eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
24.2هزار عکس
10.2هزار ویدیو
327 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین @harfaton1 کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
Page103.mp3
زمان: حجم: 1.15M
بسم الله الرحمن الرحیم هر روز با قرآن به نیت یک شهید 📖 صفحه103 شرکت در ختم قرآن برای فرج اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°🌸°•-꧂❁•
بسم الله الرحمن الرحیم هر روز با قرآن به نیت یک شهید 📖 صفحه۱۰۳ شرکت در ختم قرآن برای فرج اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°🌸°•-꧂❁•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ ـ▪️◾️💠▪️◾️ـ ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ 🍃روز سه شنبه، هفتم محرّم است و آفتاب داغ ك
📕⚫️📕⚫️📕 🌿﷽🌿 ⚫️📕⚫️📕 📕⚫️ ⚫️ ☆ با کــاروان عــشـق☆ ● برنامه بیست و سوم 📝همسفرم! آيا موافقى با هم اندكى تاريخ را مرور كنيم. بايد به بيست و شش سال قبل برگرديم تا حوادث سال سى و پنج هجرى قمرى را بررسى كنيم. عثمان به عنوان خليفه سوم در مدينه حكومت مى كرد. او بنى اُميّه را همه كاره حكومت خود قرار داده بود و مردم از اينكه بنى اُميّه، بيت المال را حيف و ميل مى كردند، از عثمان ناراضى بودند. 📌به مردم مصر بيش از همه ظلم و ستم مى شد، امّا سرانجام صبر آنها لبريز شد و در ماه شَوّال سال سى و پنج هجرى به سوى مدينه آمدند. آنها خانه عثمان را محاصره كردند و اجازه ندادند كه او براى خواندن نماز جماعت به مسجد بيايد. حضرت على(ع) براى دفاع از عثمان، امام حسن و امام حسين(ع) را به خانه عثمان فرستاد و به آنها دستور داد كه نگذارند آسيبى به عثمان برسد. محاصره بيش از دو هفته طول كشيد و در تمام اين مدّت، امام حسن و امام حسين(ع) و گروه ديگرى از اهل مدينه از عثمان دفاع مى كردند. 🔗جالب اين است كه خود بنى اُميّه كه طراح اصلى اين ماجرا بودند، مى خواستند كه با از ميان برداشتن عثمان به اهداف جديد خود برسند. 📚روز هجدهم ذى الحجّه مروان منشى و مشاور عثمان، به او گفت از كسانى كه براى دفاع او آمده اند بخواهد تا خانه او را ترك كنند. عثمان هم كه به مروان اطمينان داشت و خيال مى كرد خطر برطرف شده است، از همه آنهايى كه براى دفاع از آنها آمده بودند خواست تا به خانه هاى خود بروند. او به همه رو كرد و چنين گفت: "من همه شما را سوگند مى دهم تا خانه مرا ترك كنيد و به خانه هاى خود برويد". 🔗امام حسن(ع)فرمود: "چرا مردم را از دفاع كردن از خود منع مى كنى؟" عثمان در جواب ايشان گفت: "تو را قسم مى دهم كه به خانه خود بروى. من نمى خواهم در خانه ام خونريزى شود". آخرين افرادى كه خانه عثمان را ترك كردند امام حسن و امام حسين(ع) بودند. ⚜حضرت على(ع) چون متوجّه بازگشت امام حسن(ع) شد، به او دستور داد تا به خانه عثمان باز گردد. امام حسن(ع) به خانه عثمان بازگشت، امّا بار ديگر عثمان او را قسم داد كه خانه او را ترك كند. شب هنگام، نيروهايى كه از مصر آمده بودند از فرصت استفاده كردند و حلقه محاصره را تنگ تر كردند. محاصره آن قدر طول كشيد كه ديگر آبى در خانه عثمان پيدا نمى شد. عثمان و خانواده او به شدت تشنه بودند، امّا شورشيان، اجازه نمى دادند كسى براى عثمان آب ببرد. آنها مى خواستند عثمان و خانواده اش از تشنگى بميرند. ✳️هيچ كس جرأت نداشت به خانه عثمان نزديك شود. شورشيان با شمشيرهاى برهنه خانه را در محاصره خود داشتند. اما حضرت على(ع) به بنى هاشم دستور داد تا سه مشك آب بردارند و به سوى خانه عثمان حركت كنند. آنها هرطور بود آب را به خانه عثمان رساندند. 🔰امام حسن(ع) و قنبر هنوز بر درِ خانه عثمان ايستاده بودند كه تيراندازى شروع شد. در اين گيرودار امام حسن(ع) نيز مجروح شد، امّا سرانجام شورشيان به خانه عثمان حمله كردند و او را به قتل رساندند. پس از مدّتى بنى اُميّه با بهانه كردن پيراهن خون آلود عثمان، حضرت على(ع) را به عنوان قاتل او معرّفى كردند. دستگاه تبليغاتى بنى اُميّه تلاش مى كردند تا مردم باور كنند كه حضرت على(ع) براى رسيدن به حكومت و خلافت در قتل عثمان دخالت داشته است. 💠امروز، روز هفتم محرّم است. ابن زياد نيز، تشنگى عثمان را بهانه كرده تا آب را بر امام حسين(ع) ببندد. عجب! تنها كسى كه به فكر تشنگى عثمان بود و براى او آب فرستاد حضرت على(ع)بود. امام حسين(ع) و امام حسن(ع) براى بردن آب به خانه عثمان تلاش مى كردند، امّا امروز و بعد از گذشت بيست و شش سال اعتقاد مردم بر اين است كه اين بنى هاشم و امام حسين(ع) بودند كه آب را بر عثمان بستند؟! به راستى كه تاريخ را چقدر هدفمند تحريف مى كنند! ⏺همسفرم! آيا تو هم با من موافقى كه اين تحريف تاريخ بيشتر از تشنگى، دل امام حسين(ع) را به درد آورده است. خورشيد بی وقفه مى تابد. هوا بسيار گرم شده و صحراى كربلا، غرق تشنگى است. كودكان از سوز تشنگى بى تابى مى كنند و رخساره آنها، دل هر بيننده اى را مى سوزاند. ابن حُصين هَمْدانى، نزد امام مى آيد و مى گويد: "مولاى من! اجازه دهيد بروم و با عمرسعد سخن بگويم. شايد بتوانم او را راضى كنم تا آب را آزاد كند". 🔻امام با نظر او موافقت مى كند و او به سوى لشكر كوفه مى رود و به آنها مى گويد: "من مى خواهم با فرمانده شما سخن بگويم". ⚫️ 📕⚫️ ⚫️📕⚫️📕 📕⚫️📕⚫️📕 جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀 صلوات +وعجل فرجهم✌️ رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
📕⚫️📕⚫️📕 🌿﷽🌿 ⚫️📕⚫️📕 📕⚫️ ⚫️ ☆ با کــاروان عــشـق☆ ● برنامه بیست و سو
📕⚫️📕⚫️📕 ⚫️📕⚫️📕 📕⚫️ ⚫️ 🍃او را به خيمه عمرسعد مى برند و او وارد خيمه مى شود، امّا سلام نمى كند. عمرسعد از اين رفتار او ناراحت مى شود و به او مى گويد: "چرا به من سلام نكردى، مگر مرا مسلمان نمى دانى؟". ابن حُصين هَمْدانى در جواب مى گويد: "اگر تو خودت را مسلمان مى دانى چرا آب فرات را بر خاندان پيامبر بسته اى؟ آيا درست است كه حيوانات اين صحرا از آب فرات بنوشند، امّا فرزندان پيامبر لب تشنه باشند؟ در كدام مذهب است كه آب را بر كودكان ببندند؟" 🍂عمر سعد سر خود را پايين مى اندازد و مى گويد: "مى دانم كه تشنه گذاردن خاندان پيامبر، حرام است، امّا چه كنم ابن زياد به من اين دستور را داده است. باور كن كه من در شرايط سختى قرار گرفته ام و خودم هم نمى دانم چه كنم؟ آيا بايد حكومت رى را رها كنم. حكومتى كه در اشتياق آن مى سوزم. دلم اسير رى شده است. به خدا قسم نمى توانم از آن چشم بپوشم". ⚜اين جاست كه ابن حُصين هَمْدانى باز مى گردد، در حالى كه مى داند سخن گفتن با عمرسعد كار بيهوده اى است. او چنان عاشق حكومت رى شده كه براى رسيدن به آن حاضر است به هر كارى دست بزند. ✳️نيمه هاى شب هشتم محرّم است. هوا كاملا تاريك است، امّا بچّه ها از شدت تشنگى خواب ندارند. آيا راهى براى يافتن آب هست؟ نگاه كن عبّاس به سوى خيمه امام مى آيد. او ديگر تاب ديدن تشنگى كودكان را ندارد. سلام مى كند و با ادب روبروى امام مى نشيند و مى گويد: مولاى من ! آيا به من اجازه مى دهى براى آوردن آب با اين نامردان بجنگم؟ امام به چهره برادر نگاهى مى كند. غيرت را در وجود او مى بيند. 🔰پاسخ امام مثبت است. عبّاس با خوشحالى از خيمه بيرون مى رود و گروهى از دوستان را جمع مى كند و دستور مى دهد تا بيست مشك آب بردارند. آن گاه در دل شب به سوى فرات پيش مى تازند. عبّاس، ابتدا نافع بن هلال را مى فرستد تا موقعيّت دشمن را ارزيابى كند. قرار مى شود هر زمان او فرياد زد آنها حمله كنند. نافع آرام آرام جلو مى رود. در تاريكى شب خود را به نزديكى فرات مى رساند، امّا ناگهان نگهبانان او را مى بينند و به فرمانده خود، عَمْرو بن حَجّاج خبر مى دهند. 🔱 او نزديك مى آيد و نافع را مى شناسد: ــ نافع تو هستى؟ سلام! اين جا چه مى كنى؟ ــ سلام پسر عمو! من براى بردن آب آمده ام. ــ خوب، مى توانى مقدارى آب بنوشى و سريع برگردى. او نگاهى به موج هاى آب مى اندازد. تشنگى در او بيداد مى كند. ولى در جواب مى گويد: ــ تا زمانى كه مولايم حسين(ع) از اين آب نياشاميده است، هرگز آب نخواهم خورد. چگونه من از اين آب بنوشم در حالى كه مولايم و فرزندان او تشنه هستند؟ مى خواهم آب براى خيمه ها ببرم. ــ امكان ندارد. تو نمى توانى آب را به خيمه هاى حسين ببرى. ما مأمور هستيم تا نگذاريم يك قطره آب هم به دست حسين برسد. ❎اين جاست كه نافع فرياد مى زند: "الله اكبر!". اين عبّاس است كه مى آيد. نگاه كن كه چه مردانه مى آيد! شير بيشه ايمان، فرزند حيدر كرّار مى آيد. عبّاس و عدّه اى از يارانش، راه پانصد سرباز را مى بندند و گروه ديگر مشك ها را از آب پر مى كنند. صداى برخورد شمشيرها به گوش مى رسد. بعد از مدتى درگيرى و تاخت و تاز، عبّاس دلاور و همراهانش با بيست مشك پر از آب به سوى خيمه ها باز مى گردند. او همراه خود آب سرد و گوارا دارد و لب هايش از تشنگى خشكيده است، امّا تا آب را به خيمه ها نرساند و امام حسين(ع) آب نياشامد، عبّاس آب نمى نوشد. 💠نگاه كن! همه بچّه ها چشم انتظارند. آرى! عمو رفته تا آب بياورد. دستهاى كوچك آنها به حالت قنوت است و دعا بر لب هاى تشنه آنها نشسته است: "خدايا، تو عموى ما را يارى كن!". صداى شيهه اسب عمو مى آيد. الله اكبر! اين صدا، صداى عمو است. همه از خيمه ها بيرون مى دوند. دور عمو را مى گيرند و از دست مهربان او سيراب مى شوند. همه اين صحنه را مى بينند. امام حسين(ع) هم، به برادر نگاه مى كند كه چگونه كودكان گرد او را گرفته اند. 🔸همسفر! آيا مى دانى بعد از اينكه بچّه ها از دست عموى خود آب نوشيدند به يكديگر چه گفتند: "بياييد از امشب عموى خود را سقّا صدا بزنيم". ● ادامه دارد... ⚫️ 📕⚫️ ⚫️📕⚫️📕 📕⚫️📕⚫️📕
‌بعضی‌ها الحمدلله رفتن‌شون قطعی شده ؛ بعضی‌ها هنوز تو برزخ بلاتکلیفی‌ان که بالاخره میتونم اربعین برم یا نه . روضۀ رقیه‌خانوم رو اما کسایی با گوشت و پوست لمس میکنن که دیگه نرفتن‌شون قطعی شده . اونایی که دیگه دوندگی نمی‌کنن ؛ اونایی که دنبال تشریفات خروج از کشور نیستن . . . اونایی که دنبال پیکسل برای کوله‌هاشون نیستن ؛ اونایی که دنبال همسفر نیستن . اونا خیلی دلشون شکسته . . آروم و مظلومانه ؛ یه گوشه نشستن و به بقیه نگاه میکنن . . . کاش امشب اونا تو خلوت‌شون با جامونده‌ی کربلا ، برای بلاتکلیف‌ها دعا کنن . . . شاید قراره گره‌‌ی کار بلاتکلیف ها با دعای جامونده‌ها باز بشه . . . امشب برای‌ همه دعا کنیم . . . بلکه اوناهم به‌جامون اونجا چند قدمی بردارن . . . الهی که رفتن همتون قطعی بشه . بچه شیعه های مولا ؛ برای ما هم دعا کنید . . . 🤲✨✌️✨🤲
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
‌بعضی‌ها الحمدلله رفتن‌شون قطعی شده ؛ بعضی‌ها هنوز تو برزخ بلاتکلیفی‌ان که بالاخره میتونم اربعین ب
درسته که پای دل مهمه ولی گاهی آدم دوست داره جسمشم هم اونجایی باشه که دلشه گاهی آرامش رو اونجایی پیدا می‌کنی که بهترین آدمای دنیا هستن از نور و انرژی و برکت وجودی شون حالِ دِلت حالِ جِسمت و حالِ روحت خوب میشه و تو اونجا دوباره متولد میشی 🙃🧡🙂🧡🙃 براتون عشق آرزو میکنم عشق معنوی الهی اهل بیتی و شهدایی ✨❤️🤲❤️✨ براتون آرزو میکنم جسمتون همون جا باشه که دلتونه...‌ براتون آرزو میکنم جانم زیارت حرمش رو روز براتون بخواد . . . 🤲🥀✨🥀🤲 آرزو میکنم آرزو و دعاهای خودتون و عزیزانتون با حکمت خدا یکی بشه 🤍🤲🕊🤲🤍 حال دلتون خوش 💓💜💕💜💓 برا من و عزیزانم دعا کنید ✌️🤲✨🤲✌️ ✍ سرباز خدا
تلنگرانه🔖 زندگی زیباست فرصت زندگی کمه بزگوارتر از آن باش که برنجی و نجیب تر از آن باش که برنجانی ... اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°☘🥀☘°•-꧂❁•
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
🌺 #نکته_مهم_تربیتی: #خانواده_ی_مهدوی ✅((مهدویت قسمت بیست وپنج)) ✍🏻... سعی کنیم برای خانواده‌‌هایما
🌺 : ۲ ✅((مهدویت قسمت بیست وشش)) ✍🏻... دوستانِ عزیز! حریمِ_خانه، اولین خط_مقدمِ جبهه‌ی حقّ است؛ 👌پس سعی کنیم که این مقرّ مهم را درست حفظ کنیم و تا می‌توانیم عامل شادی و صفا و صمیمیت ِ در خانه باشیم. 💕 تا می‌توانیم به همسر محبت کنیم. 👌اگر همسر در زندگی کم می‌گذارد، ما جبران کنیم؛ خیلی وقت‌ها همسران اینطور می‌گویند: 📌 او این کار را کرده, من باید بچزانمش؛ ⛔️او درست رفتار نکرده، من چرا درست رفتار کنم؟! ❌مدام بد و بدتر را با هم مقایسه می‌کنند! 👈🏻✂️محصول این رفتار چه می‌شود؟ سقوطِ زندگی و نابودی حریم خانواده!😔 ⚙️ راه_علاج چیست؟ 👇🏻👇🏻 👌اینکه فرد معتقد باشد که اگر کم می‌گذارد، من باید جبران کنم 👈🏻👈🏻تا زندگی رشد کند👉🏻 و همسر همراه شود. ✌️ پس سعی کنیم با نگاه‌مان، با رفتارمان، با اخلاق‌مان به حریم خانواده مهر و محبت تزریق کنیم؛ 🦋 به عبارت دیگر، عملاً دنبال این باشیم که در محدوده مسائل شرعی، در محدوده اخلاقِ اسلامی، در محدوده دین مبین اسلام و در فضایی از مهر و محبت، رضایت اهل منزل را جلب کنیم. 📣 بتازیم همراه با خانواده برای مهدی مادر .سلام الله علیها و رضایت ایشان در حریم اهل بیت علیهم السلام🤲🏻 🚨دوستان! فرصتِ عمرمان در حال تمام شدن است؛ قدر بدانیم. 😔 اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿 رفیق شهیدم 🕊 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 •❁꧁-•°🌸°•-꧂❁•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا