17.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
..
🟥 يه كار جالب در پيادهروى اربعين
💚✌️❌☝️💚
#اربعین
💫یا قاضی الحاجات💫
🌷شهید حسن زاهدی تبریزی🌷
💚ولادت : 1335/05/15
💔شهادت : 1360/11/22
🔱دسته عملیاتی : جهاد سازندگی
✅ پانزدهم مرداد ۱۳۳۵، در تهران چشم به جهان گشود.
💞پدرش انور و مادرش،طیبه نام داشت.
📚تا پنجم متوسطه در رشته برق درس خواند.
⚒جهادگر بود.
✨ به عنوان جهادگر در جبهه حضور یافت.
🌹بیست و دوم بهمن ۱۳۶۰، در زاهدان توسط گروهک منافقین شهید شد.
🕊مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.
🥀 روح پاکش شادتر و مهمان بیت الحسین علیه السلام🤲🏻
#شهید_حسن_زاهدی_تبریزی
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°🌸°•-꧂❁•
Page105.mp3
1.07M
بسم الله الرحمن الرحیم
هر روز با قرآن به نیت یک شهید
📖 صفحه105
شرکت در ختم قرآن برای فرج
#شهید_حسن_زاهدی
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°🌸°•-꧂❁•
بسم الله الرحمن الرحیم
هر روز با قرآن به نیت یک شهید
📖 صفحه۱۰۵
شرکت در ختم قرآن برای فرج
#شهید_حسن_زاهدی
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°🌸°•-꧂❁•
🔴توئیت عالم اهلسنت: یکونیم میلیارد مسلمان سنی، منتظر خونخواهی شیعیان از خون یک فرمانده سنی هستند
#اسماعیل_هنیه
#خونخواهی_هنیه_عزیز
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°☘🥀☘°•-꧂❁•
🔴امام خمینی فرمود:
اگر #سپاه نبود کشور نبود
👆این میگه اگر سپاه نبود
نیمی از خاورمیانه نبود‼️
⁉️ حالا متوجه شدید چرا شبانهروز
سپاه پاسداران را در رسانههایشان میکوبند؟؟
☝️☝️
ایرانی به هوش باش ✌️
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°☘🥀☘°•-꧂❁•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تماشای فضای دانشگاه که درحال بازسازی است توسط #رهبری و دروغی که حسابهای کاربری لجنپراکن درمورد آن منتشر کردند!!
🙄😬
❌❌☝️☝️
#اسماعیل_هنیه
هدایت شده از KHAMENEI.IR
30.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢 انتشار نخستین بار
🎤 آخرین مصاحبه شهید اسماعیل هنیه ساعاتی پیش از شهادت با KHAMENEI.IR منتشر شد
📽 در قالب مستند «مهمان خیابان فلسطین» با قابهای منتشرنشدهای از:
🔹️ روزی که حاج قاسم سلیمانی، شهید هنیه را به دیدار رهبر انقلاب آورد
🔹️ حضور یحیی سنوار پس از آزادی سال ۲۰۱۱ در دیدار با رهبر انقلاب و روایت اسماعیل هنیه از حکم ۴۳۰ ساله زندان توسط صهیونیستها برای او
💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب: بنده غالبا طاقت نمیآورم از تلویزیون مناظر غزه را ببینیم!
📥 نسخه کامل را ببینید👇
khl.ink/f/57316
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
🌺 #نکته_اخلاقی: #خانواده_مهدوی ۲ ✅((مهدویت قسمت بیست وشش)) ✍🏻... دوستانِ عزیز! حریمِ_خانه، اولین
🌸 #حکومت_طولانی_امام_زمان(عج)
✅((مهدویت قسمت بیست وهفت))
✍... در بحث مهدویت، یکسری واژهها و یک سری مفاهیم وجود دارد که ما تقریباً با آنها مأنوس نیستیم؛
👌از قضا آنها را زیاد هم میخوانیم؛
👈🏻 اما اصلاً مأنوس نیستیم، چون دقت کافی نداریم؛
چون برای سلوک و در جايگاه یک سالکِ محتاج دعا را نمیخوانیم؛
بهعنوانمثال یکی از همین مفاهیم، در دعای_فرج یا همان دعای سلامتی مولا امام زمان عج مطرح است.
