#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_بقره
#تفسیر_آیه۱۹_۲۰
#تفسیر_نور
#حجت_الاسلام_محسن_قرائتی
أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِیهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ(۱۹)
یا چون(گرفتاران در)بارانی تند از آسمانند که در آن،تاریکی ها و رعد و برقی است که از ترس صاعقه ها وبیم مرگ،انگشتان خود را در گوشهایشان قرار می دهند و(لی)خداوند بر کافران احاطه دارد.
نکته ها:
* خداوند،منافق را به شخصِ در باران مانده ای تشبیه کرده که مشکلات بارانِ تند،شب تاریک،غرّش گوش خراش رعد،نور خیره کننده ی برق،و هراس و خوف مرگ،او را فراگرفته است،امّا او برای حفظ خود از باران،نه پناهگاهی دارد و نه برای تاریکی،نوری و نه گوشی آسوده از رعد و نه روحی آرام از مرگ.
پیام ها:
۱ _ منافقان غرق در مشکلات و نگرانی ها می شوند،و در همین دنیا نیز دلهره و اضطراب و رسوایی و ذلّت دامن گیرشان می شود. «ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ»
۲ -منافقان از مرگ می ترسند. «حَذَرَ الْمَوْتِ»
۳ -منافقان بدانند که خداوند بر آنها احاطه دارد و هر لحظه اراده فرماید،اسرار وتوطئه های آنها را افشا می کند. «وَ اللّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ»
______________
یَکادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصارَهُمْ کُلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قامُوا وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ إِنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ(۲۰)
نزدیک است که برق،نور چشمانشان را برباید.هرگاه که(برق آسمان در آن صحرای تاریک وبارانی)برای آنان بدرخشد،در آن حرکت کنند،ولی همین که تاریکی،ایشان را فرا گرفت بایستند.واگر خداوند بخواهد، شنوایی و بینایی آنان را(از بین)می برد،همانا خداوند بر هر چیزی تواناست.
نکته ها:
* منافقان،تاب وتوان دیدن دلائل نورانی و فروغ آیات الهی را ندارند.همانند مسافر شبگرد در بیابان که در اثر برقِ آسمان،چشمانش خیره شده و جز چند قدم بر نمی دارد.آنان نیز در جامعه اسلامی هر چند گاهی چند قدمی پیش می روند،ولی در اثر حوادث یا اتّفاقاتی از حرکت باز می ایستند.آنان چراغ فطرت درونی خویش را خاموش کرده ومنتظر رسیدن نوری از قدرت های بیرونی مانده اند.
* هرگاه گفته می شود خداوند بر هر کاری قادر است،مراد کارهای ممکن است.مثلاً اگر گفتیم فلانی ریاضی دان است،معنایش آن نیست که بتواند حاصل جمع ۲+۲ را ۵ بیاورد. زیرا این امر محال است،نه آنکه آن شخص قادر بر جمع نمودن آن نباشد.
کسانی از امام علیه السلام سؤال کردند:آیا خداوند می تواند کره ی زمین را در تخم مرغی قرار دهد؟امام ابتدا یک پاسخ اقناعی دادند که با یک عدسیِ چشم،آسمان بزرگ را می بینیم،سپس فرمودند:
خداوند قادر است،امّا پیشنهاد شما محال است. درست مانند قدرت ریاضی دان که مسئله ی محال را حل نمی کند.
سیمای منافق در قرآن:
* منافق در عقیده وعمل،برخورد وگفتگو،عکس العمل هایی را از خود نشان می دهد که در این سوره وسوره های منافقون،احزاب،توبه،نساء و محمّد آمده است.آنچه در اینجا به مناسبت می توان گفت،این است که:
منافقان در باطن ایمان ندارند،ولی خود را مصلح و عاقل می پندارند.با همفکران خود خلوت می کنند،نمازشان با کسالت و انفاقشان با کراهت است.نسبت به مؤمنان عیب جو و نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله موذی اند.
از جبهه فراری و نسبت به خدا غافل اند.افرادی یاوه سرا،ریاکار،شایعه ساز و علاقمند به دوستی با کفارند.ملاک علاقه شان کامیابی و ملاک غضبشان،محرومیّت است.
نسبت به تعهّداتی که با خدا دارند بی وفایند،نسبت به خیراتی که به مؤمنان می رسد نگران،ولی نسبت به مشکلاتی که برای مسلمانان پیش می آید شادند.
امر به منکر ونهی از معروف می کنند.قرآن در برابر این همه انحراف های فکری وعملی می فرماید: «إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النّارِ»
پیام ها:
۱ -منافق در مسیر حرکت،متحیّر است. «أَضاءَ... مَشَوْا، أَظْلَمَ... قامُوا»
۲ -حرکت منافق،در پرتو نور دیگران است. «أَضاءَ لَهُمْ»
۳ -منافق به سبب اعمالی که مرتکب می شود،هر لحظه ممکن است گرفتار قهر خداوندی شود. «وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ»
۴ -سنّت الهی،آزادی دادن به همه است و گرنه خداوند می توانست منافقان را کر و کور کند. «وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ»
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_بقره
#تفسیر_آیه۲۱
#تفسیر_نور
#حجت_الاسلام_محسن_قرائتی
یا أَیُّهَا النّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ
ای مردم! پروردگارتان که شما و پیشینیان شما را آفرید، پرستش کنید تا اهل تقوا شوید.
نکته ها:
* در کتاب های قانون،مواد قانون،بدون خطاب بیان می شود،ولی قرآن کتاب قانونی است که با روح و عاطفه مردم سر وکار دارد،لذا در بیان دستورات،خطاب می کند.
البتّه خطاب های قرآن مختلف است.گاهی برای عموم می فرماید:
«یا أَیُّهَا النّاسُ»
امّا برای هدایت یافتگان فرموده است:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»
* هدف از خلقت جهان و انسان،تکامل انسان هاست.
یعنی هدف از آفرینش هستی، بهره گیری انسان هاست وتکامل انسان ها در گرو عبادت واثر عبادت،رسیدن به تقوا و نهایت تقوی،رستگاری است.
سؤال: چرا خدا را عبادت کنیم؟
پاسخ:در چند جای قرآن پاسخ این پرسش چنین آمده است:
· چون خداوند خالق و مربّی شماست. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ»
· چون تأمین کننده رزق و روزی و امنیت شماست. «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ اَلَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ»
· چون معبودی جز او نیست. «لا إِلهَ إِلاّ أَنَا فَاعْبُدْنِی»
* عبادت انسان،هدف آفرینش انسان است نه هدف آفریننده.
او نیازی به عبادت ما ندارد،
اگر همه مردم زمین کافر شوند او بی نیاز است:
«إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً فَإِنَّ اللّهَ لَغَنِیٌّ...»
چنانکه اگر همه مردم رو به خورشید خانه بسازند یا پشت به خورشید، در خورشید اثری ندارد.
* با این که عبادت خدا بر ما واجب است،چون خالق و رازق و مربّی ماست،ولی بازهم در برابر این ادای تکلیف،پاداش می دهد و این نهایت لطف اوست.
* آنچه انسان را وادار به عبادت می کند اموری است،از جمله:
۱ . توجّه به نعمت های او که خالق و رازق و مربّی ماست.
