eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انجمن راویان شهرستان بهشهر
🦋 و بالاخره پدر به این وصلت رضا داد. در این ۵ سال با آمدن هیچ خواستگاری موافقت نکرده بود و همه‌ی فامیل در جریان علاقه آن دو به همدیگر قرار داشتند. 🦋 عقد ساده‌ی آنها سیزدهم تیر سال ۱۳۹۲ انجام شد. سه شرط گذاشته بود. اول《جوری کنار هم زندگی کنیم که هر دو به خدا نزدیکتر بشیم.!》 دوم《بعد از عقد به کهف الشهدا بروند》 سوم《اولین نماز رو تو خونه‌ی خودمون به صورت جماعت با هم بخونیم.》 🦋بعد از عقد همانطور که ریحانه خواسته بود به کهف الشهدا رفتند رفت جلوی یکی از قبور شهدای ا 《که بعدها مشخص شد هویت این شهید هست》 از خواست دستش را روی قبر این بگذارد بعد هم خودش دستش را روی دست او گذاشت و گفت: 《 قسم بخور که هیچ وقت من رو تنها نگذاری و تا آخرین روز کنارم می‌مونی. گفت:تو هم قسم بخور! و گفت: اگر خدا بهم این فرصت رو بده تا روزی که زنده‌ام کنارت میمونم.》 🦋چند سال پیش فکر می‌کرد یکی از دلایل جواب منفی پدرش ، محاسن بلند هست ، به همین خاطر ازش خواست تا کمی اونها رو کوتاه کنه. 🦋 هم به شوخی گفت:من نذر کردم تا به شما نرسیدم ریشام رو نزنم. چند روز بعد از مراسم عقدشون گفت: حالا که بهم رسیدیم نمی‌خوای ریشات رو کوتاه کنی؟؟ 🦋امیر گفت:این رو گفتم تا دلت رو به دست بیارم ولی دلیلش چیز دیگه‌ایه!!! ادامه داد: حقیقت اینه که این ریش بلند باعث میشه تا کمتر گناه کنم. مثلا وقتی خانمی از جلوم رد میشه من به حرمت این ریش بهش نگاه نمی‌کنم این ریش بلند بهم کمک میکنه آدم بهتری باشم. @Revayate_ravi
🦋 اهل غیبت کردن نبود. حتی شوخ بودنش باعث نمی‌شد به زیاده‌گویی بیفتد و در لباس خوش صحبتی بد دیگران را بگوید. همیشه از قضاوت کردن دیگران پرهیز می‌کرد. 🦋یک‌بار و با یکی از دوستان صمیمی و نامزدش به پیک‌نیک رفتن و قرار شد بعد از عبور از رودخونه بساط خودشون رو پهن کنن. 🦋دوست به سرعت رد شد و خانومش هم پشت سرش از عرض رودخونه گذشت. خواست چادرش را جمع کنه و از رودخونه عبور کنه که اون رو روی دست گرفت و از رودخونه عبورش داد. در همون حال به دوستش درس زندگی داد که آدم نمی‌ذاره خانومش خیس بشه😉 🦋برای وقت‌هایی که می‌خواست با ریحانه این طرف و اون طرف بره ، ماشین کمک حال بود ، اما وقتی محرم نزدیک شد و متوجه شد هیات علم نداره ، بدون شک و دودلی ماشینش رو فروخت تا با پول اون برای هیات علم بخره. 🦋نزدیک محرم سراغ حاج محمود کریمی می‌رفت تا زودتر روضه‌ها رو شروع کنه. 🦋حاج محمود هم دل‌خوشی از محاسن بلند نداشت.تا چشمش به می‌افتاد ، می‌گفت:این چه ریشیه تو بلند کردی؟؟ کوتاهش کن. @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝 🔻 شما این عکس را نگاه کنید، انگار نه انگار که شوهر من تیر خورده و اسیر دست داعشی هاست، عکس طوری است که انگار محسن، آن نیروی داعشی را اسیر گرفته . به چشم‌های شوهر من نگاه کنید، اصلا ترس در این چشم‌ها نیست، همه‌اش شجاعت است، دلیری است، ‌محسن توی این عکس مثل کوه است، با صلابت است. بگذارید یک خاطره‌دیگر برایتان تعریف کنم،من امسال به مناسبت روز مرد، یک انگشتر دُر نجف برای محسن هدیه خریدم ، روی این انگشتر «یازهرا» حکاکی شده بود. وقتی محسن می‌خواست برای بار دوم اعزام شود، همه انگشترهایش را درآورد، الا این یکی. گفت من این یکی را با خودم می‌برم، من از اینها به‌خاطر حضرت زهرا(س) کینه دارم،‌من تا لحظه آخر باید نشان بدهم که شیعه امیرالمومنین (ع) هستم. بعد من در این تصاویری که بعد از شهادت محسن از پیکر بی‌سرش منتشر شده،دقت کردم دیدم این انگشتر دستش نبود. مطمئتنم که داعشی‌ها انگشتر او را از دستش درآورده‌اند چون اسم حضرت زهرا(س) رویش حک شده بود. من تصویر بدن بی‌سرش را دیدم، خیلی‌ها به من گفتند که این عکس را نبین، گفتند تو همان عکسی را ببین که محسن استوار ایستاده و اسیر شده، این یکی را نگاه نکن. اما من گفتم نه اینطور نگویید، مگر حضرت زینب(س) در مجلس یزید نفرمودند که «ما رایت الا جمیلا.» من هم هیچ چیز جز زیبایی در این مسیر، در این عکس نمی‌بینم. همسر بزرگوار شهید شهید مدافع حرم محسن حججی🌹 @Revayate_ravi
🌹صلوات خاصه امام کاظم علیه السلام ♦️آیت الله مشکینی:مبادا روز شهادت یا ولادت امامی بگذرد و شما آن امام را زیارت نکنید. @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخنان حضرت آقا درمورد شهیدان باکری و سلیمانی: بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم «در بین شهدا بعضی از آن‌ها بودند. در واقع می‌توان گفت آن‌ها بودند. اعتقاد ما این است که سیدالشهدای لشکر عاشورا بود.... و هم سیدالشهدای مقاومت است. سیدالشهدا شدن این عزیزان هم به‌خاطر فرماندهی‌شان نبود. از زمانی که جنگ هشت سال دفاع مقدس شروع شد، شهید آقا مهدی باکری از یک خمپاره زدن در جنگ شروع کرد. اما آقا مهدی در بین رزمندگان صاحب سبک و صاحب ادبیات بود... باکری فرد نبود، بلکه ادبیات بود. با تمام رفتار، گفتار، حرکات، سکنات و برخوردهایش همواره شهید تربیت می‌کرد. و این دقیقاً در حاج قاسم هم بود....» یاد شهدا با صلوات @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا