02.Baqara.029.mp3
2.27M
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_بقره
#آیه_۲۹
#حجت_الاسلام_محسن_قرائتی
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_بقره
#آیه_۲۹
#تفسیر_نور
#حجت_الاسلام_محسن_قرائتی
⬅️ هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوی إِلَی السَّماءِ فَسَوّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ(۲۹)
اوست آن کس که آنچه در زمین است،همه را برای شما آفریده،سپس به آفرینش آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان،استوار نمود و او بر هر چیزی آگاه است.
نکته ها:
* کلمه«سماء»در زبان عربی به معنی بالاست.گاهی به چند متری بالاتر از سطح زمین، مانند شاخه های درخت که در ارتفاع کمی قرار دارند،گفته شده است: «وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ» و گاهی به ارتفاع ابرها که از آن باران می بارد؛ «وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً» و گاهی به جوّ اطراف زمین اطلاق شده است. «جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً»
پیام ها:
۱- کفر به خداوند بخشنده ی توانا وبرطرف کننده نیازها،شگفت انگیز است. «کَیْفَ تَکْفُرُونَ... هُوَ الَّذِی...»
۲- هستی،برای بشر آفریده شده است. «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً»
۳- نظام هستی،هدفدار است و در آفرینش جهان،تدبیر و طرح حکیمانه مطرح بوده است. «خَلَقَ لَکُمْ»
۴- هیچ آفریده ای در طبیعت بیهوده نیست،هر چند ما راه استفاده از آن را ندانیم. «خَلَقَ لَکُمْ»
5-اصل آن است که همه چیز برای انسان مباح است،مگر دلیل مخصوصی آن را ردّ کند. «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً»
۶- دنیا برای انسان است،نه انسان برای دنیا. «خَلَقَ لَکُمْ»
۷- انسان می تواند از نظر علمی،به جایی برسد که از تمام مواهب طبیعی بهره برداری و آن را تسخیر کند. «لَکُمْ»
۸- بهره گیری از مواهب زمین،برای همه است. «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ»
۹- آسمان های متعدد جهان،دارای اعتدال و بدون کمترین اعوجاج و ناهماهنگی است. «فَسَوّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ»
۱۰- آفرینش آسمان ها و زمین،همه بر اساس علم الهی است. «خَلَقَ لَکُمْ... عَلِیمٌ»
۱۱- آفرینش زمین و آسمان های هفتگانه،دلیل توانایی خدا بر زنده کردن مردگان است که در آیه قبل آمده . «ثُمَّ یُحْیِیکُمْ... هُوَ الَّذِی»
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_بقره #تفسیر_آیه ۲۲ #تفسیر_نور
#حجت_الاسلام_محسن_قرائتی
⬅️ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکُمْ فَلا تَجْعَلُوا لِلّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ(۲۲)
آن(خداوندی)که زمین را برای شما فرشی(گسترده)وآسمان را بنایی (افراشته)قرار داد و از آسمان،آبی فرو فرستاد و به آن از میوه ها،روزی برای شما بیرون آورد،پس برای خداوند شریک و همتایی قرار ندهید با آنکه خودتان می دانید(که هیچ یک از شرکا و بت ها،نه شما را آفریده اند و نه روزی می دهند و اینها فقط کار خداست.)
نکته ها:
* در این آیه خداوند به نعمت های متعدّدی اشاره می کند که هرکدام از آنها سرچشمه ی چند نعمت دیگر است.مثلاً فراش بودن زمین،اشاره به نعمت های فراوان دیگری است.
همچون سخت بودن کوهها ونرم بودن خاک دشت ها،فاصله زمین تا خورشید،درجه حرارت و دما و هوای آن،وجود رودخانه ها،درّه ها،کوهها،گیاهان و حرکت های مختلف آن که مجموعاً فراش بودن زمین را مهیّا کرده اند.
چنانکه در قرآن برای زمین تعابیر چندی شده است:
زمین هم«مهد» گهواره است،
هم«ذلول» رام و آرام
و هم«کفات» در برگیرنده.
* کلمه«سماء»در آیه یک بار در برابر«ارض»آمده است که به همه ی قسمت بالا اشاره دارد و در بار دوم مراد همان قسمت نزول باران از ابرها می باشد.
پیام ها:
۱- یاد نعمت های الهی از بهترین راههای دعوت به عبادت است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ...الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ»
۲- از بهترین راههای خداشناسی،استفاده کردن از نعمت های در دسترس است.
«جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً»
۳- در نظام آفرینش،هماهنگی کامل به چشم می خورد.هماهنگی میان زمین، آسمان،باران،گیاهان،میوه ها وانسان.(برهان نظم) «جَعَلَ، أَنْزَلَ، فَأَخْرَجَ»
۴- آفریده ها هرکدام برای هدفی خلق شده اند. «رِزْقاً لَکُمْ» باران برای رشد و ثمر دادن میوه ها، «فَأَخْرَجَ بِهِ» و میوه ها برای روزی انسان. «رِزْقاً لَکُمْ»
۵- زمین وباران وسیله هستند،رویش گیاهان ومیوه ها بدست خداست. «فَأَخْرَجَ»
۶- نظم و هماهنگی دستگاه آفرینش،نشانه ی توحید است،پس شما هم یکتا پرست باشید. «فَلا تَجْعَلُوا لِلّهِ أَنْداداً»
۷- ریشه ی خداپرستی در فطرت و وجدان همه مردم است. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
۸- آفرینش زمین و آسمان و باران و میوه ها و روزی انسان،پرتوی از ربوبیّت خداوند است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ... اَلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ...»
۹- همه ی انسان ها،حقّ بهره برداری و تصرف در زمین را دارند.(در آیه «لَکُمُ» تکرار شده است.)
۱۰- دلیل واجب بودن عبادت شما،لطف اوست که زمین وآسمان وباران و گیاهان را برای روزی شما قرار داده است. «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ... اَلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ...»
۱۱- خداوند اسباب طبیعی را حاکم کرده است. «جَعَلَ، أَنْزَلَ، فَأَخْرَجَ»
۱۲- پندار شریک برای خداوند،از جهل است. «فَلا تَجْعَلُوا لِلّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_بقره آیه ۲۳_۲۴
#تفسیر_نور
#حجت_الاسلام_محسن_قرائتی
⬅️ وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ(۲۳)
واگر در آنچه بر بنده ی خود(از قرآن)نازل کرده ایم،شکّ دارید،اگر راست می گویید(لااقل)یک سوره همانند آن را بیاورید و گواهان خود را غیر از خداوند بر این کار دعوت کنید.
نکته ها:
* این آیه،معجزه بودن قرآن را مطرح می کند.پیامبران،یک دعوت دارند که هدایت به سوی خداست و با استدلال و موعظه و جدال نیکو انجام می دهند و یک ادّعا دارند که از سوی خدا برای هدایت مردم آمده اند وبرای آن معجزه می آورند.پس معجزه برای اثبات ادّعای پیامبر است،نه دعوت او.
خداوند در قرآن،بارها مخالفان اسلام را دعوت به مبارزه کرده است،که اگر شما این کتاب را از سوی خدا نمی دانید وساخته وپرداخته دست بشر می دانید،بجای این همه جنگ ومبارزه، کتابی مثل قرآن بیاورید تا صدای اسلام خاموش شود!
* خداوند برای اثبات حقّانیت پیامبر و کتاب خود،از یک سو مخالفان را تحریک و از سوی دیگر به آنان تخفیف داده است.یک جا فرموده: «فَأْتُوا بِکِتابٍ» کتابی مثل قرآن بیاورید.
و در جای دیگر: «فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ» ده سوره
و در جای دیگر می فرماید:«فاتوا بِسُورَهٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ» یک سوره!
به علاوه می گوید:برای این کار می توانید از تمام قدرت ها و یاران و همفکران خود در سراسر جهان دعوت کنید.
* تقسیم بندی قرآن و نامگذاری هر بخش به نام سوره،در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و از جانب خداوند بوده است. «فَأْتُوا بِسُورَهٍ»
* قرآن در ستایش انبیا،یا بعد از کلمه«عبدنا»و یا قبل از کلمه«عبد»نام آنان را می برد؛ «عَبْدَنا أَیُّوبَ» ، «إِبْراهِیمَ... کل من عبادنا»ولی درباره پیامبر اسلام تنها کلمه«عبد»بدون ذکر نام را بکار می برد شاید اشاره به این است که عبد مطلق،محمّد صلی الله علیه و آله است.
پیام ها:
۱- باید از فکر و دل افراد شکّ زدایی صورت گیرد به خصوص در مسائل اعتقادی. «إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ»
۲- شرط دریافت وحی،بندگی خداست «نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا»
۳- قرآن،کتاب استدلال و احتجاج است و راهی برای وسوسه و شکّ باقی نمی گذارد. «فَأْتُوا بِسُورَهٍ»
۴- انبیا باید معجزه داشته باشند و قرآن معجزه ی رسول اکرم صلی الله علیه و آله است. «فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ»
۵- دین جاوید،معجزه ی جاوید می خواهد تا هر انسانی در هر زمان و مکانی، اگر دچار تردید و شکّ شد،بتواند خود آزمایش کند. «فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ»
۶- بر حقّانیت قرآن به قدری یقین داریم که اگر مخالفان،یک سوره مثل قرآن نیز آوردند به جای تمام قرآن می پذیریم. «بِسُورَهٍ»
⬅️ فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَهُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ(۲۴)
پس اگر این کار را نکردید،که هرگز نتوانید کرد،از آتشی که هیزمش مردم(گناهکار)وسنگ ها هستند وبرای کافران مهیّا شده،بپرهیزید.
نکته ها:
* در سوره ی انبیاء می خوانیم: «إِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ» شما و آنچه غیر از خدا پرستش می کنید(بت هایتان)،هیزم دوزخید.
بنابراین ممکن است مراد از سنگ در این آیه،همان بت هایی باشد که مورد پرستش بوده، نه هر سنگی، تا آنان بدانند و به چشم خود ببینند که کاری از بت ها ساخته نبوده و نیست.همچنین این سنگ ها در قیامت،همانند چاقوی خونی همراه پرونده قاتل،سند جرم و گناه آنان است.
سؤال:با این که الفاظ اختراع بشر است،پس چگونه نمی تواند مثل قرآن را بیاورد؟
پاسخ:حروف الفبا از بشر است،ولی نحوه ترکیب وبیان مفاهیم بلند آنها،برخاسته از علم و هنر است.قرآن بر اساس علم و حکمت بی پایان الهی،نزول یافته است ولی هر کتاب دیگری،از سوی هرکس که باشد،براساس علم محدود بشر،تألیف یافته است.پس هیچگاه بشر نمی تواند کتابی مثل قرآن بیاورد.