✅ ما هر روز میخوانیم: «اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ»
👌 یعنی خدایا! در همهی دورانها، در همهی ساعات، برای ولیّ خودت امام زمان عج باش؛ چه باش؟
«دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ» راهنما و حافظ باش تا اینکه ایشان را در زمین، ساکن کنی؛
🤔مگر ایشان کجاست که روز در زمین ساکن گردد؟!
⭕️این مفهوم در بین ما نیست؛
وقتی گفته میشود امام زمان عج، میگوییم حاضرِ غایب از نظر!
💢حاضرِ غایب از نظر یعنی الآن اینجا ساکن هستند؛ ولی ما نمیدانیم که کجا هستند؛ اما در دعای فرج ما چیز دیگری میخوانیم.
🌻 «حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ» یعنی چه؟ یعنی الآن در این زمین_دنیا با آن تصوری که ما داریم؛ ساکن نیستند!
♻️پس خدایا! تو ولیّ ایشان باش؛ حافظ ایشان باش؛
تا زمانی که ایشان را در زمینِ بهشتِ_ظهور ساکن کنی؛
🔰 این مطلب در همان دعای فرجی هست که ما هر روز میخوانیم؛ اما به آن توجه نمیکنیم!
🌤 حال اگر از ما بپرسند: امام زمان عج که تشریف بیاورند چند وقت زندگی میکنند؟ میگوییم: دنیا را پر ازعدل و داد میکنند؛
🌀اما دقیق نمیدانیم که چقدر زنده هستند؛
گفته شده یک پیرزنِ ریشویی ایشان را بهقتل میرساند،
چند ماه که ایشان هستند؛ بعد ایشان را میکشد؛
یا نهایتاً سه سال، پنج سال، یا نُه سال گفته شده است؛
میگوییم: پس اینکه در دعای فرج گفته میشود: «وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلاً» یعنی چه؟
یعنی ایشان ظهور میکند و در یک مدت زمانِ بسیار طولانی، بعد از ساکن شدن در زمینِ ظهور، حکمرانی خواهد کرد؛
این مطلب در دعای فرج محکم است؛ نه برخی از روایاتی که باید صحتِ مطلب و سلامتِ سندشان اثبات گردد.
🌍 پس با توجه به محتوای دعای فرج، امام زمان عج ظهور میکند؛
✅خداوند انواع نعمات را بر ایشان جاری میفرماید؛ همه چیز را بر وفقِ_مراد ایشان قرار میدهد؛
و ایشان نیز تا زمانهایی بسیار_طولانی، بر پهنهی عالم، حکمرانی و امامت خواهند داشت.
#مهدویت
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°☘🥀☘°•-꧂❁•
17.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خلبان عباس بابایی
درست وسط تابستون شهید شد
و جا خوش کرد وسط زمستون سرد دلها؛
اونقدر که دلبری کردنش
حتی مرزای جغرافیایی رو هم رد کرد!
فکر کردی بابایی چرا بابایی شد؟!
🌿 💜🌿💜🌿
🤍نگاهی به دل های سرد و خسته ی ما کن 😭🥺🤲🏻
#شهید_عباس_بابائی
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°🌸°•-꧂❁•
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ ـ▪️◾️💠▪️◾️ـ ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ
ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ ـ▪️◾️💠▪️◾️ـ ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ
✳️ جنگ با حسين گناه بزرگى است. او فرزند رسول خداست.
ــ راست مى گويى. هزاران نفر به كربلا مى روند، ولى ما گوشه اى مى ايستيم و اصلاً دست به شمشير نمى بريم.
⏺اينها نمى دانند كه همين سياهىِ لشكر بودن، چه عذابى دارد. وقتى بچّه هاى امام حسين(ع) ببينند كه بيابان كربلا پر از لشكر دشمن شده است، ترس و وحشت وجود آنها را فرا مى گيرد.
گمان مى كنم كه آنها در روز جنگ با امام حسين(ع) آرزو كنند كه اى كاش ما هم شمشيرى آورده بوديم تا در اين جنگ، كارى مى كرديم و جايزه بيشترى مى گرفتيم!
آن وقت است كه اين مردم به جاى شمشير و سلاح، سنگ هاى بيابان را به سوى امام حسين(ع) پرتاب خواهند كرد. آرى! اين مردم خبر ندارند كه روز جنگ، حتّى بر سر سنگ هاى بيابان دعوا خواهد شد. زيرا سنگ بيابان در چشم آنها سكه طلا خواهد بود.
🔻ابن زياد دستور داد در منطقه "نُخَيْله"، اردوگاهى بزنند تا نيروهاى مردمى در آنجا سازماندهى شوند و سپس به سوى كربلا حركت كنند.
برنامه او اين است كه دسته هاى هزار نفرى، هر كدام به فرماندهى يك نفر به سوى كربلا حركت كنند.
مردم گروه گروه به سوى نُخَيْله مى روند و نام خود را در دفتر مخصوصى كه براى اين كار آماده شده است، ثبت مى كنند و به سوى كربلا اعزام مى شوند. در اين ميان گروهى هستند كه پس از ثبت نام و پيمودن مسافتى، مخفيانه به كوفه باز مى گردند.
اين خبر به گوش ابن زياد مى رسد. او بسيار خشمگين مى شود و يكى از فرماندهان خود را مأمور مى كند تا موضوع فرار نيروها را بررسى كند و به او اطّلاع دهد.
🔹هنگامى كه مأمور ابن زياد به سوى اردوگاه سپاه حركت مى كند، يك نفر را مى بيند كه از اردوگاه به سوى شهر مى آيد، امّا در اصل او اهل كوفه نيست. اين از همه جا بى خبر به كوفه آمده است تا طلب خود را از يكى از مردم كوفه بگيرد و وقتى مى فهمد مردم به اردوگاه رفته اند، به ناچار براى گرفتن طلب خود به آنجا مى رود.
مأمور ابن زياد با خود فكر مى كند كه او مى تواند وسيله خوبى براى ترساندن مردم باشد. پس اين بخت برگشته را دستگير مى كند و نزد ابن زياد مى برد.
او هر چه التماس مى كند كه من بى گناهم و از شام آمده ام، كسى به حرف او گوش نمى دهد.
🔸 ابن زياد فرياد مى زند:
ــ چرا به كربلا نرفتى؟ چرا داشتى فرار مى كردى؟
ــ من هيچ نمى دانم. كربلا را نمى شناسم. من براى گرفتن طلب خود به اين جا آمده ام.
او هر چه قسم مى خورد، ابن زياد دلش به رحم نمى آيد و دستور مى دهد او را در ميدان اصلى شهر گردن بزنند تا مايه عبرت ديگران شود و ديگر كسى به فكر فرار نباشد.
▪️همه كسانى كه نامشان در دفتر سپاه نوشته شده و اكنون در خانه هاى خود هستند، با وحشت از جا برخاسته و به سرعت به اردوگاه برمى گردند.
● ادامه دارد...
ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ ـ▪️◾️💠▪️◾️ـ ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ
قسمت دوم از برنامه بیستم
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ ـ▪️◾️💠▪️◾️ـ ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ 🍃نگاه كن! آن پيرمرد را مى گويم. آيا او را
📕⚫️📕⚫️📕 🌿﷽🌿
⚫️📕⚫️📕
📕⚫️
⚫️
با کاروان عشق ویژه ماه محرم و صفر
☆ با کــاروان عــشـق☆
● برنامه بیست و پنجم
🔵لحظه به لحظه بر نيروهاى عمرسعد افزوده مى شود. صداى شادى و قهقهه سپاه كوفه به آسمان مى رسد.
همه راه ها بسته شده است. ديگر كسى نمى تواند براى يارى امام حسين(ع) به سوى كربلا بيايد. مگر افراد انگشت شمارى كه بتوانند از حلقه محاصره عبور كنند.
امام حسين(ع) بايد حجّت را بر همه تمام كند. به همين جهت، پيكى را براى عمرسعد مى فرستد و از او مى خواهد كه با هم گفتوگويى داشته باشند.
