eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خاطرات به روایت مادر شهید 🔷الهه گفت: قبل از رفتن یه دفترچه بهم داد که همه‌ی بدهی و طلب‌هاش توش نوشته بود دل نگران من‌و‌فاطمه بود ، گفت: تو رو خدا مراقب خودت و بچه‌ها باش!! 🔷گفتم: تو فقط فکر ماموریتت باش من و بچه‌ها رو به خدا بسپار.🤲 🔷از زمان رفتن بی‌قراری فاطمه شروع‌شد.هر کاری کردیم آروم نشد. غذا نمی‌خورد عکس رو بغل می‌کرده و گریه می‌کرد.😭 🔷بالاخره ما هم پیاده‌روی اربعین رو بدون رفتیم‌ توی نجف خواب عجیبی دیدم توی خواب به من میگن مادر‌جان صبور باش پسر شما مفقود شده. 🔷برگشت وقتی به مرز رسیدیم دیدم پسرها دَم گوشی صحبت می‌کنن و اونقدر گریه کردن که چشم‌هاشون قرمز شده هر‌چی سوال کردم جواب ندادن!! وقتی به خونه رسیدیم ، کوچه پُر بود از جمعیت حتی کسایی که سالی یک بار هم خونه‌ی ما نمیومدن ، اومده بودن. 🔷احساس کردم چیزی رو از من پنهون می‌کنن که یحیی اومد و گفت: مامان خوابی که تو نجف دیدی واقعیت داره @Revayate_ravi
🔷 زمستان ۹۴ بدترین روزهای عمرمون بود. بلاتکلیفی همه‌ی ما رو خور کرده بود اینها یک طرف ، بهانه‌های فاطمه یک طرف 🔷از شدت تب در عرض یک روز سه بار اون رو پیش دکتر بردیم دکتر گفت: باید اون رو از فضای خونه دورش کنیم بردیمش مشهد ولی فایده‌ای نداشت. 🔷تا زنگ می‌زدن ، می‌گفت: باباست می‌دویید سمت دَر جلوی چشمام آب شدن دختر و همسرش رو می‌دیدم. این دختر به هر بهانه‌ای جگر ما رو آتیش میزد. @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 شَـهادت٘ را نَه دَر جَنگ٘، دَر مُبارِزِه می‌دَهَن٘د... ما هَنوز شَـــهادتـی بی‌دَرد می‌طَلَبیم... غافل که شَـهادَت را جز به اهلِ دَرد نِمی‌دَهَند... @Revayate_ravi
🍃امروز 🍃بهشت فاطمه 🍃گلزار شهدا 🍃سالگرد شهادت @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
987.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نابغهٔ اطلاعات جنگ! به مناسبت سالروز شهادت شهید حسن باقری♥️ @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ باخانواده عروس خانم قرار خواستگاری گذاشته بودیم . معمولا همه جا برای مراسم خواستگاری بزرگترها می روند . اما آقا محمود خیلی اصرار داشت که من همراهش باشم ؛ علت اصرار ایشان آشنایی مختصری بود که من با این خانواده داشتم . آقا محمود روز خواستگاری دنبالم آمد ؛ زمانیکه راه افتادیم از خانه بیرون برویم گفت : حتما با این بنده خدا ( عروس خانم) صحبت کن و بگو که من حداکثر پانزده سال می توانم زندگی کنم !! با تعجب نگاهش کردم !! گفت : من شهید می شوم * ناراحت شدم ، نشستم و با عصبانیت گفتم : پس دختر مردم را اذیت نکن ، حالا که این طور است من نمی آیم . شما که می خواهی شهید شوی اصلا ازدواج نکن . خندید و گفت : عصبانی نشو خواهر من !! ازدواج سنت پیغمبر اکرم "صل الله و علیه و آله و سلم" است . و من برای پیروی از سنت پیغمبر اسلام "صل الله علیه و آله وسلم" ازدواج می کنم‌ . محمود ازدواج کرد و چهار سال و نیم بعداز ازدواجش به فیض عظیم شهادت نائل آمد . 🌷 راوی : @Revayate_ravi