۲ . توجّه به فقر و نیاز خویش.
۳ . توجّه به آثار و برکات عبادت.
۴ . توجّه به آثار سوء ترک عبادت.
۵ . توجّه به این که همه هستی،مطیع او ودر حال تسبیح او هستند،
چرا ما عضو ناهماهنگ هستی باشیم.
۶ . توجّه به این که عشق وپرستش،در روح ماست وبه چه کسی برتر از او عشق بورزیم.
سؤال: در قرآن آمده است: «وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتّی یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ»
یعنی عبادت کن تا به یقین برسی.
پس آیا اگر کسی به یقین رسید،نمازش را ترک کند؟!
پاسخ:اگر گفتیم:نردبان بگذار تا دستت به شاخه بالای درخت برسد،معنایش این نیست که هرگاه دستت به شاخه رسید،نردبان را بردار،چون سقوط می کنی.کسی که از عبادت جدا شد،مثل کسی است که از آسمان سقوط کند؛
«فَکَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ»
به علاوه کسانی که به یقین رسیده اند مانند:رسول خدا و امامان معصوم،لحظه ای از عبادت دست برنداشتند.
بنابراین مراد آیه،بیان آثار عبادت است نه تعیین محدوده ی عبادت.
* آیات وروایات،برای عبادت شیوه ها وشرایطی را بیان نموده است که در جای خود بحث خواهد شد، ولی چون این آیه،اوّلین فرمان الهی خطاب به انسان در قرآن است، سرفصل هایی را بیان می کنیم تا مشخّص شود عبادت باید چگونه باشد:
۱ .عبادت مامورانه،یعنی طبق دستور او بدون خرافات.
۲ .عبادت آگاهانه،تا بدانیم مخاطب و معبود ما کیست. «حَتّی تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ»
۳ .عبادت خالصانه. «وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَهِ رَبِّهِ أَحَداً»
۴ .عبادت خاشعانه. «فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»
۵ .عبادت عاشقانه.پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:«افضل الناس مَن عَشق العباده»
و خلاصه مطلب این که برای عبادت سه نوع شرط است؛
الف:شرط صحّت،نظیر طهارت وقبله.
ب:شرط قبولی،نظیر تقوا.
ج:شرط کمال،نظیر این که عبادت باید آگاهانه،خاشعانه،مخفیانه وعاشقانه باشد که اینها همه شرط کمال است.
پیام ها:
۱ -دعوت انبیا،عمومی است و همه مردم را دربر می گیرد. «یا أَیُّهَا النّاسُ»
۲ -از فلسفه های عبادت،شکرگزاری از ولی نعمت است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ»
۳ -اوّلین نعمت ها،نعمت آفرینش،و اوّلین دستور،کُرنش در برابر خالق است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ»
۴ -مبادا بت پرستی یا انحراف نیاکان،ما را از عبادت خداوند دور کند،زیرا آنان نیز مخلوق خداوند هستند. «وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ»
۵ -عبادت،عامل تقواست.اگر عبادتی تقوا ایجاد نکند،عبادت نیست. «اعْبُدُوا... لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»
۶ -به عبادت خود مغرور نشویم که هر عبادتی،تقوا ساز نیست. «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_بقره
#تفسیر_آیه۲۲
#تفسیر_نور
#حجت_الاسلام_محسن_قرائتی
الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ(۲۲)
آن(خداوندی)که زمین را برای شما فرشی(گسترده)وآسمان را بنایی (افراشته)قرار داد و از آسمان،آبی فرو فرستاد و به آن از میوه ها،روزی برای شما بیرون آورد،پس برای خداوند شریک و همتایی قرار ندهید با آنکه خودتان می دانید(که هیچ یک از شرکا و بت ها،نه شما را آفریده اند و نه روزی می دهند و اینها فقط کار خداست.)
نکته ها:
* در این آیه خداوند به نعمت های متعدّدی اشاره می کند که هرکدام از آنها سرچشمه ی چند نعمت دیگر است.مثلاً فراش بودن زمین،اشاره به نعمت های فراوان دیگری است.
همچون سخت بودن کوهها ونرم بودن خاک دشت ها،فاصله زمین تا خورشید،درجه حرارت و دما و هوای آن،وجود رودخانه ها،درّه ها،کوهها،گیاهان و حرکت های مختلف آن که مجموعاً فراش بودن زمین را مهیّا کرده اند.
چنانکه در قرآن برای زمین تعابیر چندی شده است:
زمین هم«مهد» گهواره است،
هم«ذلول» رام و آرام
و هم«کفات» در برگیرنده.
* کلمه«سماء»در آیه یک بار در برابر«ارض»آمده است که به همه ی قسمت بالا اشاره دارد و در بار دوم مراد همان قسمت نزول باران از ابرها می باشد.
پیام ها:
۱- یاد نعمت های الهی از بهترین راههای دعوت به عبادت است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ...الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ»
۲- از بهترین راههای خداشناسی،استفاده کردن از نعمت های در دسترس است.
«جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً»
۳- در نظام آفرینش،هماهنگی کامل به چشم می خورد.هماهنگی میان زمین، آسمان،باران،گیاهان،میوه ها وانسان.(برهان نظم) «جَعَلَ، أَنْزَلَ، فَأَخْرَجَ»
۴- آفریده ها هرکدام برای هدفی خلق شده اند. «رِزْقاً لَکُمْ» باران برای رشد و ثمر دادن میوه ها، «فَأَخْرَجَ بِهِ» و میوه ها برای روزی انسان. «رِزْقاً لَکُمْ»
۵- زمین وباران وسیله هستند،رویش گیاهان ومیوه ها بدست خداست. «فَأَخْرَجَ»
۶- نظم و هماهنگی دستگاه آفرینش،نشانه ی توحید است،پس شما هم یکتا پرست باشید. «فَلا تَجْعَلُوا لِلّهِ أَنْداداً»
۷- ریشه ی خداپرستی در فطرت و وجدان همه مردم است. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
۸- آفرینش زمین و آسمان و باران و میوه ها و روزی انسان،پرتوی از ربوبیّت خداوند است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ... اَلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ...»
۹- همه ی انسان ها،حقّ بهره برداری و تصرف در زمین را دارند.(در آیه «لَکُمُ» تکرار شده است.)
۱۰- دلیل واجب بودن عبادت شما،لطف اوست که زمین وآسمان وباران و گیاهان را برای روزی شما قرار داده است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ... اَلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ...»
۱۱- خداوند اسباب طبیعی را حاکم کرده است. «جَعَلَ، أَنْزَلَ، فَأَخْرَجَ»
۱۲- پندار شریک برای خداوند،از جهل است. «فَلا تَجْعَلُوا لِلّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_بقره
#تفسیر_آیه۲۳_۲۴
#تفسیر_نور
#حجت_الاسلام_محسن_قرائتی
⬅️ وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ(۲۳)
واگر در آنچه بر بنده ی خود(از قرآن)نازل کرده ایم،شکّ دارید،اگر راست می گویید(لااقل)یک سوره همانند آن را بیاورید و گواهان خود را غیر از خداوند بر این کار دعوت کنید.
نکته ها:
* این آیه،معجزه بودن قرآن را مطرح می کند.پیامبران،یک دعوت دارند که هدایت به سوی خداست و با استدلال و موعظه و جدال نیکو انجام می دهند و یک ادّعا دارند که از سوی خدا برای هدایت مردم آمده اند وبرای آن معجزه می آورند.پس معجزه برای اثبات ادّعای پیامبر است،نه دعوت او.
خداوند در قرآن،بارها مخالفان اسلام را دعوت به مبارزه کرده است،که اگر شما این کتاب را از سوی خدا نمی دانید وساخته وپرداخته دست بشر می دانید،بجای این همه جنگ ومبارزه، کتابی مثل قرآن بیاورید تا صدای اسلام خاموش شود!
* خداوند برای اثبات حقّانیت پیامبر و کتاب خود،از یک سو مخالفان را تحریک و از سوی دیگر به آنان تخفیف داده است.یک جا فرموده: «فَأْتُوا بِکِتابٍ» کتابی مثل قرآن بیاورید.
و در جای دیگر: «فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ» ده سوره
و در جای دیگر می فرماید:«فاتوا بِسُورَهٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ» یک سوره!
به علاوه می گوید:برای این کار می توانید از تمام قدرت ها و یاران و همفکران خود در سراسر جهان دعوت کنید.
* تقسیم بندی قرآن و نامگذاری هر بخش به نام سوره،در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و از جانب خداوند بوده است. «فَأْتُوا بِسُورَهٍ»
* قرآن در ستایش انبیا،یا بعد از کلمه«عبدنا»و یا قبل از کلمه«عبد»نام آنان را می برد؛ «عَبْدَنا أَیُّوبَ» ، «إِبْراهِیمَ... کل من عبادنا»ولی درباره پیامبر اسلام تنها کلمه«عبد»بدون ذکر نام را بکار می برد شاید اشاره به این است که عبد مطلق،محمّد صلی الله علیه و آله است.
پیام ها:
۱- باید از فکر و دل افراد شکّ زدایی صورت گیرد به خصوص در مسائل اعتقادی. «إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ»
۲- شرط دریافت وحی،بندگی خداست «نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا»
۳- قرآن،کتاب استدلال و احتجاج است و راهی برای وسوسه و شکّ باقی نمی گذارد. «فَأْتُوا بِسُورَهٍ»
۴- انبیا باید معجزه داشته باشند و قرآن معجزه ی رسول اکرم صلی الله علیه و آله است. «فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ»
۵- دین جاوید،معجزه ی جاوید می خواهد تا هر انسانی در هر زمان و مکانی، اگر دچار تردید و شکّ شد،بتواند خود آزمایش کند. «فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ»
۶- بر حقّانیت قرآن به قدری یقین داریم که اگر مخالفان،یک سوره مثل قرآن نیز آوردند به جای تمام قرآن می پذیریم. «بِسُورَهٍ»
⬅️ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَهُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ(۲۴)
پس اگر این کار را نکردید،که هرگز نتوانید کرد،از آتشی که هیزمش مردم(گناهکار)وسنگ ها هستند وبرای کافران مهیّا شده،بپرهیزید.
نکته ها:
* در سوره ی انبیاء می خوانیم: «إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ» شما و آنچه غیر از خدا پرستش می کنید(بت هایتان)،هیزم دوزخید.
بنابراین ممکن است مراد از سنگ در این آیه،همان بت هایی باشد که مورد پرستش بوده، نه هر سنگی، تا آنان بدانند و به چشم خود ببینند که کاری از بت ها ساخته نبوده و نیست.همچنین این سنگ ها در قیامت،همانند چاقوی خونی همراه پرونده قاتل،سند جرم و گناه آنان است.
سؤال:با این که الفاظ اختراع بشر است،پس چگونه نمی تواند مثل قرآن را بیاورد؟
پاسخ:حروف الفبا از بشر است،ولی نحوه ترکیب وبیان مفاهیم بلند آنها،برخاسته از علم و هنر است.قرآن بر اساس علم و حکمت بی پایان الهی،نزول یافته است ولی هر کتاب دیگری،از سوی هرکس که باشد،براساس علم محدود بشر،تألیف یافته است.پس هیچگاه بشر نمی تواند کتابی مثل قرآن بیاورد.
پیام ها:
۱- یقین به حقّانیت راه وهدف،یکی از اصول رهبری است. «وَ لَنْ تَفْعَلُوا»
۲- اکنون که احساس عجز و ناتوانی کردید،تسلیم حقّ شوید. «وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا»
۳- انسان جمود و کافر،هم ردیف سنگ است. «النّاسُ وَ الْحِجارَهُ»
۴- خباثت های درونی انسان گناهکار،در قیامت تجسم یافته و آتش گیرانه می شود. «وَقُودُهَا النّاسُ»
۵- کفر و لجاجت،انسان مقام جانشینی خداوند را به هیزم دوزخ تبدیل می کند. «وَقُودُهَا النّاسُ»
۶- رهایی از آتش دوزخ،در گرو ایمان به قرآن و تصدیق پیامبر اسلام است. «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النّارَ... أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ»
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_بقره
#تفسیر_آیه۲۵
#تفسیر_نور
#حجت_الاسلام_محسن_قرائتی
⬅️ وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ کُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَهٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذِی رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فِیها أَزْواجٌ مُطَهَّرَهٌ وَ هُمْ فِیها خالِدُونَ(۲۵)
وکسانی را که ایمان آورده وکارهای شایسته انجام داده اند،مژده بده که برایشان باغهایی است که نهرها از پای(درختان)آن جاری است،هرگاه میوه ای از آن (باغها)به آنان روزی شود،گویند:این همان است که قبلاً نیز روزی ما بوده،در حالی که همانند آن نعمت ها به ایشان داده شده است(نه خود آنها)و برای آنان در بهشت همسرانی پاک و پاکیزه است و در آنجا جاودانه اند.
نکته ها:
* * شاید مراد از «مُتَشابِهاً» این باشد که بهشتیان در نگاه اوّل،میوه ها را مانند میوه های دنیوی می بینند ومی گویند:شبیه همان است که در دنیا خورده بودیم،لکن بعد از خوردن می فهمند که طعم ولذّت تازه ای دارد.وشاید مراد این باشد که میوه هایی به آنان داده می شود که همه از نظر خوبی وزیبایی وخوش عطری یکسانند و مانند میوه های دنیا درجه یک،دو وسه ندارد.
* در قرآن،معمولاً ایمان و عمل صالح در کنار هم مطرح شده،ولی ایمان بر عمل صالح مقدم قرار گرفته است.آری،اگر اتاقی از درون نورانی شد،شعاع این نور از روزنه و پنجره ها بیرون خواهد زد.ایمان،درونِ انسان را نورانی و قلب نورانی،تمام کارهای انسان را نورانی می کند.برکات ایمان و عمل صالح بسیار است که در آیات قرآن به آنها اشاره شده است.
