eitaa logo
❣️فقط کلام شهید❣️
466 دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
7 فایل
یا صاحب الزمان ادرکنی ✹﷽✹ #شهید_سید_مرتضی_آوینی🍂 ✫⇠شرط ورود در جمع شهدا اخلاص است و اگر این شرط را دارے، ✦⇠چہ تفاوتی مے ڪند ڪہ نامت چیست و شغلت•√ #اللهم_عجل_لولیڪ‌_الفرج #ما_ملت_شهادتیم مدیرکانال👇 @Khadim1370 آی دی کانال👇 Ravie_1370
مشاهده در ایتا
دانلود
اسم کوچک تو آرزوی بزرگ ماست! شهید جهاد، چهارمین از خانواده ی می باشد. او تحصیلات عالیه را در رشته ی در دانشگاه آمریکایی ، شروع کرد. تنها یک درس باقی مانده بود تا مدرکش را بگیرد که به مقام والای نائل شد. او در طول سال های جنگ سوریه، همراه با ، راهی این کشور شد و از سوی توانست زیر ساخت های «جولان» را به دست گیرد و پایگاه مهمی در آنجا دایرکند. مسئول اول این پایگاه بود. او مسئول نیروهای حزب الله لبنان بود که در سال 2015 در بازدید میدانی از شهرک الامل در قنطریه ی سوریه مورد حمله تروریستی قرار گرفت و به همراه سردار الله دادی شهید شد. تاریخ زمینی شدن: 1370/02/12 محل تولد: لبنان تاریخ آسمانی شدن: 1393/10/28 محل اوج گرفتن: بلندی‌های ، استان قنیطره، 🕊🌹 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
۲۸ دی ۱۴۰۲
~🕊 🌴✨ یکی از دوستان محمدرضا، خوابی که از شهید دیده بود را تعریف کرد و گفت: شهید به خوابم آمده بود با شهید شیبانی دردل وگلایه کردم که تو رفتی و من ماندم، الان که جنگ در سوریه تمام شده دیگه راه شهادت بسته شده است چکار کنم؟ محمدرضا جواب داد: چند کار را انجام بده هرکجا باشی شهادت به دنبالت می‌آید شما بهترین دوستان من بودید اگر صبر کنید خداوند اجر دو شهید که به ما داده به شما اجر بیشتری خواهد داد من‌ خوشحال شدم و گفتم داری شکسته نفسی می‌کنی محمدرضا ما کجا و شما کجا بعد گفتم چکار کنم، شهید گفت: اول: کاری کنید خدا از شما راضی باشد. دوم: نماز اول وقت ترک نشود. سوم: به نامحرم نگاه نکنید. چهارم: به کودکان با مهربانی رفتار کنید. ♥️ ┄┅═✼✿‍✵♥️✵✿‍✼═┅┄ https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋 ┄┅═✼✿‍✵♥️✵✿‍✼═┅┄
۲۸ دی ۱۴۰۲
حجاب لباس رزم زن مسلمان است که تمام نقشه‌هاى شوم استعمارگران و ابر خون‌ خواران شرق و غرب را نقش برآب کرده ... 🌱 ┄┅═✼✿‍✵♥️✵✿‍✼═┅┄ https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋 ┄┅═✼✿‍✵♥️✵✿‍✼═┅┄
۲۸ دی ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| | شب آرزوها همین آرزومه ببینم ضریح حسین رو به رومه "السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)" به تو از دور سلام😭✋ https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
۲۸ دی ۱۴۰۲
‍ ‍ ‍ 🌷سردار شهید اسماعیل دقایقی🌷 نام: اسماعیل دقایقی نام پدر: قنبر ولادت: 1333 (بهبهان) شهادت: 1365/10/28 (سلمیه) وضعیت تاهل: متاهل و اصاحب دو فرزند به نام های ابراهیم و زهرا نام جهادی: ندارند اخرین مقام: سرباز امام خمینی(ره)و فرمانده تیپ ۹بدر نحوه شهادت: در اثر انفجار راکت سن شهادت: 32 ساله علاقه: مذهب شیعه انثی عشری قسمتی از وصیتنامه شهید: امروز پر از فسق و فجور و خيانت ابرقدرتهاست، تلاش و ايثار مي‏خواهد. در راه حسين (ع) -سيدالشهداء -رفتن، حسيني شدن مي‏خواهد. انشاءالله در پيروي از راه امام امت خميني كبير كه همان راه خدا و قرآن و اهل بيت (ع) است https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
۲۸ دی ۱۴۰۲
💔 اگر به واسطه خونم حقی بر گردن ديگران داشته باشم، به خدای کعبه قسم از مردان بی‌غيرت و زنان بی‌حيا نمی‌گذرم" این قسمتی از وصیتنامه در مورد حجاب است شهید فرج https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
۲۸ دی ۱۴۰۲
قصه شهید بابک نوری هریس، از همین جا شروع شد، از وقتی عکس هایش یکی یکی در فضای مجازی منتشر شدند و روی قضاوت خیلی ها خط کشیدند، قضاوتی که معیار و اندازه اش چشم آدم ها بود؛ خط کشی که نمی توانست عکس آخرین سلفی بابک در سوریه را کنار عکس های قبل از اعزامش بگذارد و بپذیرد که قهرمان هر دو عکس یک نفر است. حالا اما بابک شده یک نماینده خوب برای دهه هفتادی ها ، برای همه آنهایی که متهم می شوند به وصل بودن به این دنیا، بابک از همه دلمشغولی های این دنیایی اش دل بریده و برای دفاع از مرزهای اسلام ، پرکشیده سمت سوریه؛ سمت حرم حضرت زینب(س) و همانجا شهید شده؛ جوانی که حالا خیلی ها به او لقب زیباترین شهید مدافع حرم و شهید لاکچری را داده اند. ما به بهانه شهادت بابک، با محمد نوری هریس، پدر او که یکی از چهره های سرشناس شهر رشت است، به گفت و گو نشستیم؛ پدری که می گوید: ما بابک را دیر شناختیم. آقای نوری فکر می کردید بابک یک روزی شهید بشود؟ واقعیتش را بگویم، ما اصلا بابک را نشناختیم، الان که بابک شهید شده می بینم که پسرم چقدر در انجمن های خیریه فعال بوده، می بینم همه جا او را می شناختند اما انگار فقط ما هنوز او را نشناخته بودیم. فرزند چندمتان بود؟ بابک کوچکترین پسرم بود، به جز او دو پسر و دو دختر هم دارم. متولد چه سالی بود؟ بابک من 21 مهر سال 71 به دنیا آمد و 28 آبان 96 هم شهید شد. ┄┅═✼✿‍✵♥️✵✿‍✼═┅┄ https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋 ┄┅═✼✿‍✵♥️✵✿‍✼═┅┄
۲۸ دی ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۸ دی ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۸ دی ۱۴۰۲
چطور شد که بابک این راه را انتخاب کرد؟ نه اینکه بابک پسرم باشد و این را بگویم نه. ولی بابک یکی از فعال ترین جوان های شهرمان بود.سرشار از زندگی بود و همیشه در برنامه های مختلف پیش قدم بود. اصلا هم تک بعدی نبود و بواسطه سن و سالش جوانی می کرد و از همه قشری هم دوست و رفیق داشت . یعنی هم دوست باشگاهی داشت هم دانشگاهی هم مسجدی و هیئتی. هم از فعالین هلال احمر بود و هم در بسیج فعال بود، هم در کارهای خیر در بهزیستی شرکت می کرد، حتی بعد از شهادتش من فهمیدم که کارهای ساخت بنای یادبود شهدای گمنام در پارک ملت رشت را هم خودش انجام داده ، رئیس بنیاد شهید دیروز که به خانه ما آمده بود به من گفت که می دانستی پسرت چقدر برای اینکه اینجا ساخته شود زحمت کشید؟! من اینجا تازه فهمیدم که زمان ساخت این بنا، بابک به مسئولان گفته بود که چه شما بودجه بدهید چه ندهید روح این شهیدان اینقدر بلند و پر خیر وبرکت است که این بنای یادبود ساخته می شود و بعدا شما حسرت خواهید خورد که در این ثواب شرکت نکردید. بجز این فعالیت های فرهنگی، بابک یکی از دانشجوهای فعال دانشگاه تهران هم بود. ذاتش جوری بود که می خواست در همه ابعاد رشد داشته باشد و تک بعدی نباشد. ┄┅═✼✿‍✵♥️✵✿‍✼═┅┄ https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋 ┄┅═✼✿‍✵♥️✵✿‍✼═┅┄
۲۸ دی ۱۴۰۲
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 گذری بر زندگی 🍁وارد کلانتري شدم . با کارهاي پسرم ، دیگه همه من را ميشناختند . مأمور جلوي در گفت : برو اتاق افسر نگهبان ! درب اتاق باز بود . افسر نگهبان پشت ميز بود . هم با يقه باز و موهاي به هم ريخته مقابل او روي صندلي نشسته بود . پاهاش را هم روي ميز انداخته بود . تا وارد شدم داد زدم و گفتم : مادر خجالت بکش پاهات رو جمع کن ! 🍁بعد رفتم جلوي ميز افسر و سند را گذاشتم و گفتم : من شرمنده ام ، ببفرمائيد . با عصبانيت به شاهرخ نگاه کردم و بعد از چند لحظه گفتم : دوباره چيکار کردي ؟! گفت : با رفيقا سر چهار راه کوکا وايساده بوديم . چند تا پيرمرد با گاريهاشون داشتند ميوه ميفروختند ، يکدفعه يه پاسبون اومد و بار ميوه پير مردها رو ريخت توي جوب ، 🍁اون پاسبون به پيرمردا فحش ناموس داد من هم نتونستم تحمل کنم و ... افسر نگهبان گفت : اين دفعه احتياجي به سند نيست . ما تحقيق کرديم و فهميديم مأمور ما مقصر بوده . بعد مكثي كرد و ادامه داد : به خدا ديگه از دست پسر شما خسته شدم . دارم توصيه ميکنم ، مواظب اين بچه باشيد . اينطور ادامه بده سرش ميره بالاي دار ! 🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
۲۸ دی ۱۴۰۲
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 گذری بر زندگی 🍁توي محل همه را مي شناختند . خيلي قوي بود . اما براي اينکه جلوي کســي کم نياره رفت سراغ کشــتي . البته قبل از آن يکبار با پسر عموم رفت ورزشگاه . مسابقات کشتي را از نزديک ديد و خيلي خوشش آمد . براي شروع به باشگاه حميد رفت . 🍁 زير نظر آقاي مجتبوي کار را شروع کرد . بدنش بســيار قوي بود . هر روز هم مشــغول تمرين بود . در اولين حضور در مسابقات کشتي فرنگي به قهرماني جوانان تهران در يکصد کيلو دست يافت . سال پنجاه در مســابقات قهرماني کشور در فوق سنگين جوانان بسيار خوش درخشيد . 🍁اون تمامي حريفان را يکي پس از ديگري از پيش رو برداشت . بيشتر مسابقه ها را با ضربه فني به پيروزي ميرسيد . قدرت بدني ، قد بلند ، دستان کشيده باعث شد قهرمان بشه . در مسابقات کشــتي آزاد هم شرکت کرد و توانست نايب قهرماني تهران را کسب کند . 🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
۲۸ دی ۱۴۰۲