پیام ها:
۱- یقین به حقّانیت راه وهدف،یکی از اصول رهبری است. «وَ لَنْ تَفْعَلُوا»
۲- اکنون که احساس عجز و ناتوانی کردید،تسلیم حقّ شوید. «وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا»
۳- انسان جمود و کافر،هم ردیف سنگ است. «النّاسُ وَ الْحِجارَهُ»
۴- خباثت های درونی انسان گناهکار،در قیامت تجسم یافته و آتش گیرانه می شود. «وَقُودُهَا النّاسُ»
۵- کفر و لجاجت،انسان مقام جانشینی خداوند را به هیزم دوزخ تبدیل می کند. «وَقُودُهَا النّاسُ»
۶- رهایی از آتش دوزخ،در گرو ایمان به قرآن و تصدیق پیامبر اسلام است. «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النّارَ... أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ»
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_بقره آیه ۲۵
#تفسیر_نور
#حجت_الاسلام_محسن_قرائتی
⬅️ وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ کُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَهٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذِی رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فِیها أَزْواجٌ مُطَهَّرَهٌ وَ هُمْ فِیها خالِدُونَ(۲۵)
وکسانی را که ایمان آورده وکارهای شایسته انجام داده اند،مژده بده که برایشان باغهایی است که نهرها از پای(درختان)آن جاری است،هرگاه میوه ای از آن (باغها)به آنان روزی شود،گویند:این همان است که قبلاً نیز روزی ما بوده،در حالی که همانند آن نعمت ها به ایشان داده شده است(نه خود آنها)و برای آنان در بهشت همسرانی پاک و پاکیزه است و در آنجا جاودانه اند.
نکته ها:
* * شاید مراد از «مُتَشابِهاً» این باشد که بهشتیان در نگاه اوّل،میوه ها را مانند میوه های دنیوی می بینند ومی گویند:شبیه همان است که در دنیا خورده بودیم،لکن بعد از خوردن می فهمند که طعم ولذّت تازه ای دارد.وشاید مراد این باشد که میوه هایی به آنان داده می شود که همه از نظر خوبی وزیبایی وخوش عطری یکسانند و مانند میوه های دنیا درجه یک،دو وسه ندارد.
* در قرآن،معمولاً ایمان و عمل صالح در کنار هم مطرح شده،ولی ایمان بر عمل صالح مقدم قرار گرفته است.آری،اگر اتاقی از درون نورانی شد،شعاع این نور از روزنه و پنجره ها بیرون خواهد زد.ایمان،درونِ انسان را نورانی و قلب نورانی،تمام کارهای انسان را نورانی می کند.برکات ایمان و عمل صالح بسیار است که در آیات قرآن به آنها اشاره شده است.
* همسران بهشتی دو نوع هستند:
الف:حوریان زیبا(حورالعین)که همچون لؤلؤ و باکره هستند و در همان عالم آفریده می شوند.«أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً»
ب:همسران مؤمن در دنیا که با چهره ای زیبا در کنار همسرانشان قرار می گیرند. «وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ»
از امام صادق علیه السلام درباره ی« أَزْواجٌ مُطَهَّرَهٌ »سؤال شد،حضرت فرمودند:همسران بهشتی آلوده به حیض و حَدَث نمی شوند.
پیام ها:
۱- مژده و بشارت همراه با هشدار و اخطار(در آیه قبل)یکی از اصول تربیت است. «فَاتَّقُوا النّارَ... وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا...»
۲- ایمان قلبی باید توأم با اعمال صالح باشد. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ»
۳- انجام هر عمل صالح و شایسته ای،کارساز است. «عَمِلُوا الصّالِحاتِ» («الصّالحات» هم جمع است وهم(الف ولام)دارد که به معنای همه کارهای خوب است.)
۴- کارهای شایسته و صالح،در صورتی ارزش دارد که برخاسته از ایمان باشد،نه تمایلات شخصی و جاذبه های اجتماعی.اوّل «آمَنُوا» بعد «عَمِلُوا الصّالِحاتِ»
۵- محرومیت هایی که مؤمن به جهت رعایت حرام و حلال در این دنیا می بیند، در آخرت جبران می شود. «رُزِقُوا»
۶- ما در دنیا نگرانِ از دست دادن نعمت ها هستیم،امّا در آخرت این نگرانی نیست. «وَ هُمْ فِیها خالِدُونَ»
۷- گاهی آشنایی با سابقه ی نعمت ها،بر لذّت کامیابی می افزاید. «رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ»
۸- همسران بهشتی نیز پاکیزه اند. «أَزْواجٌ مُطَهَّرَهٌ»
#تفسير_قرآن
#تفسیر_سوره_بقره آیه ۲۶
#تفسیر_نور
#حجت_الاسلام_محسن_قرائتی
⬅️ إِنَّ اللّهَ لا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَهً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللّهُ بِهذا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیراً وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِینَ(۲۶)
همانا خداوند از اینکه به پشه ای(یا فروتر)یا بالاتر از آن مثال بزند شرم ندارد، پس آنهایی که ایمان دارند می دانند که آن(مثال)از طرف پروردگارشان به حقّ است،ولی کسانی که کفرورزیدند گویند:خداوند از این مثل چه منظوری داشته است؟ (آری،) خداوند بسیاری را بدان(مثال)گمراه و بسیاری را بدان هدایت می فرماید.(امّا آگاه باشید که)خداوند جز افراد فاسق را بدان گمراه نمی کند.
نکته ها:
* کلمه«بعوض»به معنای پشه ریز است و ریشه ی آن از«بعض»می باشد که به جهت کوچکی جثّه به آن اطلاق شده است.
* مثال های قرآن،برای همه ی مردم است و از هر نوع مثلی نیز در آن آمده است:
«وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ»
البتّه این مثل ها را نباید ساده انگاشت،زیرا دانشمندان،حقیقت و باطن آن را درک می کنند:
«وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ»
در مثال زدن؛ تذکّر، تفهیم، تعلیم، بیان و پرده برداری از حقایق نهفته است و در کتاب های آسمانیِ پیشین نیز همانند تورات و انجیل و در سخنان رسول اکرم و اهل بیت علیهم السلام فراوان دیده می شود. در تورات بخشی به نام«أمثال سلیمان»وجود دارد.
* بعضی از مخالفان اسلام که از برخورد منطقی و آوردن مثلِ قرآن عاجز ماندند،مثال های قرآن را بهانه قرار داده و می گفتند:شأن خداوند برتر از آن است که به حیواناتی چون مگس یا عنکبوت مثال بزند. و این مثال ها با مقام خداوند سازگار نیست.و بدینوسیله در آیات قرآن تشکیک می کردند. خداوند با نزول این آیه به بهانه گیری های آنان پاسخ می دهد.
سؤال:
آیا خداوند گروهی را با قرآن و مثال های آن گمراه می کند؟
پاسخ:
خداوند کسی را گمراه نمی کند،بلکه هرکس در برابر حقایق قرآن بایستد،خود گمراه می شود و بدین معنی می توان گفت:قرآن،سبب گمراهی او گردید.چنانکه در پایان همین آیه می فرماید:
«وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِینَ»
یعنی فسق مردم سبب گمراهی آنان می شود.
راستی مگر می شود خداوند مردم را به ایمان تکلیف کند،ولی خودش آنان را گمراه کند!؟و مگر می شود این همه پیامبر و کتب آسمانی نازل کند،ولی خودش مردم را گمراه کند!؟مگر می شود از ابلیس به خاطر گمراه کردن انتقاد کند،ولی خودش دیگران را گمراه کند!؟
* گرچه در این آیه،هدایت و گمراهی بطور کلّی به خداوند نسبت داده شده است،ولی آیات دیگر،مسئله را باز نموده و می فرماید:
«یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنابَ»
خداوند کسانی را هدایت می کند که به سوی او برود.
و «یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ»
کسی که به دنبال کسب رضای او باشد.
و «الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»
آنان که در راه او جهاد کنند.و کسانی که با اختیار خود در راه کج حرکت کنند،خداوند آنان را به حال خود رها می کند.
مراد از گمراه کردن خدا نیز همین معناست.چنانکه درباره کافران،ظالمان،فاسقان ومسرفان جمله«لا یهدی»بکار رفته است.
به قول سعدی:
راه است وچاه ودیده بینا وآفتاب
تا آدمی نگاه کند،پیش پای خویش
چندین چراغ دارد وبی راهه می رود
بگذار تا بیفتد وبیند،سزای خویش
پیام ها:
۱- حیا و شرم در مواردی است که کار شرعاً،عقلاً یا عرفاً مذموم باشد.امّا در بیان حقایق،شرم و خجالت پسندیده نیست. «لا یَسْتَحْیِی»
۲- حقایق والا و مهم را می توان با زبان ساده ومثال بیان نمود. «أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً»
۳- مؤمن کلام خدارا باور دارد و مطیع آن است. «فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ»
۴- مثال های قرآن،وسیله تربیت و رشد است. «فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ»
۵- مثال های قرآن،حقّ ودر مقام بیان حقایق است. «أَنَّهُ الْحَقُّ»
۶- انسانِ حقیقت جو،از هر نوری راه را می یابد،ولی شخص بهانه گیر و اشکال تراش،به هر چراغی خرده می گیرد. «ما ذا أَرادَ اللّهُ بِهذا مَثَلاً»
۷- کفر و لجاجت،عامل بهانه گیری است. «ما ذا أَرادَ اللّهُ بِهذا مَثَلاً»
۸- فسق،موجب گمراهی ومانع شناخت حقایق است. «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِینَ»
۹- مثال های قرآن،وسیله هدایت یا ضلالت است. «یُضِلُّ بِهِ، یَهْدِی بِهِ»
۱۰- خداوند،پیمان شکن را فاسق و فاسق را گمراه می کند. «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِینَ»
#تفسیر_قرآن
#تفسیرسوره_بقره آیه ۲۶
#تفسیرنور
#حجت_الاسلام_محسن_قرائتی
⬅️ إِنَّ اللّهَ لا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَهً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللّهُ بِهذا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیراً وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِینَ(۲۶)
همانا خداوند از اینکه به پشه ای(یا فروتر)یا بالاتر از آن مثال بزند شرم ندارد، پس آنهایی که ایمان دارند می دانند که آن(مثال)از طرف پروردگارشان به حقّ است،ولی کسانی که کفرورزیدند گویند:خداوند از این مثل چه منظوری داشته است؟ (آری،) خداوند بسیاری را بدان(مثال)گمراه و بسیاری را بدان هدایت می فرماید.(امّا آگاه باشید که)خداوند جز افراد فاسق را بدان گمراه نمی کند.
