eitaa logo
❣️فقط کلام شهید❣️
469 دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
7 فایل
یا صاحب الزمان ادرکنی ✹﷽✹ #شهید_سید_مرتضی_آوینی🍂 ✫⇠شرط ورود در جمع شهدا اخلاص است و اگر این شرط را دارے، ✦⇠چہ تفاوتی مے ڪند ڪہ نامت چیست و شغلت•√ #اللهم_عجل_لولیڪ‌_الفرج #ما_ملت_شهادتیم مدیرکانال👇 @Khadim1370 آی دی کانال👇 Ravie_1370
مشاهده در ایتا
دانلود
در خانواده هم من شاهد بودم که چقدر از هستند، در خیلی از کارهای شان را قرار می دادند، زیباتر از همه رفتن شان بود. اینکه می دیدم کارهای شان را طوری تنظیم می کنند که با ، برای نماز جماعت به مسجد بروند، برایم بود. 🍃⚘🍃 پنجم مهر ماه عروسی بود؛ ما فقط یک جشن عروسی داشتیم و خیلی هم به هر دونفرمان خوش گذشت. بودم. من از همان موقعی که هادی به خواستگاری آمدند توقع مالی زیادی نداشتم و اعتقادی هم ندارم که می آورد، حتی عروسی هم ، مهم داشتن است. دانش آموز دوره پیش دانشگاهی هستم در رشته علوم انسانی، هدفم قبولی در دانشگاه است تا با این ادامه تحصیل و پیشرفتم روح هادی را شاد نگه دارم و از من راضی باشند. خودشان هم مدرک کاردانی نقشه کشی داشتند . هادی و ای که بین مان بود، ما همدیگر را درک می کردیم. خیلی پذیر بود، تمام را می کرد که را از روی خانواده اش بردارد. 🍃⚘🍃 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• کلام _شهید❣ ┄┅═✼✿‍✵❣✵✿‍✼═┅┄ https://eitaa.com/Ravie_1370 ┄┅═✼✿‍✵❣✵✿‍✼═┅┄
همه را به و خلقی دعوت می کنم، خودم که فکر می کردم بعد از همسرم زنده نمی مانم ولی خیلی به من داد. البته بدون آقا سخت می گذرد😔 این روزها؛ خیلی از شب ها با می خوابم،😭😭😭 اما هرچقدر فکر می کنم می بینم باید باشم به خداوند و آنچه خدا به آن هست. احساس می کنم بعد از شان به نزدیکتر شدم، خیلی شدم، هادی بودم ولی الان به این رسیدم که واقعی .♡ خواندن و خواندن می کند و به من می دهد. اگر باز هم به آن روزها برگردم و بدانم کسی را که به همسری قبول می کنم فقط قرار است روز در اش باشم، بازهم هادی را انتخاب می کنم. 🍃⚘🍃 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• کلام _شهید❣ ┄┅═✼✿‍✵❣✵✿‍✼═┅┄ https://eitaa.com/Ravie_1370 ┄┅═✼✿‍✵❣✵✿‍✼═┅┄
شاید الان روحیه خیلی بدی داشتم😔 اما چون به زینب (س)⚘ رفته اند و شده اند، ترهستم. همین که به خاطر شان به خاطر و فقیه♡ رفته اند من خیلی هم را می کنم. می کنم به . 🍃⚘🍃 در این دو ماه و نیمی که از شان می گذرد چندبار خواب دیدم، یک بار از ایشان پرسیدم را می کنید؟ مهربانانه نگاهم کردند و گفتند:« بله، حتماً شما را می کنم.» یک بار دیگرهم درعالم خواب پرسیدم: هنوزهم مرا دوست دارید؟ گفتند: « بله، هنوزم دوستتان دارم و دلتنگ تان می شوم.» 🍃⚘🍃 در این چند روز سه بار تلفنی باهم صحبت کردیم در همین حد که از سلامتی همدیگر خبر بگیریم و صدای هم را بشنویم. بارآخر زدم زیر گریه😭 و گفتم: شما را به خدا مواظب خودتان باشید و زود برگردید من دوست تان دارم😭، هادی هم جواب دادند: « من هم تان دارم فاطمه جان! چشم زود بر می گردم خداحافظ.»😭 🍃⚘🍃 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• کلام _شهید❣ ┄┅═✼✿‍✵❣✵✿‍✼═┅┄ https://eitaa.com/Ravie_1370 ┄┅═✼✿‍✵❣✵✿‍✼═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 بسم الله الرحمن الرحیم 💚 🕊️🌷🕊 ❤️ سه‌شنبه ۱ اسفند ۱۴۰۲❤️ 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 💐 💐 🌷 شهید والامقام 🌷 💠 لبیک حق : ۲۴ سالگی 💠 مزار : گلزار شهدای مالیچه،تویسرکان، همدان 💠 معرف : دختر شهید گرانقدر «» https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫 شهید والامقام اکبر سوری 🌹فرزند:ذوالفقار 🌹تاریخ تولد :۱۳۴۰ 🌹تاریخ شهادت:۱۰/۱۲/۱۳۶۴ 🌹محل تولد: روستای مالیچه، تویسرکان، همدان 🌹محل شهادت: منطقه عملیاتی هزار قلعه(خاک عراق) 🌹سن: ۲۴سال 💌معرفی شهید والامقام 💌راوی: دختر شهید پدرم‌ انسان‌ بسیارمهربان‌ وبااخلاق‌ بود. صله رحم را در مورد فامیل‌ دوست به‌ جا‌ می آوردند. ‌ ‌ ایشون‌ شغلش‌ سیمانکاری بود ‌وبا‌ کارگری زندگی خانواده‌ ی خودش ومادرش رو اداره‌ می کرد‌. همه‌ ی اهل‌ روستا‌ هنوز که‌ هنوزه‌ از مهربانی وفدا‌ کار بودن‌ او تعریف‌ می کنند. من‌ ۴ سالم‌ بود که‌ ایشون‌ شهید شدند‌ وبرادرم‌ ۲‌ سالش‌ بود. وقتی که‌ برای آخرین‌ بار می خواستند برن‌ جبهه‌ قشنگ یادم‌ هستش‌ که‌ منو بوسیدند منم‌ پوتین‌ هاشو یه‌ دست کشیدم که‌ تمیز بشه‌. وهنوز نگاه‌ مهربانش‌ رو فراموش نکردم‌ ‌ رفتند وبرای همیشه‌ ما‌ رو تنها‌ گذاشتند 🥺😞😭😭😭 «» https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
🌷 بسم‌ رب‌ ‌ الشهدا‌ و الصدیقین‌ 🌷 🌷 دلنوشته‌ دختر بزرگوار شهید والامقام🌷 ❤️" اکبر سوری "❤️ سلامی‌ به‌ دلگرمی‌ روزهای مردانگی‌ ‌ غیرت‌ مردان‌ بی ادعا‌ 🌺برای تو می نویسم‌ پدر‌ عزیزتر از جانم‌ از روی‌ تو‌ شرمنده‌ وخجالت‌ زده‌ ام‌ چرا‌ که‌ آن‌ دختری‌ که‌ باید‌ می بودم‌ وآرزو داشتی‌‌، نشدم‌. چقدر سخت‌ است روزهای تلخ بی تو بودن و نبودنت در روزهایی‌ که با تمام وجود به تو احتیاج دارم. گاهی که‌ از زمانه دلم‌ می گیرد با‌ قاب‌ عکست‌ نجوا‌ می کنم‌، چقدر‌ کنار ما‌ جایت خالی است‌. 🌺پدر‌ مهربان‌ و با‌ صفایم‌‌ یادت‌ هست‌ موقع رفتن‌ چقدر مرا‌ بوسیدی‌ هنوز آن‌ نگاه‌ مهربانت را‌ به‌ یاد دارم‌. وقتی که‌ پیکر پاکت‌ را‌ آوردند‌ نفهمیدم که‌ تو‌ باز گشتی‌ تا حداقل‌ برای آخرین‌ بار دربغل‌ بگیرمت‌ و‌ با تو وداع‌ کنم‌، که‌ این‌ بغض‌ ۳۸‌ ساله‌ را‌ در گلو خفه‌ نکنم‌. 🌺پدر‌ جانم‌ هنوز صدای در که می آید ناخودآگاه‌ چشم‌ به در میدوزم به این امّید که تو از در وارد شوی و چشمان‌ پراز انتظارم را روشن‌ کنی‌. نمی دانم‌ شاید‌ هنوز بزرگ‌ نشده‌ ام‌ که هر کجا اسمت را می شنوم اشک‌ درچشمانم‌ حلقه‌ می زند‌. عزیز‌‌ تر‌ از جانم‌ دلم‌ خیلی خیلی خیلی هوایت‌ را‌ کرده‌ است. دوستت‌ دارم‌ نازنین‌ پدرم‌ که جای خودت، یادت آرام بخش دلِ تنگم میشود 🌷🌷 🌸🌸🍃🍃🌸🌸🍃🍃 «» https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا