رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
ایمان یک انسان مهربان و خوش اخلاق بود. یک انسان صبور که حتی در این مدت زمانی ما با هم زندگی کردیم
سال 1376 یکی از زیباترین خاطرات زندگیم رقم خورد . و ما عقد کردیم.
یک هفته از عقد مان گذشته بود.
زنگ خانه به صدا در آمد و جلیل با کاغذی در دست به منزلمان آمد.
خیلی ناراحت بود. پرسیدم چه شده؟ گفت: ماموریتی به من محول شده و باید به جزیره بروم .
ما آن زمان خیلی وابسته هم بودیم و این خیلی ناراحت کننده بود.
چهل روز ماموریت جلیل برای من 40 سال گذشت .
هر روزم پر می شد از دلتنگی های عاشقانه .
بغض ،
اشک های بی دلیل...
مثل الان.
اصلا انگار باید از همان اوایل زندگیم به این دور بودن ها خودم را وفق میدادم تا در این روزها کمتر نبودنش را بهانه کنم و صبور باشم ...
به روایت
همسر #شهید_مدافع_حرم #شهید_شهید_خادمی
#یک_روایت_عاشقانه
#مذهبیها_عاقشترند
#عاشقانه_مذهبی
🕊رفیق شهیدم🕊
@Refighe_Shahidam313
┈••✾•🥀☘❤️☘🥀•✾••┈