📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈
✨ #قسمت_هشتاد_ودوم
_بخاطر شهادت امین عذاب وجدان داشتین؟ 😥
_من تو مدتی که سوریه بودم،..
آدمهایی دیدم که آرزوی شهادت داشتن ولی شهید نشدن..😔بعضی ها هم بودن که حتی خوابش هم دیده بودن.😢اوایل خیلی مراقب کسانی بودم که میگفتن حتما شهید میشن.بارها تو موقعیت های مختلف،فهمیدم هر کاری هم بکنم،هر کی #قسمتش باشه،میره.😞👣نه اینکه من مراقب نیرو هام نباشم،نه.مراقب نیرو هام هستم ولی وقتی #خدا بخواد من دیگه #نمیتونم کاری بکنم. بخاطر شهادت امین عذاب وجدان نداشتم،گرچه خیلی دلم سوخت.😣😞واقعا انگار دوباره برادرمو از دست داده بودم.
ولی برای اینکه نتونستم زودتر برگردونمش عذاب وجدان دارم.😓
-شما دنبال شهادت نیستید؟😥
-نه..من دنبال #انجام_وظیفه هستم.گرچه دوست دارم #عاقبتم شهادت باشه ولی هر وقت که #خداصلاح_بدونه.الان #جون من مفید تره تا #خون من.
-شما #چرا میخواین با من ازدواج کنین؟🙁
_اگه اشکالی نداره دلیلشو اگه خدا خواست و شما راضی بودید و ازدواج کردیم، بعد ازدواج میگم.👌
-ولی من میخوام الان بدونم.
-پس مختصر میگم.اول از یه #حس شروع شد ولی بعد که #شناخت بیشتر شد،هم جنبه ی #عاقلانه هم احساسی قوی تر شد.دوست داشتم باور کنم.البته دلیلی هم برای باور نکردن نبود.
-اگه من بگم با شغل شما مشکل دارم،چکار میکنید؟😟
چند لحظه سکوت کرد.بعد گفت:
_قبلا به این موضوع فکر کردم.نمیگم بخاطر شما شغلمو میذارم کنار.من دربرابر #توانایی هایی که خدا بهم داده #مسئولم و باید جوابگوی خدا باشم....اما ...بخاطر شما...از زندگی #شخصیم...میگذرم.
دیگه حرفی برای گفتن نداشتم.گفتم:
_من میخوام پیش امین بمونم.ماشین آوردم، خودم برمیگردم.اگه شما حرفی ندارید، بفرمایید.من بیشتر از این مزاحمتون نمیشم.
خداحافظی کرد و رفت....
مطمئن بودم پسر خوبیه، 😊مطمئن بودم دوستش دارم ولی میترسیدم بخاطر دوست داشتنم #مانع انجام وظیفه ش بشم.😥من خودمو خوب میشناسم.وقتی به کسی علاقه مند بشم،تحمل نبودنش کنارم،تحمل حتی یک روز ندیدنش برام خیلی سخته.
ولی کار وحید طوریه که حتی اگه شهید هم نشه،خیلی وقتها نیست.😧☝️
با خودم کلنجار میرفتم، بالا پایین میکردم،سبک سنگین میکردم.این #امتحان_جدیدوسخت من بود.
بعد یک ماه بالاخره به نتیجه رسیدم.... خیلی دعا کردم.گفتم:
خدایا*هر چی تو بخوای*.خیلی کمکم کن.💖🙏
رفتم پیش عمه زیبا،عمه ی امین.با کلی شرمندگی و خجالت گفتم:
_امین قبل رفتنش ازم خواسته بود بعد شهادتش ازدواج کنم.🙈
عمه زیبا بغلم کرد و گفت:
_امین بهم گفته بود اگه یه روزی زهرا اومد پیشت و ازت اجازه خواست ازدواج کنه،بغلش کن و براش آرزوی خوشبختی کن.خوشبخت باشی دخترم.😊🤗
فرداش رفتم پیش خاله مهناز.همون حرفهایی که به عمه زیبا گفته بوگلاب🌸 گفتم.خاله مهناز هم گفت:
_امین گفته بود اگه یه روزی زهرا اومد پیشت و ازت اجازه خواست که ازدواج کنه بهش بگو دعای خیر امین همیشه خوشبختی توئه.😊🤗
روز بعدش گل نرگس خریدم.🌼رفتم پیش امین.🌷🇮🇷اول مزارشو با گلاب🌸 شستم.بعد گل نرگس رو مثل همیشه روی مزارش چیدم.یه کم ساکت فقط نگاه میکردم.
گفتم:
_سلام...دلم برات تنگ شده...روزهایی که با هم بودیم برام مثل برق و باد گذشت،روزهایی که بدون تو گذشت برام یه عمر بود.😒همیشه عاشقانه دوست داشتم.😊💝هیچ وقت نگفتم کاش بجای امین با یکی دیگه ازدواج میکردم.هیچ وقت نگفتم کاش با امین ازدواج نکرده بودم.یادته روز آخر بهم گفتی...
ادامه دارد...