عمرسعد به اميد آنكه شايد امام حسين(ع) با يزيد بيعت كند با اين پيشنهاد موافقت مى كند. قرار مى شود هنگامى كه هوا تاريك شد، اين ملاقات صورت گيرد.
▪️حتماً مى دانى كه عمرسعد از روز اوّل هم كه به كربلا آمد، جنگ را به بهانه هاى مختلفى عقب مى انداخت. او مى خواست نيروهاى زيادى جمع شود و با افزايش نيروها و سخت شدن شرايط، امام حسين(ع) را تحت فشار قرار دهد تا شايد او بيعت با يزيد را قبول كند.
در اين صورت، علاوه بر اينكه خون امام حسين(ع) به گردن او نيست، به حكومت رى هم رسيده است. او مى داند كه كشتن امام حسين(ع) مساوى با آتش جهنّم است، و روايت هاى زيادى را در مقام و عظمت امام حسين(ع) خوانده است، امّا عشق حكومت رى او را به اين بيابان كشانده است.
🔹فرماندهان سپاه بارها از عمرسعد خواسته اند تا دستور حمله را صادر كند، امّا او به آنها گفته است: "ما بايد صبر كنيم تا نيروهاى كمكى و تازه نفس از راه برسند".
به راستى آيا ممكن است كه عمرسعد پس از ملاقات امام، از تصميم خود برگردد و عشق حكومت رى را از سر خود بيرون كند؟
🔻امشب، شب نهم محرّم (شب تاسوعا) است و شب از نيمه گذشته است.
امام حسين(ع) با عبّاس و على اكبر و هجده تن ديگر از يارانش، به محلّ ملاقات مى روند. عمرسعد نيز، با پسرش حَفْص و عدّه اى از فرماندهان خود مى آيند. محلّ ملاقات، نقطه اى در ميان اردوگاه دو سپاه است. دو طرف مذاكره كننده، به هم نزديك مى شوند.
امام حسين(ع) دستور مى دهد تا يارانش بمانند و همراه با عبّاس و على اكبرجلو مى رود.
🔷 عمرسعد هم دستور مى دهد كه فرماندهان و نگهبانان بمانند و همراه با پسر و غلامش پيش مى آيد.
مذاكره در ظاهر كاملاً مخفيانه است. تو همين جا بمان، من جلو مى روم ببينم چه مى گويند و چه مى شنوند.
امام مى فرمايد: "اى عمرسعد، مى خواهى با من بجنگى؟ تو كه مى دانى من فرزند رسول خدا(صلى الله عليه وآله) هستم. از اين مردم جدا شو و به سوى من بيا تا رستگار شوى".
♦️جانم به فدايت اى حسين (ع)!
با اينكه عمرسعد آب را بر روى كودكان تو بسته و صداى گريه و عطش آنها دشت كربلا را فرا گرفته است، باز هم او را به سوى خود دعوت مى كنى تا رستگار شود.
دل تو آن قدر دريايى است كه براى دشمن خود نيز، جز خوبى نمى خواهى.
دل تو به حال دشمن هم مى سوزد. كجاى دنيا مى توان مهربان تر از تو پيدا كرد.
عمرسعد حيران مى شود و نمى داند چه جوابى بدهد. او هرگز انتظار شنيدن اين كلام را از امام حسين(ع) نداشت.
امام نمى گويد كه آب را آزاد كن. امام از او مى خواهد كه خودش را آزاد كند. عمرسعد، بيا و تو هم از بندِ هواى نفس، آزاد شو. بيا و دنيا را رها كن.
🔘آشوبى در وجود عمرسعد بر پا مى شود. بين دو راهى عجيبى گرفتار مى شود. بين حسينى شدن و حكومت رى، امّا سرانجام عشق حكومت رى به او امان نمى دهد. امان از رياست دنيا! تاريخ پر از صحنه هايى است كه مردم ايمان خود را براى دو روز رياست دنيا فروخته اند.
پس عمرسعد بايد براى خود بهانه بياورد. او ديگر راه خود را انتخاب كرده است.
رو به امام مى كند و مى گويد:
ــ مى ترسم اگر به سوى تو بيايم خانه ام را ويران كنند.
ــ من خودم خانه اى زيباتر و بهتر برايت مى سازم.