نکته ها:
* کلمه«بعوض»به معنای پشه ریز است و ریشه ی آن از«بعض»می باشد که به جهت کوچکی جثّه به آن اطلاق شده است.
* مثال های قرآن،برای همه ی مردم است و از هر نوع مثلی نیز در آن آمده است:
«وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ»
البتّه این مثل ها را نباید ساده انگاشت،زیرا دانشمندان،حقیقت و باطن آن را درک می کنند:
«وَ تِلْکَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ»
در مثال زدن؛ تذکّر، تفهیم، تعلیم، بیان و پرده برداری از حقایق نهفته است و در کتاب های آسمانیِ پیشین نیز همانند تورات و انجیل و در سخنان رسول اکرم و اهل بیت علیهم السلام فراوان دیده می شود. در تورات بخشی به نام«أمثال سلیمان»وجود دارد.
* بعضی از مخالفان اسلام که از برخورد منطقی و آوردن مثلِ قرآن عاجز ماندند،مثال های قرآن را بهانه قرار داده و می گفتند:شأن خداوند برتر از آن است که به حیواناتی چون مگس یا عنکبوت مثال بزند. و این مثال ها با مقام خداوند سازگار نیست.و بدینوسیله در آیات قرآن تشکیک می کردند. خداوند با نزول این آیه به بهانه گیری های آنان پاسخ می دهد.
سؤال:
آیا خداوند گروهی را با قرآن و مثال های آن گمراه می کند؟
پاسخ:
خداوند کسی را گمراه نمی کند،بلکه هرکس در برابر حقایق قرآن بایستد،خود گمراه می شود و بدین معنی می توان گفت:قرآن،سبب گمراهی او گردید.چنانکه در پایان همین آیه می فرماید:
«وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِینَ»
یعنی فسق مردم سبب گمراهی آنان می شود.
راستی مگر می شود خداوند مردم را به ایمان تکلیف کند،ولی خودش آنان را گمراه کند!؟و مگر می شود این همه پیامبر و کتب آسمانی نازل کند،ولی خودش مردم را گمراه کند!؟مگر می شود از ابلیس به خاطر گمراه کردن انتقاد کند،ولی خودش دیگران را گمراه کند!؟
* گرچه در این آیه،هدایت و گمراهی بطور کلّی به خداوند نسبت داده شده است،ولی آیات دیگر،مسئله را باز نموده و می فرماید:
«یَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنابَ»
خداوند کسانی را هدایت می کند که به سوی او برود.
و «یَهْدِی بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ»
کسی که به دنبال کسب رضای او باشد.
و «الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»
آنان که در راه او جهاد کنند.و کسانی که با اختیار خود در راه کج حرکت کنند،خداوند آنان را به حال خود رها می کند.
مراد از گمراه کردن خدا نیز همین معناست.چنانکه درباره کافران،ظالمان،فاسقان ومسرفان جمله«لا یهدی»بکار رفته است.
به قول سعدی:
راه است وچاه ودیده بینا وآفتاب
تا آدمی نگاه کند،پیش پای خویش
چندین چراغ دارد وبی راهه می رود
بگذار تا بیفتد وبیند،سزای خویش
پیام ها:
۱- حیا و شرم در مواردی است که کار شرعاً،عقلاً یا عرفاً مذموم باشد.امّا در بیان حقایق،شرم و خجالت پسندیده نیست. «لا یَسْتَحْیِی»
۲- حقایق والا و مهم را می توان با زبان ساده ومثال بیان نمود. «أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً»
۳- مؤمن کلام خدارا باور دارد و مطیع آن است. «فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ»
۴- مثال های قرآن،وسیله تربیت و رشد است. «فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ»
۵- مثال های قرآن،حقّ ودر مقام بیان حقایق است. «أَنَّهُ الْحَقُّ»
۶- انسانِ حقیقت جو،از هر نوری راه را می یابد،ولی شخص بهانه گیر و اشکال تراش،به هر چراغی خرده می گیرد. «ما ذا أَرادَ اللّهُ بِهذا مَثَلاً»
۷- کفر و لجاجت،عامل بهانه گیری است. «ما ذا أَرادَ اللّهُ بِهذا مَثَلاً»
۸- فسق،موجب گمراهی ومانع شناخت حقایق است. «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِینَ»
۹- مثال های قرآن،وسیله هدایت یا ضلالت است. «یُضِلُّ بِهِ، یَهْدِی بِهِ»
۱۰- خداوند،پیمان شکن را فاسق و فاسق را گمراه می کند. «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِینَ»
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_بقره آیه ۲۷
#تفسیر_نور
#حجت_الاسلام_محسن_قرائتی
⬅️ الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ(۲۷)
(فاسقان)کسانی هستند که پیمان خدا را پس از آنکه محکم بستند می شکنند،و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند قطع می نمایند،و در زمین فساد می کنند،قطعاً آنان زیان کارانند.