* همسران بهشتی دو نوع هستند:
الف:حوریان زیبا(حورالعین)که همچون لؤلؤ و باکره هستند و در همان عالم آفریده می شوند.«أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً»
ب:همسران مؤمن در دنیا که با چهره ای زیبا در کنار همسرانشان قرار می گیرند. «وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ»
از امام صادق علیه السلام درباره ی« أَزْواجٌ مُطَهَّرَهٌ »سؤال شد،حضرت فرمودند:همسران بهشتی آلوده به حیض و حَدَث نمی شوند.
پیام ها:
۱- مژده و بشارت همراه با هشدار و اخطار(در آیه قبل)یکی از اصول تربیت است. «فَاتَّقُوا النّارَ... وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا...»
۲- ایمان قلبی باید توأم با اعمال صالح باشد. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ»
۳- انجام هر عمل صالح و شایسته ای،کارساز است. «عَمِلُوا الصّالِحاتِ» («الصّالحات» هم جمع است وهم(الف ولام)دارد که به معنای همه کارهای خوب است.)
۴- کارهای شایسته و صالح،در صورتی ارزش دارد که برخاسته از ایمان باشد،نه تمایلات شخصی و جاذبه های اجتماعی.اوّل «آمَنُوا» بعد «عَمِلُوا الصّالِحاتِ»
۵- محرومیت هایی که مؤمن به جهت رعایت حرام و حلال در این دنیا می بیند، در آخرت جبران می شود. «رُزِقُوا»
۶- ما در دنیا نگرانِ از دست دادن نعمت ها هستیم،امّا در آخرت این نگرانی نیست. «وَ هُمْ فِیها خالِدُونَ»
۷- گاهی آشنایی با سابقه ی نعمت ها،بر لذّت کامیابی می افزاید. «رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ»
۸- همسران بهشتی نیز پاکیزه اند. «أَزْواجٌ مُطَهَّرَهٌ»
#تفسیر_قرآن
#سوره_بقره
#تفسیر_آیه۲۶
#تفسیر_نور
#حجت_الاسلام_محسن_قرائتی
⬅️ إِنَّ اللّهَ لا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَهً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللّهُ بِهذا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیراً وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِینَ(۲۶)
همانا خداوند از اینکه به پشه ای(یا فروتر)یا بالاتر از آن مثال بزند شرم ندارد، پس آنهایی که ایمان دارند می دانند که آن(مثال)از طرف پروردگارشان به حقّ است،ولی کسانی که کفرورزیدند گویند:خداوند از این مثل چه منظوری داشته است؟ (آری،) خداوند بسیاری را بدان(مثال)گمراه و بسیاری را بدان هدایت می فرماید.(امّا آگاه باشید که)خداوند جز افراد فاسق را بدان گمراه نمی کند.
نکته ها:
* کلمه«بعوض»به معنای پشه ریز است و ریشه ی آن از«بعض»می باشد که به جهت کوچکی جثّه به آن اطلاق شده است.
* مثال های قرآن،برای همه ی مردم است و از هر نوع مثلی نیز در آن آمده است:
«وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ»
البتّه این مثل ها را نباید ساده انگاشت،زیرا دانشمندان،حقیقت و باطن آن را درک می کنند:
«وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ»
در مثال زدن؛ تذکّر، تفهیم، تعلیم، بیان و پرده برداری از حقایق نهفته است و در کتاب های آسمانیِ پیشین نیز همانند تورات و انجیل و در سخنان رسول اکرم و اهل بیت علیهم السلام فراوان دیده می شود. در تورات بخشی به نام«أمثال سلیمان»وجود دارد.
* بعضی از مخالفان اسلام که از برخورد منطقی و آوردن مثلِ قرآن عاجز ماندند،مثال های قرآن را بهانه قرار داده و می گفتند:شأن خداوند برتر از آن است که به حیواناتی چون مگس یا عنکبوت مثال بزند. و این مثال ها با مقام خداوند سازگار نیست.و بدینوسیله در آیات قرآن تشکیک می کردند. خداوند با نزول این آیه به بهانه گیری های آنان پاسخ می دهد.
سؤال:
آیا خداوند گروهی را با قرآن و مثال های آن گمراه می کند؟
پاسخ:
خداوند کسی را گمراه نمی کند،بلکه هرکس در برابر حقایق قرآن بایستد،خود گمراه می شود و بدین معنی می توان گفت:قرآن،سبب گمراهی او گردید.چنانکه در پایان همین آیه می فرماید:
«وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِینَ»
یعنی فسق مردم سبب گمراهی آنان می شود.
راستی مگر می شود خداوند مردم را به ایمان تکلیف کند،ولی خودش آنان را گمراه کند!؟و مگر می شود این همه پیامبر و کتب آسمانی نازل کند،ولی خودش مردم را گمراه کند!؟مگر می شود از ابلیس به خاطر گمراه کردن انتقاد کند،ولی خودش دیگران را گمراه کند!؟
* گرچه در این آیه،هدایت و گمراهی بطور کلّی به خداوند نسبت داده شده است،ولی آیات دیگر،مسئله را باز نموده و می فرماید:
«یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنابَ»
خداوند کسانی را هدایت می کند که به سوی او برود.
و «یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ»
کسی که به دنبال کسب رضای او باشد.
و «الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»
آنان که در راه او جهاد کنند.و کسانی که با اختیار خود در راه کج حرکت کنند،خداوند آنان را به حال خود رها می کند.
مراد از گمراه کردن خدا نیز همین معناست.چنانکه درباره کافران،ظالمان،فاسقان ومسرفان جمله«لا یهدی»بکار رفته است.
به قول سعدی:
راه است وچاه ودیده بینا وآفتاب
تا آدمی نگاه کند،پیش پای خویش
چندین چراغ دارد وبی راهه می رود
بگذار تا بیفتد وبیند،سزای خویش
پیام ها:
۱- حیا و شرم در مواردی است که کار شرعاً،عقلاً یا عرفاً مذموم باشد.امّا در بیان حقایق،شرم و خجالت پسندیده نیست. «لا یَسْتَحْیِی»
۲- حقایق والا و مهم را می توان با زبان ساده ومثال بیان نمود. «أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً»
۳- مؤمن کلام خدارا باور دارد و مطیع آن است. «فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ»
۴- مثال های قرآن،وسیله تربیت و رشد است. «فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ»
۵- مثال های قرآن،حقّ ودر مقام بیان حقایق است. «أَنَّهُ الْحَقُّ»
۶- انسانِ حقیقت جو،از هر نوری راه را می یابد،ولی شخص بهانه گیر و اشکال تراش،به هر چراغی خرده می گیرد. «ما ذا أَرادَ اللّهُ بِهذا مَثَلاً»
۷- کفر و لجاجت،عامل بهانه گیری است. «ما ذا أَرادَ اللّهُ بِهذا مَثَلاً»
۸- فسق،موجب گمراهی ومانع شناخت حقایق است. «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِینَ»
۹- مثال های قرآن،وسیله هدایت یا ضلالت است. «یُضِلُّ بِهِ، یَهْدِی بِهِ»
۱۰- خداوند،پیمان شکن را فاسق و فاسق را گمراه می کند. «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِینَ»
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_بقره
#تفسیر_آیه۲۶
#تفسیر_نور
#حجت_الاسلام_محسن_قرائتی
⬅️ إِنَّ اللّهَ لا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَهً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللّهُ بِهذا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیراً وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِینَ(۲۶)
همانا خداوند از اینکه به پشه ای(یا فروتر)یا بالاتر از آن مثال بزند شرم ندارد، پس آنهایی که ایمان دارند می دانند که آن(مثال)از طرف پروردگارشان به حقّ است،ولی کسانی که کفرورزیدند گویند:خداوند از این مثل چه منظوری داشته است؟ (آری،) خداوند بسیاری را بدان(مثال)گمراه و بسیاری را بدان هدایت می فرماید.(امّا آگاه باشید که)خداوند جز افراد فاسق را بدان گمراه نمی کند.
