eitaa logo
رکیذ
53.2هزار دنبال‌کننده
450 عکس
133 ویدیو
0 فایل
- رکیذ‌؛ یعنی به خود از اندوه آهسته آهسته سخن گفتن .🩶 - اینجا در کنارِ هم شعر می‌خوانیم .🌱 - تبلیغات" @Tablighatw - مکروبه" @makrobeh1 - النحیط" @Al_Nahit اینجا میگم ومیشنوم . . ! https://eitaa.com/joinchat/3373465777C9c6fce23f6
مشاهده در ایتا
دانلود
گَر مَرا هیچ نباشد نه به دنیا، نه به عُقبی چون تو دارم همه دارم، دگَرَم هیچ نباید - سعدی
خوش نگردد دلم از گریه، که خرم نکند خرمنِ سوخته را قطره‌ی بارانی چند - سلیم‌‌ تهرانی
19.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«در گلویم گیر کرده زخم یک بغض غریب..» ‌
تو نبین ساکت و ارام نشستم کنجی حرف نا گفته زیاد است ولی محرم نیست - سیدتقی‌ سیدی
شبيه شهر پس از جنگ، غرقِ اندوهم نشسته زخم تو در تكّه تكّه‌ی روحم - سیدمهدی موسوی
ای كوه تو فرياد من امروز شنيدی دردیست درين سينه كه همزاد جهان است - هوشنگ ابتهاج
خون می چكد از ديده در اين كنج صبوری اين صبر كه من می‌ كنم افشردن جان است - هوشنگ ابتهاج
تو را دوست داشتم چنان که گویی تو آخرین عزیزان من بر رویِ زمینی و تو رنجم دادی، چنان که گویی من آخرین دشمنانِ تو بر رویِ زمینم ...! - غادة السمان
«او همه عیبِ تو گیرد تا بپوشد عیبِ خود» - مولانا
ماجنون کاران ز طاقت یک قلم بیگانه‌ایم سخت جانی با دل صبر آزمایان آشناست - بیدل‌ دهلوی
من به خاک افتادم اما این جوانمردی نبود می توانستی نتازی بر من، اما تاختی - فاضل نظری
کوه صبرم من ولی از غصه می دانم شبی بی گمان این غم مرا آخر ز دنیا می برد - ناشناس
ماهُ ساحِل .💙
فکرم به منتهای جمالت نمی‌رسد کز هر چه در خیال من آمد نکوتری - سعدی
اضطراب خاطر از یک سوختن تسکین نیافت آب بر آتش فشاندیم و مکرر سوختیم - طالب‌ آملی
زندگی با همدم نااهل، جان فرسودن است من چنین زندانی‌ام با خویش در یک پیرهن - فاضل‌ نظری
مثل آتش بی‌قرارم، مثل طوفان بی‌وطن دیگران از من گریزانند و من از خویشتن! - فاضل‌ نظری
تو تنها مى توانى آخرین درمان من باشى و بى شک دیگران بیهوده میجویند تسكینم - محمد‌علی‌ بهمنی
غمگین نیم احوالم اگر یار نپرسد از شمع نپرسیده کسی تاب و تبش را - حزین لاهیجی
رازی نهفته ‌در پسِ حرفی نگفته است مگذار درد دل كنم و دردسر شود. - فاضل‌ نظرى
بود آیا که زِ دیوانه‌ی خود یاد کند؟ آنکه زنجیر به پای دلِ شیدا زد و رفت - هوشنگ‌ ابتهاج
من آسمان پر از ابرهای دلگیرم اگر تو دلخوری از من، من از خودم سیرم من آن طبیب زمین گیر زار و بیمارم که هر چه زهر به خود می دهم نمی میرم من و تو آتش و اشکیم در دل یک شمع به سرنوشت تو وابسته است تقدیرم به دام زلف بلندت دچار و سردرگم مرا جدا مکن از حلقه های زنجیرم درخت سوخته ای در کنار رودم من اگر تو دلخوری از من، من از خودم سیرم - فاضل‌ نظری
نیم به هجر تو تنها، دو همنشین دارم دل شکسته یکی، جان بی‌قرار یکی - حزین‌ لاهیجی
تمامِ شب به خیال تو رفت و می‌دیدم که پشتِ پرده‌ی اشکم سپیده سر می‌زد - هوشنگ‌ ابتهاج
بر سردرِ بازارچه‌ی‌ عمر نوشتند: اینجا خبری نیست، اگر هست هیاهوست. - فاضل نظری
غم نیز ز بی‌تابیِ ما روی نهان کرد صائب به چه تسکینِ دلِ زار توان کرد - صائب تبریزی
ميان‌‌ این‌ همه‌ فرياد‌ بى‌كسى‌ تنها سكوت‌ واژه‌ غمگين‌ روزهاى‌ من‌ است - سیدتقی سیدی
22.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلم شکستی و جانم هنوز چشم به راهت . .