سلام✋
#امیر سیاوشی هستم
امروز چهارمین روز که مهمان شما اعضای کانال راویان هستم
یه نکته👌
لطفا🙏 از شیطنتهای من الگو برداری نکنین
اینها فقط خاطره هست دلیلی نداره چون من انجام میدادم پس....
نقطه سر خط!!!
یا علی✌️
@Revayate_ravi
🌸🌼 #امیر وقتی قضیه اعزامش به سوریه رو به #ریحانه گفت: اون آب پاکی رو ریخت رو دستش و قبول نکرد ، غافل از اونکه وقتی حضرت #زینب کسی رو دعوت کنه ..... این اتفاق خود به خود رقم میخوره.
🌸🌼کارهاش جور شد که بره سوریه ولی به هیچ کس چیزی نگفت ، تا پای پرواز هم رفت ولی ماموریتش کنسل شد به #ریحانه زنگ زد و گفت:《راضی نبودی از پای پرواز برگشتم》
🌸🌼#ریحانه گفت:کدوم پرواز؟؟؟
کجا قرار بود بری؟؟؟......
و #امیر فقط میخندید
اون روز برای اینکه ناراحتی #ریحانه رو از دلش در بیاره، رفت خونشون
وقتی چشم #ریحانه تو راهپله به #امیر افتاد ، مشتهاش رو حواله بازوی #امیر کردو گفت:..
🌸🌼تو میخواستی بدون اینکه با من خداحافظی کنی بری؟؟؟!!
یعنی فرصت خداحافظی رو هم نمیخواستی به من بدی؟؟!!
#امیر فقط می خندید😂
🌸🌼بعد از دو سال نامزدی قرار شد بعد از محرم و صفر برن سفر مشهد و زندگیشون رو شروع کنن.
ولی
تو همین زمان خبر اومد که باید به سوریه اعزام بشن ، به خانواده و #ریحانه گفته بود که قراره به هند بره.
🌸🌼 #امیر نمی خواست یکی از بزرگترین آرزوهای زندگیش به قیمت اذیت کردن عزیزترینهاش انجام بشه.
🌸🌼قبل از رفتن با #ریحانه رفت تا
دوری تو خیابون بزنن و خداحافظی بکنه.
🌸🌼 #ریحانه رو به خونشون رسوند و رفت .بعد از چند ساعت دوباره تماس گرفت که پروازمون چند ساعت عقب افتاده .
میای باز هم همدیگر رو ببینیم؟؟؟
#ریحانه سریع قبول کرد.
#ریحانه از تاریکی شب استفاده کرد و همون طور که ترک موتور #امیر نشسته بود سرش رو روی کمر #امیر گذاشت
دلش میخواست بودنش را احساس کند.
🌸🌼بعضی رفتارها برای #امیر خط قرمز بود مخصوصا در جمع ولی #ریحانه اون شب از این خط قرمز گذشت
از تاریکی شب
خلوت بودن کوچه
بیقراری خودش استفاده کرد
و
قبل از خداحافظی #امیر رو بوسید
#امیر بدون اینکه اعتراضی بکنه....
@Revayate_ravi
🌸🌼 #امیر حتی تو سوریه هم دست از شیطنت بر نمیداشت، طوری که روی #امیر و هم اتاقیهاش اسم #اخراجیها رو گذاشتن.
🌸🌼بعد از رفتن به سوریه ، اولین بار بود که اونها رو برای زیارت حرم حضرت #زینب میبردن.
اطراف زینبیه بوی #حاج_حسین_همدانی رو می داد که کمتر از دو ماه پیش به شهادت رسیده بود.
🌸🌼گلولهها و خمپارهها که گنبد طلایی حرم رو زخمی کرده بودن به چشم میخورد...
بقیه مدافعان حرم سینه زنی و روضه رو شروع کردن ولی #امیر به ضریح قفل شده بود و بلند ، بلند تکرار میکرد:
《 قول میدم #خانم تا آخرین قطره خونم نذارم کسی چپ به حرمت نگاه کنه.....