✍نویسنده بانو #مهدییار_منتظر_قائم
#کپی_فقط_با_ذکر_نام_نویسنده
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
❁ @RahiL_com ❁
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
﴿ࢪاحـیݪ﴾
【#مبارزه_با_هوای_نفس🚷】 🔻قسمت ششم🔻 🔹قرار شد به هوای نفسمون نگاه کنیم. 🔶همین نگاه کردن و
【#مبارزه_با_هوای_نفس🚷】
🔻قسمت هفتم🔻
← یه مبارزه ی خستگی ناپذیر →
🔶 بعد از #شناخت هوای نفس، که برای هر کسی متفاوته اما حدود دو هفته طول میکشه
باید عزممون رو جزم کنیم برای مبارزه.💯
برای یه نبرد بزرگ✔️
یه نبرد روزانه.✔️
جنگی که تا پایان عمر طول خواهد کشید.👌🏼
یه نبرد پر افت و خیز⛔️✅
این یه چرخه ی طولانی هست تا زمانی که بنده ی مومن، به ملاقات مولای خودش برسه...💖🌺
یعنی زمان مرگ...
💗 و چقدر صحنه ی زیبایی هست اون وقتی که یه عبد مومن، بعد از سال ها #مبارزه_ی خستگی ناپذیر با هوای نفسش
👈 با چشمانی پر از اشک شوق، به دیدار مولای مهربان خودش میرسه...😭
💠 بعد از تحمل #سختی_های فراوان، یه نگاه به خداوند متعال میکنه و لبخند میزنه.
خداوند هم با نگاه مهربانش به صورت بنده ی خسته ی خودش نگاه میکنه و میفرماید بیا عزیز دلم...💖💗
مولا ، بنده ی مومنش رو در آغوش میگیره🥀 و از شر هوای نفسش رهاش میکنه و با خودش میبره....🙂
🌱 میبره کنار خودش...
💥در اوج لذت....
دوست داری این لذت فوق العاده رو تجربه کنی⁉️
💢 چقدر برات مهمه که موقع مرگ، احساس آرامش کنی⁉️
👈 مبارزه کن، با هوای نفست مبارزه کن. تو فقط مبارزه رو آغاز کن
مولای مهربانت به سرعت میاد کمکت میکنه.☺️
اون هییییچ وقت تو رو رها نخواهد کرد...🙌
شروع میکنی⁉️
✍ #ادامه_دارد...
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
❁ @RahiL_com ❁
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
﴿ࢪاحـیݪ﴾
【#مبارزه_با_هوای_نفس🚷】 🔻قسمت هشتم🔻 ← اهمیت ولایت → 🔶 خیلی از کارا رو میدونیم که هوای
【#مبارزه_با_هوای_نفس🚷】
🔻قسمت نهم🔻
← تنهامسیر آرامش →
🚨 بعد از #شناخت هوای نفس، نوبت به مهمترین قسمت برنامه ترک گناه میرسه:
👈 یعنی "مبارزه جانانه و مداوم با هوای نفس نامرد"📛
یه مبارزه ی خستگی ناپذیر✌️
✔️ تنها #مسیر رسیدن به آرامش، #مبارزه_با_نفس هست.✔️
🔑 و ما اگه بخوایم تمام #دین📿 رو خلاصه کنیم، میتونیم بگیم:
✅ دین یعنی برنامه ی کامل #مبارزه با هوای نفس👊
💢 امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود: نِظامُ الدِّین مُخالفة الهویٰ
🌱 "نظام و نظم دهنده ی دین، مخالفت با تمایلات پست هست".
📚 بنده برخی کتاب های اخلاقی امام خمینی روحی فداه رو مطالعه کردم.
👀 #خیلی_جالبه ، هیچ جا حضرت امام نفرمودن که برای ترک گناه برید سفره ختم صلوات پهن کنید😒❗️
🙏 یا برید دعا بخونید یا هی التماس دعا بگید به ملت و اینجور حرفا🗣
☝️بلکه مدام میفرماید مثلا برای ترک حسادت، خلافش عمل کن. مبارزه با نفست انجام بده.✔️💯
〽️ حتی انسان اگه بی دین هم باشه، واقعا "تنها راه زندگی سالم" اینه که بعضی خواسته های کوچک خودش رو کنار بزاره👋 با هوای نفسش مبارزه کنه✊
❗️خلاصه بالا بری، پایی بری، آخرش باید مقابل بعضی از دلبخواهی های خودت بایستی!🤚
هیچ راه دیگه ای نداری❗️😊
🔺 پس دست از لوس بازی بردار🙃 و از خدا کمک بگیر و مبارزه رو شروع کن☑️
حله؟ 😒
⛔️ اگه اینو همینجا برای خودت حل نکردی〽️ یه عمر توی #بدبختی و #اعصاب خوردی زندگی میکنی و توی قبر و قیامت⚰
با گرزهای آتشین برات حل میکنن💯
خود دانی❗️
چی شد؟ پایه ای⁉️😉
پس یاعلــی..
#شــروع_ڪـن‼️
✍ #ادامه_دارد...
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
❁ @RahiL_com ❁
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