💠خاطرات شهدا
با مجروح شدن پسرم محمدحسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم، نمیدانستم در کدام اتاق هست. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا.
وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمد حسین من! امّا به خاطر مجروح شدن هر دو چشمش بسته بود! بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چه طور مرا دیدی؟! مگر چشمانت ...
اما هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد ...
🌷 #شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی 🌷
@shohadarahshanedamadarad
*•••••┅═✧🦋❁﷽❁🦋✧═┅•••••*
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
#قسمت_صد_و_بیست_و_هشتم 🦋
ویژه نامه فتح، سال سوم، شماره 115،دوشنبه ۴آذر 1370شمسی
...به دوستی مؤمن به خداست و بعد شیخ در جواب ندای الهی که در شعر آمده، این طور می گوید.
آری! تو هم میل آن داری که من شمّه ای از رحمتت سازم رقم.... تا خلایق از تو رم کنند و از نماز و روزه و حج کم کنند؟
💠گفت: یا رب میل آن داری تو هم
شمّه ای از رحمتت ســـــازم رقــم
💠تا که خلقان از پرستش کم کنند
وز نماز و روزه و حج رم کننــــد
💠پس ندا آمــــد که ای شیخ فتن
نی ز مـا و نـی ز تـو رو، دم مـــزن
اشعار را محمّد حسین می خواند و های های گریه می کرد. اهل تهجّد، نماز شب، مستحبّات و بسیار پر از مراقب بود. 🕊
سردار سرلشکر #سلیمانی در جای دیگری از سخنانش به خاطره ای از #شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی اشاره کرد و گفت :یک شب با محمّد حسین رفتیم برای #شناسایی جهت #عملیات والفجر یک.
رفتیم پشت میدان های مین دشمن که میدان های مین را شناسایی بکنیم.
معبری که نیروها بنا بود از آنجا عبور بکنند، سیم خاردار و میدان های مین را دیدیم و بر گشتيم که محمّد حسین مسؤل محور بود.
رسیدیم در یک گودالی که از میدان های مین دشمن فاصله گرفته بودیم، داخل شیاری رسیدیم، محمّد حسین گفت: «بایستیم»
من به او گفتم که : «اینجا جای ایستادن نیست.»
گفت:«چند لحظه صبر کنید.»
من دیدم که آنجا ایستاد به نماز و دو رکعت نماز به جای آورد.
بعد بچّه های محور گفتند: « این کار هر شب او می باشد. هر شب بعد از اینکه داخل میدان مین می رود، قبل از رفتن به میدان سجدهٔ شکر به جا می آورد.
و بعد از برگشت از داخل میدان مین ، دو رکعت نماز شکر می خواند.»
محمّد حسین به نظر من عالم دیگری می دید که از عقل ما ناتوان می باشد؛ چرا که برای من پیشگویی هایی کرد و مطالبی می گفت که از عقل یک انسان عاقل فراتر بود. محمّد حسین زمان شهادت خود را پیش بینی کرده بود!
محمّد حسین پیروزی عملیّات والفجر هشت را دو ماه قبل از عملیّات برای من تشریح کرد. آن هم از قول حضرت زینب (سلام اللّه علیها).
فرماندهٔ لشکر ثارللّه گفت: «محمّد حسین ستونی بود برای لشکر ثارللّه و گل سرسبد بسیجیان لشکر بود.»
و واقعاً هدیه ای و درجه ای رفیع تر از #شهادت برای محمّد حسین نبود. 🕊
محمّد حسین یوسف الهی در عملیّات والفجر هشت به شرف شهادت نائل گشت،در حالی که زخم های عملیّات بدر را بر پیکر داشت...!
محمّد حسین در واقع برای عملیّات، بسیجی نمونه بود و بعد از شهادتش،
پدرش مفتخر به دریافت مدال فتح از دست مقام معظم رهبری گردید.
*🖊️📖 *
*•••••┅═✧🦋❁🌼❁🦋✧═┅•••••*
🌹با مجروح شدن پسرم محمّدحسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم؛ نمی دانستم در کدام اتاق بستری است. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا.
🌹وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمّدحسین من! امّا به خاطر مجروح شدن، هر دو چشمش را بسته بودند!
بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چطور مرا دیدی؟! مگر چشمانت بسته نبود؟
امّا هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