چیزی میتوانید بر ما انتظار برید؟ ولی ما درباره شما منتظریم که از جانب خدا به عذابی سخت گرفتار شوید یا به دست ما هلاک شوید، بنابراین شما در انتظار باشید که ما هم مترصد و منتظر هستیم. (۵۲) بگو که شما (هر چه خواهید) انفاق کنید (صرف مخارج جنگ و تبلیغات مزوّرانه کنید) چه از روی میل و چه کراهت، هرگز از شما پذیرفته نخواهد شد، زیرا (کار شما خودنمائی است و) شما مردمی بوده که سخت به فسق خو گرفتهاید. (۵۳) و هیچ مانعی از قبول نفقات آنها نبود جز آنکه آنها به خدا و رسول او (باطنا) کافرند و نماز نگزارند جز به حال کسالت و انفاق نکنند جز آنکه سخت کراهت دارند. (۵۴)
❖﷽❖
#قرآن_و_اهل_بیت_ع
#قرآن_و_عاشوراء
🔰در مجلس یزید
📜فَرَوَى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ رَبِيعَةَ الْحِمْيَرِيُّ فَقَالَ إِنِّي لَعِنْدَ يَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَبِدِمَشْقَ إِذْ أَقْبَلَ زَحْرُ بْنُ قَيْسٍ حَتَّى دَخَلَ عَلَيْهِ فَقَالَ لَهُ يَزِيدُ وَيْلَكَ مَا وَرَاءَكَ وَ مَا عِنْدَكَ فَقَالَ أَبْشِرْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ بِفَتْحِ اللَّهِ وَ نَصْرِهِ وَرَدَ عَلَيْنَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ فِي ثَمَانِيَةَ عَشَرَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ سِتِّينَ مِنْ شِيعَتِهِ فَسِرْنَا إِلَيْهِمْ فَسَأَلْنَاهُمْ أَنْ يَسْتَسْلِمُوا أَوْ يَنْزِلُوا عَلَى حُكْمِ الْأَمِيرِ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ زِيَادٍ أَوِ الْقِتَالِ فَاخْتَارُوا الْقِتَالَ عَلَى الاِسْتِسْلاَمِ فَغَدَوْنَا عَلَيْهِمْ مَعَ شَرُوقِ الشَّمْسِ فَأَحَطْنَا بِهِمْ مِنْ كُلِّ نَاحِيَةٍ حَتَّى إِذَا أَخَذَتِ السُّيُوفُ مَأْخَذَهَا مِنْ هَامِ الْقَوْمِ جَعَلُوا يَهْرُبُونَ إِلَى غَيْرِ وَزَرٍ وَ يَلُوذُونَ مِنَّا بِالْآكَامِ وَ الْحُفَرِ لِوَاذاً كَمَا لاَذَ الْحَمَائِمُ مِنْ صَقْرٍ فَوَ اللَّهِ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا كَانُوا إِلاَّ جَزْرَ جَزُورٍ أَوْ نَوْمَةَ قَائِلٍ حَتَّى أَتَيْنَا عَلَى آخِرِهِمْ فَهَاتِيكَ أَجْسَادُهُمْ مُجَرَّدَةً وَ ثِيَابُهُمْ مُرَمَّلَةً
ثُمَّ إِنَّ عُبَيْدَ اللَّهِ بْنَ زِيَادٍ بَعْدَ إِنْفَاذِهِ بِرَأْسِ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُأَمَرَ بِنِسَائِهِ وَ صِبْيَانِهِ فَجُهِّزُوا وَ أَمَرَ بِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فَغُلَّ بِغُلٍّ إِلَى عُنُقِهِ ثُمَّ سَرَّحَ بِهِمْ فِي أَثَرِ الرَّأْسِ مَعَ مُجْفِرِ بْنِ ثَعْلَبَة َ الْعَائِذِيِّ وَ شِمْرِ بْنِ ذِي الْجَوْشَنِ فَانْطَلَقُوا بِهِمْ حَتَّى لَحِقُوا بِالْقَوْمِ الَّذِينَ مَعَهُمُ الرَّأْسُ وَ لَمْ يَكُنْ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ يُكَلِّمُ أَحَداً مِنَ الْقَوْمِ فِي الطَّرِيقِ كَلِمَةً حَتَّى بَلَغُوا فَلَمَّا انْتَهَوْا إِلَى بَابِ يَزِيدَ رَفَعَ مُجْفِرُ بْنُ ثَعْلَبَةَ صَوْتَهُ فَقَالَ هَذَا مُجْفِرُ بْنُ ثَعْلَبَةَ أَتَى أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ بِاللِّئَامِ الْفَجَرَةِ فَأَجَابَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ مَا وَلَدَتْ أُمُّ مُجْفِرٍ أَشَرُّ وَ أَلْأَمُ.
قَالَ وَ لَمَّا وُضِعَتِ الرُّءُوسُ بَيْنَ يَدَيْ يَزِيدَ وَ فِيهَا رَأْسُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُقَالَ يَزِيدُ
نُفَلِّقُ هَاماً مِنْ رِجَالٍ أَعِزَّةٍ عَلَيْنَا وَ هُمْ كَانُوا أَعَقَّ وَ أَظْلَمَا.
فَقَالَ يَحْيَى بْنُ الْحَكَمِ أَخُو مَرْوَانَ بْنِ الْحَكَمِ وَ كَانَ جَالِساً مَعَ يَزِيدَ لَهَامٌ بِأَدْنَى اَلطَّفِّ أَدْنَى قَرَابَةً مِنِ اِبْنِ زِيَادِ الْعَبْدِ ذِي الْحَسَبِ الرَّذْلِ
أُمَيَّةُ أَمْسَى نَسْلُهَا عَدَدَ الْحَصَى وَ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ لَيْسَ لَهَا نَسْلُ.
فَضَرَبَ يَزِيدُ فِي صَدْرِ يَحْيَى بْنِ الْحَكَمِ وَ قَالَ اسْكُتْ - ثُمَّ قَالَ لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ يَا ابْنَ حُسَيْنِ أَبُوكَ قَطَعَ رَحِمِي وَ جَهِلَ حَقِّي وَ نَازَعَنِي سُلْطَانِي فَصَنَعَ اللَّهُ بِهِ مَا قَدْ رَأَيْتَ.
فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلاّ فِي كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللّهِ يَسِيرٌ.
فَقَالَ يَزِيدُ لاِبْنِهِ خَالِدٍ ارْدُدْ عَلَيْهِ فَلَمْ يَدْرِ خَالِدٌ مَا يَرُدُّ عَلَيْهِ.
فَقَالَ لَهُ يَزِيدُ قُلْ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ.
ثُمَّ دَعَا بِالنِّسَاءِ وَ الصِّبْيَانِ فَأُجْلِسُوا بَيْنَ يَدَيْهِ فَرَأَى هَيْئَةً قَبِيحَةً فَقَالَ قَبَّحَ اللَّهُ اِبْنَ مَرْجَانَةَ لَوْ كَانَتْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ قَرَابَةُ رَحِمٍ مَا فَعَلَ هَذَا بِكُمْ وَ لاَ بَعَثَ بِكُمْ عَلَى هَذِهِ الصُّورَةِ.قَالَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَلَمَّا جَلَسْنَا بَيْنَ يَدَيِ يَزِيدَ رَقَّ لَنَا فَقَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ اَلشَّامِ أَحْمَرُ فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ هَبْ لِي هَذِهِ الْجَارِيَةَ يَعْنِينِي وَ كُنْتُ جَارِيَةً وَضِيئَةً فَأُرْعِدْتُ وَ ظَنَنْتُ أَنَّ ذَلِكَ جَائِزٌ لَهُمْ فَأَخَذْتُ بِثِيَابِ عَمَّتِي زَيْنَبَ وَ كَانَتْ تَعْلَمُ أَنَّ ذَلِكَ لاَ يَكُونُ.
ادامه مطلب👇👇
@qoranvamamhoosein