نکته ها:
* کلمه«بعوض»به معنای پشه ریز است و ریشه ی آن از«بعض»می باشد که به جهت کوچکی جثّه به آن اطلاق شده است.
* مثال های قرآن،برای همه ی مردم است و از هر نوع مثلی نیز در آن آمده است:
«وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ»
البتّه این مثل ها را نباید ساده انگاشت،زیرا دانشمندان،حقیقت و باطن آن را درک می کنند:
«وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ»
در مثال زدن؛ تذکّر، تفهیم، تعلیم، بیان و پرده برداری از حقایق نهفته است و در کتاب های آسمانیِ پیشین نیز همانند تورات و انجیل و در سخنان رسول اکرم و اهل بیت علیهم السلام فراوان دیده می شود. در تورات بخشی به نام«أمثال سلیمان»وجود دارد.
* بعضی از مخالفان اسلام که از برخورد منطقی و آوردن مثلِ قرآن عاجز ماندند،مثال های قرآن را بهانه قرار داده و می گفتند:شأن خداوند برتر از آن است که به حیواناتی چون مگس یا عنکبوت مثال بزند. و این مثال ها با مقام خداوند سازگار نیست.و بدینوسیله در آیات قرآن تشکیک می کردند. خداوند با نزول این آیه به بهانه گیری های آنان پاسخ می دهد.
سؤال:
آیا خداوند گروهی را با قرآن و مثال های آن گمراه می کند؟
پاسخ:
خداوند کسی را گمراه نمی کند،بلکه هرکس در برابر حقایق قرآن بایستد،خود گمراه می شود و بدین معنی می توان گفت:قرآن،سبب گمراهی او گردید.چنانکه در پایان همین آیه می فرماید:
«وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِینَ»
یعنی فسق مردم سبب گمراهی آنان می شود.
راستی مگر می شود خداوند مردم را به ایمان تکلیف کند،ولی خودش آنان را گمراه کند!؟و مگر می شود این همه پیامبر و کتب آسمانی نازل کند،ولی خودش مردم را گمراه کند!؟مگر می شود از ابلیس به خاطر گمراه کردن انتقاد کند،ولی خودش دیگران را گمراه کند!؟
* گرچه در این آیه،هدایت و گمراهی بطور کلّی به خداوند نسبت داده شده است،ولی آیات دیگر،مسئله را باز نموده و می فرماید:
«یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنابَ»
خداوند کسانی را هدایت می کند که به سوی او برود.
و «یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ»
کسی که به دنبال کسب رضای او باشد.
و «الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»
آنان که در راه او جهاد کنند.و کسانی که با اختیار خود در راه کج حرکت کنند،خداوند آنان را به حال خود رها می کند.
مراد از گمراه کردن خدا نیز همین معناست.چنانکه درباره کافران،ظالمان،فاسقان ومسرفان جمله«لا یهدی»بکار رفته است.
به قول سعدی:
راه است وچاه ودیده بینا وآفتاب
تا آدمی نگاه کند،پیش پای خویش
چندین چراغ دارد وبی راهه می رود
بگذار تا بیفتد وبیند،سزای خویش
پیام ها:
۱- حیا و شرم در مواردی است که کار شرعاً،عقلاً یا عرفاً مذموم باشد.امّا در بیان حقایق،شرم و خجالت پسندیده نیست. «لا یَسْتَحْیِی»
۲- حقایق والا و مهم را می توان با زبان ساده ومثال بیان نمود. «أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً»
۳- مؤمن کلام خدارا باور دارد و مطیع آن است. «فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ»
۴- مثال های قرآن،وسیله تربیت و رشد است. «فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ»
۵- مثال های قرآن،حقّ ودر مقام بیان حقایق است. «أَنَّهُ الْحَقُّ»
۶- انسانِ حقیقت جو،از هر نوری راه را می یابد،ولی شخص بهانه گیر و اشکال تراش،به هر چراغی خرده می گیرد. «ما ذا أَرادَ اللّهُ بِهذا مَثَلاً»
۷- کفر و لجاجت،عامل بهانه گیری است. «ما ذا أَرادَ اللّهُ بِهذا مَثَلاً»
۸- فسق،موجب گمراهی ومانع شناخت حقایق است. «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِینَ»
۹- مثال های قرآن،وسیله هدایت یا ضلالت است. «یُضِلُّ بِهِ، یَهْدِی بِهِ»
۱۰- خداوند،پیمان شکن را فاسق و فاسق را گمراه می کند. «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِینَ»
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_بقره #تفسیر_آیه ۲۲ #تفسیر_نور
#حجت_الاسلام_محسن_قرائتی
⬅️ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ(۲۲)
آن(خداوندی)که زمین را برای شما فرشی(گسترده)وآسمان را بنایی (افراشته)قرار داد و از آسمان،آبی فرو فرستاد و به آن از میوه ها،روزی برای شما بیرون آورد،پس برای خداوند شریک و همتایی قرار ندهید با آنکه خودتان می دانید(که هیچ یک از شرکا و بت ها،نه شما را آفریده اند و نه روزی می دهند و اینها فقط کار خداست.)
نکته ها:
* در این آیه خداوند به نعمت های متعدّدی اشاره می کند که هرکدام از آنها سرچشمه ی چند نعمت دیگر است.مثلاً فراش بودن زمین،اشاره به نعمت های فراوان دیگری است.
همچون سخت بودن کوهها ونرم بودن خاک دشت ها،فاصله زمین تا خورشید،درجه حرارت و دما و هوای آن،وجود رودخانه ها،درّه ها،کوهها،گیاهان و حرکت های مختلف آن که مجموعاً فراش بودن زمین را مهیّا کرده اند.
چنانکه در قرآن برای زمین تعابیر چندی شده است:
زمین هم«مهد» گهواره است،
هم«ذلول» رام و آرام
و هم«کفات» در برگیرنده.
* کلمه«سماء»در آیه یک بار در برابر«ارض»آمده است که به همه ی قسمت بالا اشاره دارد و در بار دوم مراد همان قسمت نزول باران از ابرها می باشد.
پیام ها:
۱- یاد نعمت های الهی از بهترین راههای دعوت به عبادت است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ...الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ»
۲- از بهترین راههای خداشناسی،استفاده کردن از نعمت های در دسترس است.
«جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً»
۳- در نظام آفرینش،هماهنگی کامل به چشم می خورد.هماهنگی میان زمین، آسمان،باران،گیاهان،میوه ها وانسان.(برهان نظم) «جَعَلَ، أَنْزَلَ، فَأَخْرَجَ»
۴- آفریده ها هرکدام برای هدفی خلق شده اند. «رِزْقاً لَکُمْ» باران برای رشد و ثمر دادن میوه ها، «فَأَخْرَجَ بِهِ» و میوه ها برای روزی انسان. «رِزْقاً لَکُمْ»
۵- زمین وباران وسیله هستند،رویش گیاهان ومیوه ها بدست خداست. «فَأَخْرَجَ»
۶- نظم و هماهنگی دستگاه آفرینش،نشانه ی توحید است،پس شما هم یکتا پرست باشید. «فَلا تَجْعَلُوا لِلّهِ أَنْداداً»
۷- ریشه ی خداپرستی در فطرت و وجدان همه مردم است. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
۸- آفرینش زمین و آسمان و باران و میوه ها و روزی انسان،پرتوی از ربوبیّت خداوند است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ... اَلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ...»
۹- همه ی انسان ها،حقّ بهره برداری و تصرف در زمین را دارند.(در آیه «لَکُمُ» تکرار شده است.)
۱۰- دلیل واجب بودن عبادت شما،لطف اوست که زمین وآسمان وباران و گیاهان را برای روزی شما قرار داده است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ... اَلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ...»
۱۱- خداوند اسباب طبیعی را حاکم کرده است. «جَعَلَ، أَنْزَلَ، فَأَخْرَجَ»
۱۲- پندار شریک برای خداوند،از جهل است. «فَلا تَجْعَلُوا لِلّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_آل_عمران
#تفسیر_آیه۱۴۴ قسمت اول
وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَی أَعْقَابِکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَی عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللّهُ الشَّاکِرِینَ. آل عمران ایه ۱۴۴
محمد [ص ] فقط فرستاده خداست؛ و پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند؛ آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمی گردید؟ [و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیّت و کفر بازگشت خواهید نمود؟] و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضرری نمی زند؛ و خداوند بزودی شاکران [و استقامت کنندگان ] را پاداش خواهد داد.
*⃣ این آیه ناظر به یکى دیگر از حوادث جنگ احد است و آن اینکه در همان حال که آتش جنگ میان مسلمانان و بت پرستان به شدت شعله ور بود ناگهان صدائى بلند شد و کسى گفت : محمد را کشتم … محمد را کشتم … این درست همان دم بود که مردى بنام ((عمرو بن قمیئه حارثى )) سنگ پیامبر پرتاب کرد، پیشانى و دندان آن حضرت شکست و لب پائین وى شکافت و خون صورت وى را پوشانید.
در این موقع دشمن مى خواست پیامبر را به قتل برساند که مصعب بن عمیر یکى از پرچمداران ارتش اسلام جلو حملات آنها را گرفت ولى خودش در این میان کشته شد، و چون او شباهت زیادى به پیامبر داشت دشمن چنین پنداشت که پیغمبر در خاک و خون غلطیده است و لذا این خبر را با صداى بلند به همه لشگرگاه رسانید.
انتشار این خبر به همان اندازه که در روحیه بت پرستان اثر مثبت داشت در میان مسلمانان تزلزل عجیبى ایجاد کرد، جمعى که اکثریت را تشکیل مى دادند به دست و پا افتاده و از میدان جنگ به سرعت خارج مى شدند، حتى بعضى در این فکر بودند که با کشته شدن پیامبر از آئین اسلام برگردند و از سران بت پرستان امان بخواهند، اما در مقابل آنها اقلیتى فداکار و پایدار همچون على (علیه السلام ) و ابودجانه و طلحه و بعضى دیگر بودند که بقیه را به استقامت دعوت مى کردند از جمله انس بن نضر به میان آنها آمد و گفت : اى مردم اگر محمد صلى اللّه علیه و آله کشته شد، خداى محمد کشته نشده ، بروید و پیکار کنید و در راه همان هدفى که پیامبر کشته شد، شربت شهادت بنوشید، پس از ایراد این سخنان به دشمن حمله نمود تا کشته شد، ولى به زودى روشن گردید که پیامبر زنده است و این خبر اشتباه بوده است یا دروغ ،
آیه فوق در این مورد نازل گردید و دسته اول را سخت نکوهش کرد.
*⃣ فرد پرستى ممنوع
با استفاده از حوادث جنگ احد آیه حقیقت دیگرى را به مسلمانان مى آموزد و آن اینکه اسلام آئین فرد پرستى نیست و به فرض که پیامبر در این میدان شربت شهادت مى نوشید وظیفه مسلمانان بدون تردید ادامه مبارزه بود، زیرا با مرگ یا شهادت پیامبر، اسلام پایان نمى یابد بلکه آئین حقى است که تا ابد جاویدان خواهد ماند.
مسئله فرد پرستى یکى از بزرگترین خطراتى است که مبارزات هدفى را تهدید مى کند، وابستگى به شخص معین اگر چه پیامبر خاتم باشد مفهومش پایان یافتن کوشش و تلاش براى پیشرفت ، به هنگام از دست رفتن آن شخص است و این وابستگى یکى از نشانه هاى بارز عدم رشد اجتماعى است .
مبارزه پیامبر صلى اللّه علیه و آله با فرد پرستى یکى دیگر از نشانه هاى حقانیت و عظمت او است زیرا اگر او به خاطر شخص خویش قیام کرده بود لازم بود این فکر را در مردم تقویت کند که همه چیز به وجود او بستگى دارد و اگر او از میان برود همه چیز پایان خواهد یافت ، ولى رهبران راستین همانند پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله هیچگاه مردم را به چنین افکارى تشویق نمى کنند، بلکه به شدت با آن مبارزه مى کنند، و به آنها مى گویند: هدف ما، از خود ما بالاتر است و هرگز با نابودى ما نابود نخواهد شد و لذا قرآن با صراحت در آیه فوق مى گوید: ((محمد تنها فرستاده خدا است ، پیش از او هم فرستادگانى بودند که از دنیا رفتند آیا اگر او بمیرد یا کشته شود باید شما سیر قهقرائى کنید؟ و به آئین بت پرستى بازگردید؟)) (و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افان مات او قتل انقلبتم على اعقابکم )).
جالب توجه اینکه در آیه براى بیان سیر قهقرائى جمله ((انقلبتم على اعقابکم )) به کار رفته است ، زیرا ((اعقاب )) جمع ((عقب )) (بر وزن خشن ) به - معنى پاشنه پا است بنابراین ((انقلبتم على اعقابکم )) به معنى عقب گرد مى کنید مى باشد و آن تصویر روشنى است از سیر قهقرائى و ارتجاع به معنى واقعى است منتها از کلمه ارتجاع صریح تر و روشن تر است .
سپس مى فرماید: ((آنها که عقب گرد کنند و به دوران کفر و بت پرستى باز گردند تنها به خود زیان مى رسانند نه به خدا)) (و من ینقلب على عقبیه فلن یضر الله شیئا).
زیرا با این عمل نه تنها چرخهاى سعادت خود را متوقف مى سازند بلکه آنچه را بدست آورده اند نیز به سرعت از دست خواهند داد.
#تفسیر_نمونه
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_آل_عمران
#تفسیر_آیه۱۴۴ قسمت دوم
*⃣ در پایان آیه به اقلیتى که در جنگ احد على رغم همه مشکلات و انتشار خبر شهادت پیغمبر، دست از جهاد برنداشتند اشاره کرده و کوششهاى آنها را مى ستاید و آنها را به عنوان شاکران و کسانى که از نعمتها در راه خدا استفاده کردند معرفى مى کند و مى گوید: خداوند این شاکران را پاداش نیک مى دهد)) (و سیجزى الله الشاکرین ).
درسى را که این آیه درباره مبارزه با فردپرستى مى دهد درسى است براى همه مسلمانان در همه قرون و اعصار، آنها باید از قرآن بیاموزند که مسائل هدفى هرگز نباید قائم به شخص یا اشخاص باشد بلکه باید بر محور یک سلسله اصول و تشکیلات ابدى دور بزند که با تغییر افراد یا فوت آنان حتى اگر پیامبر بزرگ خدا باشد آن کار تعطیل نگردد، اصولا رمز بقاى یک مذهب و یا یک تشکیلات همین است ، بنابراین برنامه ها و تشکیلاتى که قائم به شخص هستند تشکیلاتى نا سالم و غیر طبیعى محسوب مى شوند که به زودى متلاشى خواهند شد.
اما متاءسفانه و روى هم رفته غالب تشکیلات جوامع اسلامى هنوز قائم به اشخاص است و به همین دلیل بسیار زود از هم مى پاشد، مسلمانان باید با الهام از آیه فوق مؤسسات گوناگون خود را آنچنان پى ریزى کنند که از اشخاص لایق کاملا بهره گیرى شود اما در عین حال وابسته به شخص آنها نباشد.
همان طور که گفتیم شایعه بى اساس شهادت پیامبر در احد عده زیادى از مسلمانان را به وحشت افکند تا آنجا که از میدان جنگ فرار کردند و حتى بعضى مى خواستند از اسلام هم برگردند، در آیه فوق مجددا براى تنبیه و بیدارى این دسته مى فرماید: ((مرگ بدست خدا و فرمان او است و براى هر کس اجلى مقرر شده است که نمى تواند از آن فرار کند)) (و ما کان لنفس ان تموت الا باذن الله کتابا مؤ جلا).
بنابراین اگر پیامبر در این میدان شربت شهادت مى نوشید چیزى جز انجام یافتن یک سنت الهى نبود با این حال نباید مسلمانان از آن وحشت کنند و دست از ادامه مبارزه بردارند.
از سوى دیگر فرار از میدان جنگ نیز نمى تواند از فرا رسیدن اجل جلوگیرى کند همان طور که شرکت در میدان جهاد نیز اجل انسان را جلو نمى اندازد بنابراین فرار از میدان جهاد براى حفظ جان بیهوده است .
در پایان آیه مى فرماید: سعى و کوشش انسان هیچگاه ضایع نمى شود، اگر هدف کسى تنها نتیجه هاى مادى و دنیوى باشد و همانند بعضى از رزمندگان احد تنها بخاطر غنیمت تلاش کند، بالاخره بهره اى از آن بدست مى آورد اما اگر هدف عالیتر بود، و کوششها در مسیر حیات جاویدان و فضائل انسانى به کار افتاد، باز به هدف خود خواهد رسید))(و من یرد ثواب الدنیا نؤ ته منها و من یرد ثواب الاخرة نؤ ته منها).
بنابراین حالا که رسیدن به دنیا یا آخرت هر دو نیازمند به کوشش است ، پس چرا انسان سرمایه هاى وجودى خود را در مسیر دوم که یک مسیر عالى و پایدار است به کار نیندازد؟
سپس بار دیگر تاکید مى کند که پاداش شاکران را بزودى خواهیم داد. (و سنجزى الشاکرین ).
قابل توجه اینکه در آیه سابق این جمله به صورت فعل غائب ذکر شده بود و در اینجا به صورت فعل متکلم ، و این نهایت تاکید وعده الهى را به دادن پاداش به آنها بیان مى کند، و به تعبیر ساده خداوند مى گوید: ضامن پاداش آنها منم .
در تفسیر مجمع البیان در ذیل آیه ، از امام باقر (علیه السلام ) چنین نقل شده که : على (علیه السلام ) در روز احد شصت و یک زخم برداشت و پیامبر (صلى اللّه علیه و آله ((ام سلیم )) و ((ام عطیه )) را دستور داد که به معالجه جراحات آن حضرت بپردازند. چیزى نگذشت که آنها با نگرانى به خدمت پیغمبر عرضه داشتند وضع بدن على (علیه السلام ) طورى است که ما هر زخمى را مى بندیم دیگرى گشوده مى شود، و زخمهاى تن او آنچنان زیاد و خطرناک است که ما از حیات او نگرانیم ، پیغمبر و جمعى از مسلمانان به عنوان عیادت به منزل على وارد شدند در حالیکه بدن او یک پارچه زخم و جراحت بود پیامبر با دست مبارک خود بدن او را مسح مى کرد و مى فرمود: کسى که در راه خدا این چنین ببیند آخرین درجه مسئولیت خود را انجام داده است ! و زخم هائیکه پیامبر دست بر آن مى کشید بزودى التیام مى یافت ، على (علیه السلام ) در این هنگام گفت الحمد لله که با این همه ، فرار نکردم و پشت به دشمن ننمودم .
خداوند از کوششهاى او قدردانى کرد و در دو آیه از قرآن به آن (و به فداکاریهاى افراد نمونه دیگر از مجاهدان احد) اشاره کرده است ، در یک مورد مى فرماید: ((و سیجزى الله الشاکرین )) و در مورد دیگر مى فرماید: ((و سنجزى الشاکرین )).
#تفسیر_نمونه
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_بقره
#تفسیر_آیه۲۰۷
#ليلة_المبيت
✳️ شب اول ماه ربیع الاول شب جان نثاری اميرالمومنين علیه السلام و خوابیدن در بستر پیامبر(ص)
⬅️ «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ»
و از مردم كسی [مانند علی بن ابی طالب علیه السلام] است كه جانش را برای خشنودی خدا میفروشد و خدا به بندگان مهربان است. (۲۰۷)
*⃣ از جمله : (و من الناس من يشرى نفسه ...)، فهميده مى شود در آن روز مردى وجود داشته كه جز به پروردگار خود نمى باليده ، وجز به دست آوردن رضاى خداى تعالى هيچ هدفى را دنبال نمى كرده ، مردى بوده كه رفتارش امر دين و دنيا را اصلاح مى كرده ، و به وسيله او حق احقاق مى شده ، و عيش انسانها پاكيزه مى شده ، و بشر از بركات اسلام برخوردار مى شد.
با اين بيان ارتباط ذيل آيه با صدر آن به خوبى روشن مى گردد، و معلوم مى شود كه چرا در ذيل آيه فرموده :
(واللّه رؤوف بالعباد، خدا نسبت به بندگان رؤوف است )؟
چون وجود چنين فردى در ميان انسانها خود رافتى است از خداى سبحان به بندگانش.
