🌟 #سیره_شهدا | #خاطرات_شهدا
🔻 چند وقتی بود بچه ها صبح که پا میشدند، میدیدن پوتین هاشون واکس زده دم مقر جفت شده بود .
با چند تا بچه ها قرار گذاشتیم تا ببینیم کار کیه ؟!
یه شب نیمه شب یدفعه از خواب بیدار شدم و صدای توجه ام رو جلب کرد، یه نفر با یه گونی داشت آروم از مقر میرفت بیرون، دنبالش رفتم، یه گوشه نشست و شروع کرد به واکس زدن پوتین ها.بدون توجه خودم رو بهش رسوندم و روبرویش ایستادم .
برای چند لحظه ماتم برد اون اسماعیل بود ، فرمانده لشکر بدر. خواستم چیزی بگم که گفت، هیس !! هیچ چیزی نگو و قول بده بچه ها هم چیزی نفهمند ....
سردار
#شهیداسماعیل_دقایقی
📕 ستارگان خاکی
@Revayate_ravi
#فرنگیس
#قسمتهفتم
🔸🔶برادرم ستار به خاطر #مین یک انگشتش قطع و بقیهی انگشتانش زخمیو تکه تکه شده بودن
تمام بدنش پر از ترکش بود.
🔸🔶در اصل #مین ما رو بیچاره کرد،نه هواپیما
هر چه هشدار میدادن ، فایده نداشت
بچهها برای بازی میرفتن و گرفتار #مین میشدن
#جنگبینماومینتازهشروعشدهبود.
🔸🔶بمباران💥 گورسفید ادامه داشت تا اینکه دوباره آواره ی کوه 🏔شدیم
خوشحال بودم تو اسلامآباد خونهای توی کوه دارم
رحمان رو بغل کردم و به اونجا رفتیم.
🔸🔶یکروز علیمردان با ناراحتی😔 اومد و گفت: برادم #جمعه روی مین رفتوشهید شد.اون فقط ۱۶ ساله بود
رفت به پدرم تو نگهداری گوسفند کمک کنه که رفت روی #مین
🔸🔶مین روی مین ، هر روز یک نفر روی مین میرفت.
مرداد۶۳ خبر آوردن برادرم #جبار ، مین توی دستش منفجر شده و یک دست چپش از آرنج قطع شده ، اون موقع #جبار فقط ۱۰ ساله بود.
دندونهاش شکسته بود و تمام بدنش پر از ترکش بود ، سه شبو سه روز بهوش نیومد.
@Revayate_ravi
🔸🔶به روستا برگشتم.
همعروسم(جاری) ریحانه ، وقت زایمانش بود، گفتم: ماشین پیدا کنین باید ببریمش شهر
مینیبوس🚌 همسایه رو آوردن، همزمان بمباران 💥هوایی هم شروع شد.
🔸🔶به ریحان گفتم: بدو!!!!!! هواپیماهای🛫 عراقی بالای سرماست
غیرت داشته باش!!!! از درد داد میزد
وسط مینیبوس🚌 درازش دادم ، دردش زیاد شد ، فهمیدم وقت زایمانشه!!!!
🔸🔶همه رو از ماشین پیاده کردم فقط زنهمسایه برای کمک موند!!!
کمی آب به صورتش زدم ، هواپیماها از بالا رد میشدن ، انگار طبل تو دل من میکوبیدن.
🔸🔶بچه رو به هر سختیکه بود به دنیا آوردیم ، همهجا تاریک بود😰
چشم چشم رو نمیدید ، با یه کارد میوهخوری ناف بچه رو بریدم🙃
بچه پسر بود اون جیغ میکشید و هواپیماها از بالا بمباران💥 میکردن.
🔸🔶توی روستا امن نبود ، هواپیما دوباره برمیگشت ، مجبور شدیم بریم کوه
بیچاره #ریحان ، تازه زایمان کردهبود
مجبورش کردیم از کوه🏔 بالا بره......
@Revayate_ravi
[ وَتَعْلَمُمَافِینَفْسِیوَتَخْبُرُ
حَاجَتِیوَتَعْرِفُضَمِیرِۍ ]
«آنچہرادردِلِمنمیگذردمیدانۍ،
ازنیازمنآگاهۍ،ضمیرودرونم را
میشناسے...»
#مناجاتشعبانیہ
#آرزوۍآرزوهـــا
#شھادت
@Revayate_ravi
•『🌱』•
.
فےالواقع
بہیہماهرمضوننیازداریم
کہاحوالاتسیاهسفیداینروزارو
بشورهببره..
#نیـازمندیهـا
@Revayate_ravi
7.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨#به_زودی از حساب های khamenei.ir و شبکه یک سیما
🎥 #مستند «لشکر زینبی» گوشهای از دیدارهای متعدد رهبر انقلاب با خانوادهی معزز #شهدای_مدافع_حرم در ۵ سال گذشته
@Revayate_ravi
#امضای_شهادت🌷
🍃مهدی توی وصیتنامه اش نوشته بود : رسیـدن به سن سی سال برایـم ننگ است. آخرین بار که از سوریه برگشت با هم رفتیم مشهـد. بعد از زیارت دیدم مهدی کنار سقاخونه ایستاده میخنده...ازش پرسیدم : چیـه مادر چرا می خنـدی؟؟؟
🍃گفت : مادر، امضای شهادتم رو امروز از امام رضا(علیه السلام) گرفتم... بهش گفتم : اگه تو شهید بشے من دیگه ڪسی رو ندارم. مهدی دستش رو به آسمون ڪرد و گفت : مادر خداهست...
#شهیدمهدیصابری
@Revayate_ravi
👤 توییت استاد #رائفی_پور
اگر از گناه "مطهری"،
"رجایی" هست که "بهشتی" شوی؛
و آنگاه که "با هنر" شهادت آشنا گشتی ، "مفتح" ابواب بهشت خواهی شد؛
با "همت" تقوا پیشه کن،
"صیاد" دلها می گردی
و آخرت را مبنای عملت قرار ده تا خداوند متعال
مُلک "سلیمانی " عطایت کند.✅
@Revayate_ravi