🌸🌼قبل از عملیات بهشون ناهار خوبی میدادن ، به شوخی میگفتن:این ناهار رو میدن که امشب ناکام از دنیا نریم.😉
🌸🌼منطقه عملیاتی که رفته بودن به خاطر نم بارون زمینش گلی شده بود
همه از فرق سر تا نوک پایشان گلی شده بود.
عملیات کنسل شد و دستور عقبنشینی دادن.وقتی برگشتن صف حمام شلوغ بود ولی #امیر آروم یه گوشه نشسته بود و میگفت بذار بقیه خودشون رو بشورن.
🌸🌼#امیر آخرین نفری بود که به حمام رفت وقتی اومد دید همه از خستگی بیهوش شدن ، این بهترین فرصت برای شیطنت #امیر بود.😜
🌸🌼فندک رو گرفت و ریش تک تک رفقاش رو سوزوند🙃
رفقاش هم نامردی نکردن ، دست و پای #امیر رو گرفتن تا ریشش رو کوتاه کنن.
🌸🌼#امیر که روی ریشش حساس بود اونها رو به #حضرت_زینب(س)قسم داد تا این کار رو نکن.
قسمش کارگر افتاد ولی یک جشن پتوی حسابی برایش گرفتن.😎
🌸🌼بچههامیگفتن :#امیر تو دُرُست بشو نیستی
دشمن هم ما رو نکشه ، تو میکشی😝
@Revayate_ravi
🌀 #امیر و بچههای گردانش برای پاک سازی یک منطقه تازه آزاد شده در سوریه رفتن.
تازه ابعاد گستردهی جنایات تکفیریها رو با چشمانشون دیدن.
🌀در یکی از روستاها هفتاد تا هشتاد زن سوری رو بعد از آزار و اذیت ذبح کردن و اجسادشون را به حال خودشون رها کردن.
سرها یک طرف و بدنهاشون تلمبار شده یکطرف
این منظره چنان تکان دهنده بود که بچهها تا چند روز حتی حوصله حرف زدن نداشتن.
🌀وقتی مناطق آزاد شده به دست بچهها میافتاد ، اونجا تعداد زیادی پکهای مواد غذایی ، آبمیوه و آب معدنی ، ارسالی از عربستان و امارات و قطر به چشم میخورد.
🌀تکفیریها بعد از ورودشون به هر منطقه برای جلوگیری از باز پسگیری یا گرفتن بیشترین تلفات از مدافعان حرم تمام منطقه رو از تلههای انفجاری پر میکردن.
🌀خبر رسید که عدهای از نیروهای عراقی همراه یه فرمانده ایرانی تو محاصره عراقیها افتادن.
🌀 #امیر به محض شنیدن این خبر سریع پرید توی تویوتا و به بچهها گفت:
《بچهها یا علی!بیاید ما بریم》
🌀 به محض وارد شدن به منطقه ، بارون تیر و گلوله بود که به سرشون میبارید ، یک جنگ تمام عیار.
🌀 #امیر تیر میخوره و زخمی میشه ولی تیربار رو با قدرت روی دوشش نگه میداره وقتی خواست تغییر موضع بده و بره پیش بقیه بچهها گلوله تکتیرانداز اومد و دقیقاخورد به سرش.
#امیر به #شهادت رسید.
@Revayate_ravi
🌀بچهها مجبور به عقبنشینی شدن و پیکر شهدا توی منطقه موند و نتونستن اونها رو عقب بیارن.
🌀بعد چهار روز بومیهای غیر نظامی منطقه برای عقب نشینی پیکرهای #شهدا اومدن و گفتن: به ازای هر #شهید ۱۰۰ دلار میگیریم و #شهدا رو میاریم.
🌀هر وقت پیکر #شهیدی جا میموند سروکله اونها پیدا میشد.
کاری به جنگ و درگیری حق و باطل نداشتن. انتقال پیکرهای #شهدا یکی از منابع درآمدی اونها بود.
🌀هیچ خطری اونها رو تهدید نمیکرد .بین تکفیریها اقوام و آشنا داشتن.