ــ مى ترسم مزرعه و باغ مرا بگيرند.
ــ من بهترين باغ مدينه را به تو مى دهم. آيا اسم مزرعه بُغَيْبِغه را شنيده اى؟ همان مزرعه اى كه معاويه مى خواست آن را به يك ميليون دينار طلا از من بخرد، امّا من آن را نفروختم، من آن باغ را به تو مى دهم. ديگر چه مى خواهى؟
ــ مى ترسم ابن زياد زن و بچه ام را به قتل برساند.
ــ نترس، من سلامتى آنها را براى تو ضمانت مى كنم. تو براى خدا به سوى من بيا، خداوند آنها را حفاظت مى كند.
◾️عمرسعد سكوت مى كند و سخنى نمى گويد. او بهانه ديگرى ندارد. هر بهانه اى كه مى آورد امام به آن پاسخى زيبا و به دور از انتظار مى دهد.
سكوت است و سكوت.
او امام حسين(ع) را خوب مى شناسد. حسين(ع) هيچ گاه دروغ نمى گويد. خدا در قرآن سخن از پاكى و عصمت او به ميان آورده است، امّا عشق رياست و حكومت رى را چه كند؟
امام حسين(ع) مى خواست مزرعه بزرگ و باصفايى را كه درختان خرماى زيادى داشت به عمرسعد بدهد، امّا عمرسعد عاشق حكومت رى شده است و هيچ چيز ديگر را نمى بيند.
#امام_حسین #محرم
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
📕⚫️📕⚫️📕 🌿﷽🌿 ⚫️📕⚫️📕 📕⚫️ ⚫️ با کاروان عشق ویژه ماه محرم و صفر ☆ با ک
📕⚫️📕⚫️📕
⚫️📕⚫️📕
📕⚫️
⚫️
🍃سكوت عمرسعد طولانى مى شود، به اين معنا كه او دعوت امام حسين(ع) را قبول نكرده است. اكنون امام به او مى فرمايد: "اى عمرسعد، اجازه بده تا من راه مدينه را در پيش گيرم و به سوى حرم جدّم باز گردم.
⚜باز هم عمرسعد جواب نمى دهد. امام براى آخرين بار به عمرسعد مى فرمايد: "اى عمرسعد، بدان كه با ريختنِ خون من، هرگز به آرزوى خود كه حكومت رى است نخواهى رسيد".
و باز هم سكوت...ديدار به پايان مى رسد و هر گروه به اردوگاه خود باز مى گردد.
✳️خداوند انسان را آزاد و مختار آفريده است. خداوند راه خوب و بد را به انسان نشان مى دهد و اين خود انسان است كه بايد انتخاب كند. امشب عمرسعد مى توانست حسينى شود و سعادت دنيا و آخرت را از آن خود كند.
شايد با خود بگويى چگونه شد كه امام حسين(ع) به عمرسعد وعده داد كه اگر به اردوگاه حق بيايد براى او بهترين منزل را مى سازد و زن و بچّه هاى او نيز، سالم خواهند ماند.
✅اين نكته بسيار مهمّى است. شايد فكر كنى كه عمرسعد يك نفر است و پيوستن او به لشكر امام، هيچ تأثيرى بر سرنوشت جنگ ندارد، امّا اگر به ياد داشته باشى برايت گفتم كه عمرسعد به عنوان يك شخصيّت مهم، در كوفه مطرح بود و مردم او را به عنوان يك دانشمند وارسته مى شناختند.
⚫️من باور دارم اگر عمرسعد امشب حسينى مى شد، بيش از ده هزار نفر حسينى مى شدند و همه كسانى كه به خاطر سخنان عمرسعد به جنگ امام حسين(ع) آمده بودند به امام ملحق مى گشتند و سرنوشت جنگ عوض مى شد.
و شايد در اين صورت ديگر جنگى رخ نمى داد. زيرا وقتى ابن زياد مى فهميد عمرسعد و سپاهش به امام حسين(ع) ملحق شده اند، خودش از كوفه فرار مى كرد، در نتيجه امام به راحتى مى توانست كوفه را تصرّف كند و پس از آن به شام حمله كرده و به حكومت يزيد خاتمه بدهد.
☑️همسفرم! به نظر من يكى از مهم ترين برنامه هاى امام حسين(ع) در كربلا، مذاكره ايشان با عمرسعد بوده است.
امام حسين(ع) در هر لحظه از قيام خود همواره تلاش مى كرد كه از هر موقعيّتى براى هدايت مردم و دور كردن آنها از گمراهى استفاده كند، امّا افسوس كه عمرسعد وقتى در مهم ترين نقطه تاريخ ايستاده بود، بزرگ ترين ضربه را به حق و حقيقت زد، آن هم براى عشق به حكومت!
🔺عمرسعد به خيمه خود باز گشته است. در حالى كه خواب به چشم او نمى آيد.
وجدانش با او سخن مى گويد: "تو مى خواهى با پسر پيامبر بجنگى؟ تو آب را بر روى فرزندان زهرا(س) بسته اى؟".
به راستى، عمرسعد چه كند؟ عشق حكومت رى، لحظه اى او را رها نمى كند. سرانجام فكرى به ذهن او مى رسد: "خوب است نامه اى براى ابن زياد بنويسم".
🔹او قلم و كاغذ به دست مى گيرد و چنين مى نويسد: "شكر خدا كه آتش فتنه خاموش شد. حسين به من پيشنهاد داده است تا به او اجازه دهم به سوى مدينه برگردد. خير و صلاح امّت اسلامى هم در قبول پيشنهاد اوست".
عمرسعد، نامه را به پيكى مى دهد تا هر چه سريع تر آن را به كوفه برساند.
● ادامه دارد...
⚫️
📕⚫️
⚫️📕⚫️📕
📕⚫️📕⚫️📕
#امام_حسین #محرم #اربعین
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
📕⚫️📕⚫️📕 ⚫️📕⚫️📕 📕⚫️ ⚫️ 🍃سكوت عمرسعد طولانى مى شود، به اين معنا كه او دعوت اما
سلام اهالی
قسمت ۲۴ و ۲۵ با کاروان عشق اشتباه ارسال شده
الان درست شد خدمت دوستانی که استفاده میکنن✌️❤️🩹
سالروز شهادت
طلبه شهید مصطفی ردانی پور
مصطفی ردانی پور در سال ۱۳۳۷، در شهر اصفهان به دنیا آمد. پدرش از راه کارگری و مادرش از طریق قالی بافی مخارج زندگی را تأمین کرده و زندگی بسیار سادهای داشتند. با وجود وضعیت مالی نه چندان خوب اما به خاطر عشق و علاقه وافر به ائمّه اطهار و حضرت زهرا (علیهم السلام) همیشه جلسات روضه خوانی ماهانه در منزلشان برگزار میشد. شاید مهمترین خصوصیات خانواده او را بتوان رزق حلال و محبت اهل بیت به خصوص حضرت زهرا نامید.
سخت کوشی و تلاش، با زندگی مصطفی عجین شده بود، به طوری که در شش سالگی به مغازه کفاشی رفت و در ایام تحصیل نیز نیمی از روز را به کار مشغول بود. هنگامیکه برای تحصیل به هنرستان رفت، نتوانست جوّ طاغوتی و فاسد آن زمان را تحمل نماید، در نتیجه با مشورت یکی از علما به کسب علوم دینی پرداخت. مصطفی سال اول طلبگی را در حوزه علمیه اصفهان سپری کرد و پس از آن برای بهرهمندی از محضر فضلا و بزرگان راهی قم شد و حدود شش سال در مدرسه حقانی به تحصیل خود ادامه داد.
همزمان با رشد قیام مردم، با تمام وجود در جهت ارشاد آنان وارد عمل شد و با استفاده از فرصتها برای تبلیغ به مناطق محروم کهگیلویه و بویراحمد و یاسوج سفر نمود و در سازماندهی حرکت خروشان مردم آن خطه تلاش بسیار کرد.
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°☘🥀☘°•-꧂❁•
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
سالروز شهادت طلبه شهید مصطفی ردانی پور مصطفی ردانی پور در سال ۱۳۳۷، در شهر اصفهان به دنیا آمد. پدر
عاشقانه شهدا
هر وقت که مادر برای سرو سامان دادن پسرش نقشه ای می کشید و او را در خلوتی به کنار می کشید می شنید که مصطفی می گوید :بچه های مردم تکه پاره شدن ،افتادن گوشه کنار بیابون ها ،اون وقت شما می گین کارهاتو ول کن بیا زن بگیر ! با همه این اوصاف شنیده بود.
امام (ره ) گفتهاند با همسرهای شهدا ازدواج کنید. مادر هم که دست بردار نبود و تو گوشش می خواند که وقت زن گرفتنت شده. بالاخره راضی شد و مادر و خواهرش را فرستاد بروند خواستگاری.
بهشان نگفته بود که این خانم همسر شهید است. ایشان همه خواستگارها را رد می کرد، مصطفی را هم رد کرد.
مصطفی پیغام فرستاد امام (ره ) گفتن : «با همسرهای شهدا ازدواج کنید » باز هم قبول نکرد او می خواست تا مراسم سال همسر شهیدش صبر کند.
دوباره مصطفی پیغام فرستاد که شما سید هستید می خواهم داماد حضرت زهرا (س) باشم. دیگر نتوانست حرفی بزند . جوابش مثبت بود .
امام خطبه عقدشان را خواند. مصطفی گفت : «آقا ما را نصیحت کنید » امام (ره) به عروس نگاهی کرد و گفت: « از خدا می خواهم که به شما صبر بدهد.»
حضور حضرت زهرا (س) در عروسی شهید ردانی پور
طلبه شهید مصطفی ردانی پور برای عروسی اش علاوه بر میهمانان ، یک کارت دعوت نیز برای حضرت زهرا سلام الله علیها می نویسد و به ضریح حضرت معصومه سلام الله علیها می اندازد ، شب حضرت زهرا سلام الله علیها را در خواب می بیند که به عروسی اش آمده ، شهید ردانی پور به ایشان می گوید:
خانم ! قصد مزاحمت نداشتم ، فقط می خواستم احترام کنم. حضرت زهرا سلام الله علیها پاسخ می دهند: «مصطفی جان! ما اگر به مجالس شما نیائیم به کجا برویم؟»
شهید مصطفی ردانی پور دیگر تا صبح نخوابید نماز می خواند ، دعا می کرد، گریه می کرد. میگفت من شهید می شوم.
دوستش گفته بود این همه گریه و زاری میکنی، می گی می خوام شهید بشم دیگه زن گرفتنت چیه ؟ جواب داد : «خانمم سیده. می خوام اون دنیا به حضرت زهرا (س) #محرم باشم . شاید به صورتم نگاه کنه !»
شب عروسی بلند شد به سخنرانی و گفت : « امشب عروسی من نیست. عروسی من وقیته که توی خون خودم غلت بزنم» تازه سه روز از عروسیاش گذشته بود که دست زنش را گذاشت تو دست مادر ، سرش را انداخت پایین و گفت دلم می خواهد دختر خوبی برای مادرم باشی بعد هم آرام و بی صدا رفت منطقه .
بدون عمامه، بدون سمت ، مثل یک بسیجی ، اول ستون راهی عملیات شد. عملیات والفجر 2 درمنطقه حاج عمران و تپه های شهید برهانی شروع شده بود.
بعد از مدتی نیروها از هر طرف محاصره شدند. حاج آقا ردانی زیر لب قرآن می خواند و دشمن بالای تپه را بسته بود به رگبار . دستورعقب نشینی صادر می شود اما او همچنان مقاومت می کند.
تا اینکه گلوله ای از پشت سر به جمجمه اش اصابت می کند. آرامشی زیبا وجودش و زخم های کهنه میدان نبردش را التیام می دهد. اودیگر به آرزویش رسیده است .
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°☘🥀☘°•-꧂❁•
اگه گفتین این وسیلهای که دست
شهید نوابصفوی هست چیه⁉️
این تصویر در مسجد فخریه تهران گرفته شده که شهید نواب صفوی با افتخار یک فانوس را در جمعیت بلند کرده است و به مردم میگوید این یک محصول خوب ایرانی است که خودمان تولید میکنیم، اگر بخواهیم میتوانیم
...✌️🇮🇷❤️...
√
#حمایت_از_تولید_داخل
#ایران 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💙✨💙✨💙✨💙✨💙
💙✨💙✨💙✨💙
🦋﷽🦋
در مـــحضر شــہـــ🌷ـــدا 🕊
شـهدِ شَــهادت🕊💫
و ابراهیم پر کشید...
تا نوری باشد بر مسیر زندگی مان
💫
تا هــادی دلهایمان باشد...."♥️
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
قهرمان من
برادر شهیدم
رفیق آسمانی من
سرباز آقا امام زمان
#شهید_ابراهیم_هادی
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
#رفیق_شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°🌸°•-꧂❁•
•
.
هرشھیدیراکھدوستشداری..
کوچھدلترابھنامشڪن..
یقینبداندرکوچھپسکوچھهای
پرپیچوخمدنیاتنھایتنمـےگذارد..:)🌿
دلتنگـ❤️🩹
#دلتنگ
قهرمان من
برادر شهیدم
رفیق آسمانی من
سرباز آقا امام زمان
#شهید_ابراهیم_هادی
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°🌸°•-꧂❁•
مُحَرَّم ...
ماه حسين
خدانگهدارت!🥺🖤
نمیدانم دوباره
تو را خواهم دید یا نه؟!
اما اگر وزیدی و از سَرِ کوی من گذشتی؛
سلامَم را به اربابم برسان!
و اگر این آخرین مُحَرَّمم باشد😭
بگو همیشه برایت
مشکی به تَن می کرد و...
دوست داشت نامَش
با نام تو عجین شود!
گرچه جوانی میکرد؛
اما از اعماق وجودش...
دلبستهی حسین بود!❤️🩹
با چای روضه صفا میکرد و...
سَرَش درد میکرد برای نوکری!
مُحَرَّم ماهِ اربابم؛🖤
تو را به خدا میسپارم و دلم شور میزند
برای «صفر»ی که...
از «سفر» میرسد!
🥀✨💔✨🥀
#امام_حسین
#ماه_صفر
#محرم
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
مُحَرَّم ... ماه حسين خدانگهدارت!🥺🖤 نمیدانم دوباره تو را خواهم دید یا نه؟! ام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
💫سالروز شهادت😭 ۱۵ مرداد مصادف با عید قربان 🌷#شهید_عباس_بابائی🌷 📝عباسِ شهید در برشی از وصیت نامه
وقتی که در هفته نامه خبری پایگاه «ریس» آمریکا نوشتند: «دانشجو بابایی ساعت دو بعد از نیمه شب می دود تا شیطان را از خود دور کند.» هم اتاقیش می گوید ماجرای خبر بولتن را از عباس پرسیدم. او گفت:
چند شب پیش بی خوابی به سرم زده بود. رفتم میدانِ چمن پایگاه و شروع کردم به دویدن. از قضا «کلنل باکستر» فرمانده پایگاه با همسرش از میهمانی شبانه بر می گشتند. آنها با دیدن من شگفت زده شدند. کلنل ماشین را نگه داشت و مرا صدا زد. نزد او رفتم.
او گفت: در این وقت شب برای چه می دوی؟ گفتم: خوابم نمی آمد خواستم کمی ورزش کنم تا خسته شوم. گویا توضیح من برای کلنل قانع کننده نبود. او اصرار کرد تا واقعیت را برایش بگویم.
به او گفتم مسایلی در اطراف من می گذرد که گاهی موجب می شود شیطان با وسوسه هایش مرا به گناه بکشاند و در دین ما توصیه شده که در چنین موقعی بدویم و یا دوش آب سرد بگیریم.
این گونه می زیست که در میان آن همه لذت های مادی و فریبنده آمریکا، نزدیکان و همنشینانش می گویند: «همه تفریح او فقط در ورزش و عکاسی و دیدن مناظر طبیعی خلاصه می شد.»
سالروز شهادت
#شهید_عباس_بابایی
#گناه
اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ𝟑𝟏𝟑💚⃞🌿️
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم📿
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
•❁꧁-•°☘🥀☘°•-꧂❁•