18.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
⭕️ سخنرانی فوق العاده دکتر دانیل گنسر در انستیتو «صلح و انرژی» سوئیس با موضوع جنایات امپریالیسم جهانی به رهبریت آمریکا در انتهای قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یک
⭕️ این کلیپ فوق العاده هستش از دید یک خارجی به وقایع تاریخ معاصر و جنایات آمریکایی ها نگاه کنید
.
تعدادی از رهبران و مسئولان بلندپایه کشورهای مختلف جهان که تاکنون علیه ویروس کرونا واکسینه و نوع واکسنهایی که به آنها تزریق شده است.
#واکسن_ایرانی
#ویروس_کرونا
⭕️ کلانتری: نشستن من همین است؛ چرا عذرخواهی کنم!
پ.ن:آقای کلانتری اگه کسی جلوی ناموستون اینطوری مینشست چی کار میکردین باهاش؟
#پررویی_نجومی
سامورایی🇮🇷
⭕️تفاوت نوع نگاه سیاستمداران اسلام و سیاست بازان آمریکایی
❌بیل گیتس در ۲۶ آوریل با ارائه فرمول واکسن به کشورهای فقیر مخالفت کرد.
✅اما امام خامنه ای دستور دادند اطلاعات واکسن کرونا برای نجات جهان منتشر شود.
✍️ تفاوت نوع نگاه سیاستمداران اسلام و سیاست بازان آمریکایی به بشر در این دو دستور مشهود است.
#واکسن_ایرانی
#باافتخار_ایرانی
🇵🇸 رهپویان بصیرت🇮🇷
✅بیانیه پروفسور علی کرمی
موسس بنیاد ملی سبک زندگی سالم
در حمایت از تدبیر حکیمانه رهبری در تزریق واکسن ایرانی کرونا.
العلم سلطان ؛ علم عامل اقتدار است.
عصر رقابت و جنگ فناوری های نوین است.
و هر کشوری که از غافله علوم و فناوری های نوین زیستی عقب بماند قطعا جایگاهی در جهان در حال تحول آینده نخواهد داشت.
رهبر خردمند جمهوری اسلامی همیشه توجه خاصی به علوم و فناوری های نوین زیستی و و حمایت از جوانان دانشمند و تاکید بر خود باوری و تولیدات داخلی داشته اند.
تولید چندین نوع واکسن مختلف کرونا توسط دانشمندان ایرانی با ایمنی و کارایی بالا از افتخارات مهم کشور است و ایران را وارد باشگاه فناوران و تولید کنندگان واکسن های نوین جهان و در بین ۶ کشور پیشرفته جهان قرار گرفت.
در این مسیر از لحظه ای که مجوز اضطراری اولین واکسن ایرانی کرونا صادر شد حملات هدفمند رسانه های خارجی برای ایجاد ابهام در سلامت و ایمنی این واکسن و نشر آن توسط برخی افراد نا آگاه داخلی و همچنین ترس دلالان و وارد کنندگان واکسن های خارجی که تولید داخل را به نفع خود نمی دانستند شروع شد و در فضای مجازی نیز گسترش یافت.
رهبر خردمند انقلاب که تهدید شناس واقعی و متخصص خنثی کننده تهدیدات علیه کشور هستند؛ احساس فرمودند دفاع لازم از این واکسن در عمل توسط مدیران اجرایی کشور صورت نمی گیرد در حالی که آنها باید اول این واکسن را تزریق می کردند بنا براین خود وارد میدان شدند و با تزریق واکسن ایرانی کرونا برکت این تهدیدات را بطور کامل خنثی و امید را در دل دانشمندان جوان روشن کردند.
اینجانب بعنوان استاد تمام بیوتکنولوژی و مهندسی ژنتیک و متخصص واکسن های نوین که از بهمن ۹۸ در جریان توسعه این واکسن بودم و از آن همواره حمایت کرده ام ضمن تبریک به ملت ایران بخاطر داشتن چنین رهبری روشن ضمیر و آگاه با حمایت قاطع از این اقدام شجاعانه ایشان آماده هستم در تبعیت از رهبری این واکسن را تزریق کنم و
در همینجا از رییس جمهور محترم و تمام اعضا کابینه و مدیران ارشد که واجد شرایط تزریق واکسن هستند می خواهیم با پیروی از رهبری این واکسن را تزریق کنند.
و از همه اساتید دانشگاه ها و سازمان ها دعوت می کنم در حمایت از اقدام رهبری بیانیه صادر نمایند.
با آرزوی توفیق و سلامت برای همه ملت ایران.
دکتر علی کرمی ۴ تیر ماه ۱۴۰۰
🇵🇸 رهپویان بصیرت🇮🇷
⭕️بیش از چهل سال است... سایه ات از سر ما کم نشود حضرت عشق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇵🇸 رهپویان بصیرت🇮🇷
🔺رونمایی از واکسن «نورا» سپاه 🔹واکسن نوترکیب دانشگاه بقیةالله و آغاز فرآیند کارآزمایی بالینی واکسن
🌺سپاه باز هم خوش درخشید و اینبار در عرصه بیماری کرونا
🔸امروز واکس #نورا که توسط سپاه ساخته شده است به دکتر صمدی نیا رئیس بیمارستان بقیه الله تزریق شد
🌺
⭕️ کی چی زده؟!
📌مسئولان بلندپایه منطقه غرب آسیا چه نوع واکسنی زدهاند؟
#اینفوگرافی
🔴گزارشی از ماجرای ترور 6 تیر 1360
✏️مصطفی غفاری
چهار پنج روز از عزل بنیصدر میگذشت. جنگ با عراق و شورش منافقین بعد از اعلام جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی، بحث داغ محافل بود. آیتالله خامنهای که از جبههها برگشته و خدمت امام رسیده بودند، بعد از دیدار، طبق برنامهی شنبهها، عازم یکی از مساجد جنوبشهر برای سخنرانی بودند.
خودرو حامل آیتالله خامنهای که از جماران حرکت میکرد، آن روز مهمان ویژهای داشت؛ خلبان عباس بابایی که میخواست درد دلهایش را با نمایندهی امام در شورای عالی دفاع در میان بگذارد. آنها نیم ساعت زودتر از اذان ظهر به مسجد ابوذر رسیدند و گفتوگوشان را در همان مسجد ادامه دادند.
نماز ظهر تمام شد. آقا رفتند پشت تریبون. نمازگزاران همانطور منظم در صفوف نماز نشسته بودند. پرسشهای نوشتهی مردم را به سخنران میدادند، اگرچه بعضی از پرسشها تند و حتی گاهی بیربط بود.
آقا در سخنرانی مقدمهای چیدند تا به اینجا رسیدند که: «امروز شایعات فراوانی بین مردم پخش شده و من میخواهم به بخشی از آنها پاسخ بدهم.»
بین جمعیت ضبط صوتی دست به دست شد تا رسید به جوانی با قد متوسط و موهای فری و کت و پیراهن چهارخانه و صورتی با تهریش مختصر که آن روزها کلیشهی چهره و تیپ خیلی از جوانها بود. خودش را رساند به تریبون. ضبط را گذاشت روی تریبون؛ درست مقابل قلب سخنران. دستش را گذاشت روی دکمهی Play. شاسی تق تق صدا کرد و روشن نشد؛ مثل حالت پایان نوار، اما او رفت.
یك دقیقه نگذشت که بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن. آقا همینطور که صحبت میکردند، گفتند: «آقا این بلندگو را تنظیم کنید.» بعد خودشان را به سمت چپ کشیدند و از پشت تریبون کمی عقب آمدند و به صحبت ادامه دادند: «در زمان امیرالمؤمنین، زن در همهی جوامع بشری -نه فقط در میان عربها- مظلوم بود. نه میگذاشتند درس بخواند، نه میگذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسائل سیاسی تبحر پیدا بکند، نه ممکن بود در میدانهای... انفجار!
آقا که هنگام سخنرانی رو به جمعیت و پشت به قبله بودند، با یک چرخش 45 درجهای به طرف چپ جایگاه افتادند. اولین محافظ خودش را بالایسر آقا رساند. مسجد کوچک بود و همان یك محافظ، به تنهایی تلاش كرد كه آقا را بیاورد بیرون.
امام جماعت، متحیر وسط مسجد مانده بود. چشمش به یك ضبط صوت افتاد كه مثل یک کتاب، دو تکه شده بود. روی جدارهی داخلی ضبط شكسته، با ماژیک قرمز نوشته بودند «عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی».
بیرون از مسجد، در آغوش محافظ، لحظاتی به هوش آمدند. سرشان را آوردند بالا، اما زود سرشان افتاد. محافظها بلیزر سفید را انگار كه ترمز نداشت، با سرعتی غیر قابل تصور میراندند.
در مسیر بیمارستان، هر وقت به هوش میآمدند، زیر لب زمزمهای میکردند؛ شهادتین میگفتند. لبها و چشمها تکان میخوردند؛ خیلی کم البته.
در خیابان قزوین، خودرو به یک درمانگاه کوچک رسید. پنج نفر آدم با قیافهی خونآلود و اسلحه به دست، وارد درمانگاه شدند و آقا را روی دست این طرف و آن طرف بردند.
با آن صورت خونآلود، کسی امام جمعهی شهر را نشناخت. دکتری با گوشی، دکتری ضربان قلب را گرفت: «نمیشود کاری کرد.» محافظها با سرعت به سمت در خروجی رفتند. پرستاری که تازه از راه رسیده بود، پرسید: «ایشان کی هستند؟ دارند تمام میکنند» اسم آقای خامنهای را که شنید، گفت: «ببریدشان بیمارستان؛ اما یک کپسول اکسیژن هم با خودتان ببرید.»
انگار کسی صدای آن پرستار را نشنید. کپسول را برداشت و خودش را به ماشین رساند. «آقا این کپسول لازمتان است.» کپسول اكسیژن و پایهی آهنی چرخدار را نمیشد برد توی ماشین. پایههای کپسول را تکیه دادند روی رکاب ماشین، پرستار هم نشست بالای سر آقا. در تمام راه، ماسك اکسیژن را روی صورت آقا نگه داشت و به همه دلداری داد.
یکی از محافظها پرسید: «حالا کجا برویم!؟» پرستار گفت: «بیمارستان بهارلو، پل جوادیه». ماشین انگار ترمز نداشت.
محافظ بیسیم را برداشت. کُدشان «حافظِ هفت» بود. «مرکز 50- 50»؛ این رمزِ آمادهباش بود، یعنی حافظ هفت مجروح شده. کسی که پشت دستگاه بود، بلند زد زیر گریه.
محافظ یکدفعه توی بیسیم گفت: «با مجلس تماس بگیر.» اسم دكتر فیاضبخش و چند نفر دیگر از پزشکهای مجلس را هم گفت؛ «منافی، زرگر، ... بگو بیایند بیمارستان بهارلو.»
ماشین را از در عقب بیمارستان بردند توی محوطه. برانکارد آورند و آقا را رساندند پشت در اتاق عمل. دکتر محجوبی از همدان آمده بود بیمارستان بهارلو. تازه جراحیش را تمام كرده بود. داشت دستش را میشست که از اتاق عمل خارج شود. آقا را که با آن وضع دید، گفت خیلی سریع دوباره اتاق عمل را آماده کنند.
سمت راست بدن پر از ترکش بود و قطعات ضبط صوت. قسمتی از سینه کاملاً سوخته بود. دست راست از کار افتاده بود و ورم کرده بود. استخوانهای کتف و سینه به راحتی دیده میشد. 37 واحد خون و⬇️