با هماهنگی اونها بدون دردسر وارد منطقه میشدن و پیکرها رو انتقال میدادن.
🌀پولها رو گرفتن و رفتن پیکر #شهدا رو آوردن
ولی...
وقتی اومدن گریه میکردن و پول ها رو هم پس دادن.علت رو ازشون سوال کردن ، جواب دادن:
🌀این #شهدا فرق میکنن
مگه میشه بدن آدم چهار شبانه روز توی دشت باز به حال خودش رها بشه و سیاه نشه و بو نگیره؟؟؟؟
تازه خون گرم از این #شهدا بیرون میزنه.
ما برای آوردن اینها پول نمیگیریم.
@Revayate_ravi
🌹🥀🌺 #امیر وصیت کرد که اون رو در گلزار شهدای امامزاده علیاکبر چیذر دفن کنن.
امامزاده هم با افتخار برای در آغوش گرفتن خادمش ، آغوششش رو باز کرد.
🌹🥀🌺 #امیر از خانمهایی که میخواستنددر تشیع جنازهاش شرکت کنن ، خواست که با چادر حاضر بشن.
بیشتر خانمها در تشعیع #امیر با چادر ،زینت بخش مراسم بدرقهاش بودند تا خانهی ابدیش.
🌹🥀🌺خودش خواسته بود تا #حاج_محمود_کریمی مداح مراسمش باشه و تمام امور کفن و دفن #امیر را به عهده بگیره.
🌹🥀🌺#امیر که روی دست مردم پیش میآمد ، حاج محمود شخصا او را تحویل گرفت و داخل قبر گذاشت و براش تلقین خوند
و
همونجا بالای سرش نوحهی مورد علاقهی #امیر رو خوند.
🌹🥀🌺دامن کشان رفتی دلم زیرو رو شد
چشم حرامی با حرم روبرو شد
بیا برگرد خیمه ، ای کس و کارم
من و تنها نگذار ، ای علمدارم
آب به خیمه نرسید ، فدای سرت
حسین قامتش خمید ، فدای سرت😔
@Revayate_ravi
🌹🥀🌺 #امیر تو وصیت نامهاش ذکر کرده بود که به صاحب سوپری مقروض هست و قرضش رو ادا کنن.
مادرش که رفت ، مشخص شد که ۵ میلیون بدهی داره.
چون قبل از سوریه خرید کرده و بین خانوادههای بیبضاعت تقسیم کرد.
قرار شد بعد از اینکه از سوریه اومد تسویه کنه که.....
🌹🥀🌺 مادرش بعد از مراسم چهلم #امیر عادتش شده بود هر روز میومد کنار مزارش.
پیش #امیر که بود حالش از همه جا بهتر بود.
🌹🥀🌺 وقتی بهش اعتراض میکردن با دلخوری میگفت: مثل ننه #علی منم میخوام بشم ننه #امیر
🌹🥀🌺داستان ننه #علی از این قراره:
《ننه #علی در واقع خانم فتحاللهی مادر شهید #قربان_علی_رخشانی هست که سال ۵۷ زیر شکنجه ساواک به شهادت رسید.
ننه #علی بلافاصله بعد از شنیدن این خبر از اهواز به تهران اومدو به مدت بیست سال به صورت شبانه روزی در اتاقکی فلزی کنار مزار پسرش در بهشت زهرا زندگی کرد.》
🌹🥀🌺حاج محمود کریمی بعدها به مادر #امیر گفت :《چند ماهی سر یه مسئلهای گیر بودم. روز تدفین #امیر وقتی تو قبر گذاشتمش مشکلم رو تو گوشش گفتم تا یه جوری واسم پادر میونی کنه
حاج خانم به شب نرسید مشکلم حل شد.》
🌹🥀🌺 ولی کسی که از همه بیشتر دل مادر #امیر رو سوزوند شهید #نوید_صفری بود.
بارها میومد و چادر مادر #امیر رو می بوسید. خیلی به #امیر علاقه داشت.
به مادرش میگفت:دعا کنید من هم مثل #امیر باشم.
@Revayate_ravi