آرى اگر مردانى داراى اين صفات بين مردم، و در مقابل آن دسته ديگر از مردان منافق و مفسده جو، وجود نداشتند، اركان دين منهدم مى شد، و در بناى صلاح رشاد، سنگى روى سنگ قرار نمى گرفت .
اما خداى تعالى همواره آن باطل ها را به وسيله اين حق ها از بين برده ، و افساد دشمنان دين را به وسيله اصلاح اوليائش تلافى و تدارك مى كند، همچنانكه خودش فرموده :
(ولو لا دفع اللّه الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذكر فيهااسم اللّه كثيرا)،
پس فسادى كه در دين و دنيا راه پيدا مى كند، از ناحيه عده اى از افراد است كه جز خودپرستى هواى ديگرى بر سرندارند، واين فساد و شكافى كه اينان در دين ايجاد مى كنند جز باصلاح و اصلاح آن دسته ديگر كه خود را به خداى سبحان فروخته و در دل جز به پروردگار خود نمى انديشند پر نمى شود، و زمين و زمينيان به صلاح نمى گرايند، و خداى تعالى اين معامله سودمند خود را در آيه شريفه :
(ان اللّه اشترى من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه ، يقاتلون فى سبيل اللّه فيقتلون و يقتلون ، وعدا عليه حقا فى التورية و الانجيل و القرآن )
و اين موضوع درآيات ديگرى نيز خاطرنشان گرديده است .
*⃣ بحث روايتى
روايات زيادى نقل شده كه آيه (و من الناس من يشرى نفسه ...)
در شان اميرالمؤمنين عليه السلام در شب فراش نازل شده است.
و در امالى شيخ از على بن الحسين (عليه السلام ) روايت آمده كه در ذيل جمله : (و من الناس من يشرى نفسه ...)، فرموده : اين جمله درباره على (عليه السلام ) نازل شده ، كه در شب هجرت در بستر رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) خوابيد.
مؤلف : روايات از طرق شيعه و سنى بسيار آمده كه آيه نامبرده درباره شب فراش نازل شده ، كه تفسير برهان به پنج طريق آن را از ثعلبى و ديگران نقل كرده است .
و در الدرالمنثور است كه ابن مردويه از صهيب روايت كرده كه گفت : وقتى مى خواستم از مكه به سوى رسولخدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) هجرت كنم قريش به من گفتند اى صهيب تو آن روز كه به شهر ما آمدى دست خالى بودى ، و حال كه مى خواهى كوچ كنى اموالت را هم مى برى و اين به خدا سوگند ممكن نيست ، و هرگز نمى گذاريم آنها را با خود ببرى ، من به ايشان گفتم : آيا اگر اموالم را به شما واگذار كنم دست از من بر مى داريد؟ گفتند: بله به ناچار اموالم را به طرفشان پرتاب كردم و آزاد شدم ، و از مكه بيرون آمده به مدينه رسيدم ، اين خبر به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) رسيد، دوبار، فرمود: صهيب در معامله اش سود برد.
مؤلف : در المنثور اين قصه را به چند طريق ديگر روايت كرده ، كه در بعضى از آنها آمده : آيه (ومن الناس من يشرى ...) نيز در اين قصه نازل شده ، و در بعضى ديگر آمده آيه نامبرده درباره ابى ذر و صهيب نازل شده كه هر دو جان خود را با مال خود خريدند، ولى آيه شريفه با اين احتمال كه شراء به معناى خريدن باشد نمى سازد، (بلكه شراء كه در لغت هم به معناى خريدن است و هم فروختن . در آيه شريفه به معناى فروختن است ، و تنها با معامله على عليه السلام در ليلة المبيت قابل انطباق است ).
و در مجمع روايتى از على (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود: مراد از اين آيه كسى است كه به خاطر امر به معروف و نهى از منكر كشته شود.
مؤلف : اين بيان عموم آيه شريفه است پس منافات ندارد كه شاءن نزول خاصى داشته باشد.
#تفسیر_المیزان
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_آل_عمران
#تفسیر_آیه۱۰۳
#آیه_وحدت
❇️ وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَآءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِٓ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا ۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ.
همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت:] چنگ زنید، و پراكنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد كنید آن گاه كه [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یكدیگر دشمن بودید، پس میان دلهای شما پیوند و الفت برقرار كرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانههای [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن میسازد تا هدایت شوید. (۱۰۳)
*⃣ اعتصام به خدا و رسول، اعتصام به حبل الله است ، یعنی آن رابط و واسطه ای که بین عبد و رب قراردارد و آسمان را به زمین متصل می کند و می توان گفت ،حبل الله همان قرآن است و یا رسول خدا(ص )و یا ائمه.
و اما بازگشت همه آنها به یک چیز است ، وخداوند تمام افراد جامعه اسلامی را به این وسیله به وحدت فرا می خواند،
چون قوام اسلام بر یگانگی جامعه و روابط برادری ایمانی در بین آنان است ،
⬅️ (واذکروانعمت الله علیکم اذ کنتم اعداء فالف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا):
(وبیاد آورید نعمت خدا را بر خویش ، زمانی که با یکدیگر دشمن بودید و اوبین دلهایتان الفت برقرار کرد و در نتیجه نعمت خدا با یکدیگر برادر شدید)
روش قرآن این است که تعالیم خود را با ذکر علل و اسباب بیان می کند و مردم رابسوی خیر و هدایت دعوت می نماید ، بدون اینکه آنها را وادار به تقلید کورکورانه بسازد و خدا می داند که منبع حقایق توحید است و در عین حال آنها باید تسلیم خدا باشند و به حبل الله چنگ بزنند و از نعمت برادری و همبستگی قلوب بهره مند گردند، چون خدا مالک و عالم مطلق است ، لذا در اوامر او نباید چون وچرا نمود، زیرا او عالم به مصالح بندگان خویش است.
⬅️ (وکنتم علی شفاحفره من النار فانقذکم منها)
(در حالی که شما بر لبه پرتگاه آتش بودید و او شما را از آن پرتگاه نجات داد)
مراد از (شفاحفره ) یعنی لبه پرتگاه و مراد از آتش اگر آتش آخرت باشد، معنا این می شود که شما کافر بودید و بین شما و افتادن در آتش دوزخ بیش از یک قدم فاصله نبود و اگر مراد آتش جنگ باشد، یعنی شما با هم دشمن بوده و دائما در حال جنگ و خونریزی بودید، اما خدا بین شما الفت برقرار کرد و شما را از آتش اختلاف و دشمنی رهانید، چون اساس آنها بر هواهای نفسانی وخود پرستی و مذلت بود و اینها انسان را به فناء و زوال و جنگ و سقوط می کشاند، اما خدا شما را به حقیقت امنیت رسانید که تمام مال و جاه و ناموس وجان مردم را در بر گرفت و آنگاه شیرینی نعمت و لذت سعادت را چشیدید
⬅️ (کذلک یبین الله لکم ایاته لعلکم تهتدون )
(اینچنین خدا نشانه های خود را به شمامی نمایاند تا شاید هدایت شوید)
و این آیات نوری هستند که قلبها را نورانی می کنند تا در مسیر هدایت سریعتر گام بردارند.
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin