چند می گیرید ....
خاطره ای از مترو تهرانپارس
یه خانمی که شال سرش نبود. و یه بچه حدود چهار ساله هم همراهش بود
بطرفم اومد .. فک کردم می خاد مسیر ایستگاهی رو ازم بپرسه
نزدیک شد و پرسید شما چطوری نیرو می گیرد ..
گفتم باید با مسئول صحبت کنید ..
دیدم خودش مکاشفه هست. و ازش پرسیدم برای چه کسی می خواهید؟
گفت: خودم
بعد سریعا ادامه داد دنبال کار می گردم و پول لازم هستم ( البته می دونم اینو الکی گفت. چون میخاست هم یه متلکی بندازه. هم مثلا بقول خودش رودست بزنه)
من ام گفتم این کار جهادی و مردمی هست
بنده از صبح سرکار بودم. و ساعت پنج از محل کارم خارج شدم. . و بخاطر وظیفه ای که دارم بصورت دلی تو این مسیر حرکت می کنم ..
چون امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز و روزه امری است واجب
و در ادامه بهش گفتم. . همینطور که ما وظیفه داریم اگر کسی اشغالی روی زمین می ریزه بهش تذکر بدیم
تو این امر هم؛ وظیفه داریم
☺️☺️
خاطره ای از خانم م. شاکری
📍ایستگاه متروی تهرانپارس
۱۴۰۲/۱۱/۲۰ مورخ
#حجاب
#تهرانپارس
#روشنگری
#تذکر_لسانی
#مترو