نکته ها:
* پیمان های الهی که در این آیه مطرح گردیده،متعدّد است:خداوند از انبیا پیمان گرفته تا آیات الهی را به مردم بگویند. و از اهل کتاب تعهّد گرفته تا کتمان حقایق نکنند و به بشارت های تورات و انجیل که درباره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است عمل کنند. و از عامّه مردم نیز عهد گرفته،به فرمان الهی عمل کرده و راه شیطان را رها کنند.
* در اسلام وفای به عهد واجب است،حتّی نسبت به کفّار و عهدشکن،فاقد دین کامل معرّفی شده،هرچند که اهل نماز باشد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
«لا دین لمن لا عهد له»
آن کس که پایبند تعهّدات خود نیست، دین کامل ندارد.
* خداوند در این آیه فرمان داده تا با گروه هایی پیوند و رابطه داشته باشیم:
«أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ»
در روایات آن گروه ها چنین معرّفی شده اند:
رهبران آسمانی،دانشمندان، خویشاوندان،مؤمنان،همسایگان و اساتید.
و هرکس رابطه ی خود را با این افراد قطع کند، خود خسارت می بیند.زیرا جلو رشد و تکاملی را که در سایه این ارتباطات می توانسته داشته باشد،گرفته است.
* وفای به عهد،کمالی است که خداوند خود را به آن ستوده است؛
«وَ مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ»
کیست که بهتر از خدا به پیمانش وفا کند؟
وفای به عهد حتّی نسبت به مشرکان لازم است؛
«فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلی مُدَّتِهِمْ»
تا پایان مدّت قرارداد به پیمانی که با مشرکان بسته اید وفادار باشید.
همچنین در آیه ۲۵ سوره رعد پیمان شکنان لعنت شده اند.
«عهد» دو گونه است:
عهدو پیمانی که مردم با یکدیگر می بندند وباید به آن وفادار باشند.
و عهد وپیمانی که خداوند برای رهبری یک جامعه،بر عهده ی پیامبر یا امام قرار می دهد که این عهد مقام الهی است.
«لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمِینَ»
* بخشی از پیمان های الهی که این آیه بر آن تأکید می کند،همان پیمان های فطری است که خداوند در نهاد همه افراد بشر قرار داده است.
چنانکه حضرت علی علیه السلام فلسفه ی نبوّت را شکوفا کردن پیمان فطری می داند.
«و واتر الیهم انبیائه لیستأدوهم میثاق فطرته»
سؤال:
عهد خداوند چیست؟
پاسخ:
از جمله «لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمِینَ» استفاده می شود که «رهبری آسمانی»،عهد خداوند است
و از روایات نیز استفاده می شود که «نماز»،عهد خداوند است.
هرگونه تعهّدی که انسان بین خود و خدا داشته باشد،عهد الهی است.
قوانین عقلی،فکری و احکام الهی نیز مصداق عهد الهی می باشند.
* علاّمه مجلسی قدس سره به دنبال آیه ی «وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ» یکصد وده حدیث درباره اهمیت صله رحم،بیان نموده و آنها را مورد بحث قرار داده است.
در اینجا برخی از نکات جالبی که در آنها آمده را نقل می کنیم:
· با بستگان خود دیدار داشته باشید،هر چند در حدّ نوشاندن آبی باشد.
· صله ی رحم،عمر را زیاد و فقر را دور می سازد.
· با صله ی رحم،رزق توسعه می یابد.
· بهترین قدم ها،قدمی است که برای صله ی رحم و دیدار اقوام برداشته می شود.
· در اثر صله رحم،به مقام مخصوصی در بهشت دست می یابید.
· به سراغ بستگان بروید،گرچه آنها بی اعتنایی کنند.
· صله ی رحم کنید هر چند فامیل از نیکان نباشد.
· صله ی رحم کنید،گرچه با سلام کردن باشد.
· صله ی رحم،مرگ و حساب روز قیامت را آسان می کند.
· بویی از بهشت نصیب شخص قاطع رحم نمی شود.
· صله ی رحم باعث تزکیه عمل و رشد اموال می شود.
· کمک مالی به فامیل،بیست و چهار برابرِ کمک به دیگران پاداش دارد.
· صله رحم کنید،گرچه یکسال راه بروید.
* امام صادق علیه السلام می فرماید:«پدرم سفارش کرد،با افرادی که با فامیل خود رابطه ندارند، دوست مشو»
پیام ها:
۱- پیمان شکنی،شیوه ی فاسقان است. «الْفاسِقِینَ. اَلَّذِینَ یَنْقُضُونَ» (فعل مضارع، نشانه دوام و استمرار است.)
۲- به پیمان فاسقان،اعتماد نکنید.کسی که پیمان خداوند را نقض می کند،به عهد و پیمان دیگران وفادار نخواهد بود. «یَنْقُضُونَ، یَقْطَعُونَ»
۳- انسان در برابر خداوند مسئول است،چون با عقل و فطرت خود،با او عهد و میثاق بسته که به احکام دین عمل کند. «عَهْدَ اللّهِ»
۴- اسلام با انزوا مخالف است. «أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ»
۵- عهدشکن به خود ضربه می زند،نه خداوند. «أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ»
#تفسیر_قرآن
#تفسیر_سوره_بقره آیه۲۸
#تفسیرنور
#حجت_الاسلام_محسن_قرائتی
⬅️ کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُون(َ۲۸)
چگونه به خداوند کافر می شوید،درحالی که شما(اجسام بی روح و) مردگانی بودید که او شما را زنده کرد،سپس شما را می میراند و بار دیگر شما را زنده می کند،سپس به سوی او باز گردانده می شوید.
نکته ها:
* بهترین راه خداشناسی،فکر در آفرینش خود و جهان است.
حضرت ابراهیم علیه السلام در مقام اثبات خداوند به دیگران فرمود:
«رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ»
پروردگار من کسی است که زنده می کند ومی میراند.
تفکّر در پدیده ی حیات واندیشیدن در مسئله مرگ،انسان را متوجه می کند که اگر حیات از خود انسان بود،باید همیشگی باشد.چرا قبلاً نبود،بعداً پیدا شد وسپس گرفته می شود؟!
خداوند می فرماید:اکنون که دیدید چگونه موجود بی جان،جاندار می شود،پس بدانید که زنده شدن مجدّد شما در روز قیامت نیز همینطور است.
* مسئله حیات، حقیقتش مجهول،ولی آثارش در وجود انسان مشهود است.خالق این حیات نیز حقیقتش قابل درک نیست،ولی آثارش در هر چیز روشن است.
پیام ها:
۱- بیدار کردن عقل و فطرت،یکی از شیوه های تبلیغ و ارشاد است. «کَیْفَ تَکْفُرُونَ...»
۲- تفکّر در تحولات مرگ و حیات،بهترین دلیل بر اثبات وجود خداوند است.
«کُنْتُمْ أَمْواتاً» خودشناسی مقدّمه خداشناسی است.
۳- در بینش الهی،هدف از حیات ومرگ،تکامل وبازگشت به منبع کمال است.
«ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»
مولوی در دفتر سوم مثنوی می گوید:
از جمادی مُردم و نامی شدم
از نما مُردم ز حیوان سر زدم
مُردم از حیوانی و انسان شدم
پس چه ترسم کِی زمردن کم شدم
بار دیگر از ملک پرّان شوم
آنچه در وَهم ناید آن شوم
#تفسیر_قرآن
#تفسیرسوره_بقره آیه ۲۹
#تفسیرنور
#حجت_الاسلام_محسن_قرائتی
⬅️ هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوی إِلَی السَّماءِ فَسَوّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ(۲۹)
اوست آن کس که آنچه در زمین است،همه را برای شما آفریده،سپس به آفرینش آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان،استوار نمود و او بر هر چیزی آگاه است.
نکته ها:
* کلمه«سماء»در زبان عربی به معنی بالاست.گاهی به چند متری بالاتر از سطح زمین، مانند شاخه های درخت که در ارتفاع کمی قرار دارند،گفته شده است: «وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ» و گاهی به ارتفاع ابرها که از آن باران می بارد؛ «وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً» و گاهی به جوّ اطراف زمین اطلاق شده است. «جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً»
پیام ها:
۱- کفر به خداوند بخشنده ی توانا وبرطرف کننده نیازها،شگفت انگیز است. «کَیْفَ تَکْفُرُونَ... هُوَ الَّذِی...»
۲- هستی،برای بشر آفریده شده است. «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً»
۳- نظام هستی،هدفدار است و در آفرینش جهان،تدبیر و طرح حکیمانه مطرح بوده است. «خَلَقَ لَکُمْ»
۴- هیچ آفریده ای در طبیعت بیهوده نیست،هر چند ما راه استفاده از آن را ندانیم. «خَلَقَ لَکُمْ»
5-اصل آن است که همه چیز برای انسان مباح است،مگر دلیل مخصوصی آن را ردّ کند. «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً»
۶- دنیا برای انسان است،نه انسان برای دنیا. «خَلَقَ لَکُمْ»
۷- انسان می تواند از نظر علمی،به جایی برسد که از تمام مواهب طبیعی بهره برداری و آن را تسخیر کند. «لَکُمْ»
۸- بهره گیری از مواهب زمین،برای همه است. «خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ»
۹- آسمان های متعدد جهان،دارای اعتدال و بدون کمترین اعوجاج و ناهماهنگی است. «فَسَوّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ»
۱۰- آفرینش آسمان ها و زمین،همه بر اساس علم الهی است. «خَلَقَ لَکُمْ... عَلِیمٌ»
۱۱- آفرینش زمین و آسمان های هفتگانه،دلیل توانایی خدا بر زنده کردن مردگان است که در آیه قبل آمده . «ثُمَّ یُحْیِیکُمْ... هُوَ الَّذِی»
❖﷽❖
#شرح_دعای_افتتاح
💠فراز دهم
الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى حِلْمِهِ بَعْدَ عِلْمِهِ
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى طُولِ أَنَاتِهِ فِي غَضَبِهِ وَ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى مَا يُرِيدُ
خدا را بر بردبارىاش ستايش؛ كه در عين آگاهى از بدى انسانها بر آنها صبر مىكند.
خدا را بر گذشتش ستايش؛ كه على رغم قدرتمندىاش بر جزا دادن مطابق بدى انسانها گذشتش جارى مىشود.
خدا را ستايش بر مداراى فراوانش در موقع خشم. او بر آنچه اراده كند توانمند است.
🕊🌤🕊🌤🕊🌤
🔰نكتهها
💎 هنگامى كه صفت «حلم» براى خداوند به كار مىرود، بيشتر اين نكته را مورد توجه قرار مىدهد كه او در عقوبت انسان گنهكار، شتاب نمىكند.
🔅 ( الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى حِلْمِهِ)
💎 «عفو» يعنى ترك مجازات و دورى از عقوبت. حتى برخى از لغت شناسان در معنى «عفو» نوشتهاند: «محو كردن گناهان».
🔅 قرآن كريم يكى از صفات خداى متعال را «عَفُوّ» معرفى مىكند كه حاكى از مبالغه در اين صفت است.
💎 ترك مجازات و عقب انداختن عقوبت انسان خاطى، نه از سرِ ناتوانى، بلكه به سبب مهربانى خداوند نسبت به انسان است.
🔅( الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ)
💎 « أناة» به معنى مكث، حوصله، مدارا، و پرهيز از واكنش سريع است.
بسيارى از گناهان سبب غضب الهى مىشود؛ ولى خداى متعال به سبب جارى كردن ويژگى أناة، انسانها را گرفتار آثار كارهاى خود نمىكند. اين نيز يكى از نعمتهاى بزرگ است كه نبايد از شكر آن غافل شد.
🔅 (وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى طُولِ أَنَاتِهِ فِي غَضَبِهِ وَ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى مَا يُرِيدُ)
📝پيامها
💢١. انسانها هر چقدر كه گرفتار گناه و لغزش شوند، بايد بدانند كه هميشه فرصت براى جبران باقى است؛ چراكه خداوند، حليم است و در عقوبت شتاب نمىكند.
✨( الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى حِلْمِهِ)
💢٢. اگر انسانها گرفتار عقوبت كارهاى ناشايست خود نمىشوند، به سبب عدم آگاهى خدا از بدىهاى آنها نيست؛ بلكه به خاطر بردبارى خدا و از سرِبزرگوارى اوست.
✨ ( الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى حِلْمِهِ بَعْدَ عِلْمِهِ)
💢٣. بر اساس آيات قرآن كريم، حتى كوچكترين چيزها نيز از خداوند مخفى نيست و خداوند به همه چيز عالِم است.
پس سزاوار است كه حتى از كوچكترين گناهان نيز پرهيز كنيم.
✨ ( الْحَمْدُ لِلَّهِ... بَعْدَ عِلْمِهِ)
📚شرح دعای شریف افتتاح
#حجت_الاسلام_محسن_قرائتی
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
📝پيامها
💢١. خالقيت خداى مهربان، اشاره به پيدايش هستى و آفرينش همه چيز توسط خداوند دارد و
رزّاق بودن خداوند، اشاره به تداوم خلقت دارد؛ چراكه پس از آفريدن، به موجودات رزق مىرساند.
از اين رو، هنگام سپاسگزارى، اين نعمت بزرگ را نبايد فراموش كرد.
🔅 ( الْحَمْدُ لِلَّهِ خَالِقِ الْخَلْقِ بَاسِطِ الرِّزْقِ)
💢٢. بر اساس نظر برخى از صاحب نظران، واژه «ذى الجلال و الإكرام»اشاره به صفات جمال و جلال خدا دارد.
«ذو الجلال» خبر مىدهد كه خداوند، اجلّ و برتر از صفات سلبيهاى است كه سزاوار نيست او را به آنها متصف كنيم
و «اكرام» به صفات ثبوتيه خداوند - مانند علم و قدرت و حيات - اشاره مىكند كه حُسن و ارزش خداوند را ظاهر مىسازد.
البته احتمال دارد صاحب اكرام بودن خداوند، اشاره به الطاف و نعمتهايى باشد كه با آن اولياى خود را اكرام مىكند و گرامى مىدارد.
💢٣. اگر ما خداى مهربان را صاحب نعمتها بدانيم و متوجه باشيم كه نعمتها از جانب او به زندگى ما سرازير شده، نه تنها زبان به حمد خداوند باز مىكنيم، بلكه به خود اجازه ناسپاسى هم نمىدهيم.
🔅 (الْحَمْدُ لِلَّهِ... ذِي... الْإِنْعَامِ)
يادمان باشد كه قارونصفتان، نعمتها را نتيجه زحمتها و دسترنج خود مىدانند؛ چنانكه قرآن كريم درباره قارون مىفرمايد:
✨(قالَ إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدِي؛
قارون گفت: اين ثروت را به وسيله دانشى كه نزد من است به دست آوردهام).
💢٤. درست است كه خدا را با چشم ظاهر نمىبينيم؛ ولى فراموش نكنيم كه خداى متعال بر تمام وجود ما احاطه دارد و حتى شاهد كوچكترين رفتارهاى ما نيز هست.
پس مواظب باشيم كه در محضر خدا معصيت نكنيم .
🔅(الَّذِي بَعُدَ فَلَا يُرَى وَ قَرُبَ فَشَهِدَ النَّجْوَى)
💢٥. همه بركتها از جانب خداوند است. پس خير و خوبى دائمى وهميشگى را از درگاه غيرِ او طلب نكنيم.
✨(تبَارَكَ)
💢٦. گمان نكنيم كه اگر خداوند متعال را با بعضى از ويژگىهايش حمد كرديم، به معنى اين است كه زبان ما توان توصيف آن ذات مقدس را دارد. او بسيار برتر و بالاتر از آن است كه بتوانيم توصيفش كنيم.
✨ (تعالى)
📚شرح دعای شریف افتتاح
#حجت_الاسلام_محسن_قرائتی
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام در ایتا
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin