eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
👤 توییت استاد ‏اگر از گناه "مطهری"، "رجایی" هست که "بهشتی" شوی؛ و آنگاه که "با هنر" شهادت آشنا گشتی ، "مفتح" ابواب بهشت خواهی شد؛ با "همت" تقوا پیشه کن، "صیاد" دلها می گردی و آخرت را مبنای عملت قرار ده تا خداوند متعال مُلک "سلیمانی " عطایت کند.✅ ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌  ‌‌‎‌‌‌‎‌‌@Revayate_ravi
🍃 بیچاره ریحانه 😔که تازه زایمان کرده بود رو مجبور کردیم از کوه ⛰بالا بره فقط چایی براش دَم کردم ، نای حرف زدن نداشت☹️ حالا مجبور بود با بچه‌ی کوچیکش روی سنگ‌ها بخوابه!!! 🍃 یه بار تو بمباران💥 هوایی توی روستا صحنه‌ای رو دیدم که هیچوقت فراموش نمی‌کنم😰 اون‌موقع بچه‌ی دومم رو باردار بودم دختر بچه‌ای رو دیدم که جلوتر از من بدون سَر می‌دوید!!!!!! ترکش بمب💥 به گردنش خورده بود و سَرش پریده بود. 🍃 خون از محل سَرش فواره میزد مادرش در حالیکه جیغ میزد اون رو بدون سَر تو بغل گرفت و همونجاجان داد صحنه‌ای رو که دیدم باور نمی‌کردم؟؟!!!😨 مگه آدم بدون سَر میشه؟؟؟!!!😱 🍃 دخترم هم در همان خانه‌ی کوه سنگی در اسلام‌آباد به دنیا آمد. 🍃 تو روستا خواهرم که می‌خواست برای پدرم تو صحرا غذا ببره روی نشست و منفجر شد همراهش تا بیمارستان رفتم. دکتر گفت: گوشت تنش کنده شده و آنقدر ترکش ریزودُرُشت در بدنش هست که بدنش به سیاهی میزد. 🍃 ۲ ساعت فقط بخیه زدن دکتر طول کشید. آنقدر از درد🤕 ، دست منو گاز گرفت که جای دندوناش سیاه شده بود. اون رو به بیمارستانی تو اسلام‌آباد بردیم تا عملش کنن بعد از عمل دکتر یه شیشه پُر از ترکش به ما داد.😬 @Revayate_ravi
🍃 رزمنده‌ها تو روستا کنار رودخونه🌊 یه پناهگاه برای ما دُرُست کردن تا اگه بمباران💥 شیمایی زدن خودمون رو سریع تو آب رودخونه بندازیم و شستشو بدیم. 🍃هواپیماها طوری بمباران💥 می‌کردن که یک نفر هم زنده نمونه ولی پناهگاه باعث میشد ما زنده بمونیم. 🍃 تو روستای ما یه بود که موقع بمباران💥 روی سنگ ، پشت در خونش می‌نشست و توی پناهگاه نمیومد و به ما می‌خندید😂 بهش می‌گفتیم تو چرا نمیای؟؟؟!!!😳 می‌گفت: این خلبان عراقی رفیق پسرمه گفته: ما با تو کاری نداریم با اونهایی که پناهگاه میرن کار داریم😅 طوری بمباران💥 رو مسخره می‌کرد که ما دلمون قرص میشد.😎 @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.... ♥️.... میدونی، :)🌱 استادپناهیان‌میگه: ¤گیرتوگناهات‌نیست!↓↓ گیرتو کارای‌خوبیه...✨ که‌انجام‌میدی...🌤 ولی نمیگی"خدایابه‌خاطرتو"...!🥀 @Revayate_ravi
پسرم؛ تو به اندازه کافی رفتی . دیگه نرو؛ بزار اونایی برن که تا حالا نرفتن.❌ ⚘چیزی نگفت و یه گوشه نشست. صبح که خواستم بخونم اومد جانمازم رو جمع کرد، بهم گفت: “پدر جان! شما به اندازه کافی خوندی بذارین کمی هم بی نماز ها، نماز بخونن"😔 خیلی زیبا منو کرد و دیگه حرفی برای گفتن نداشتم.👌 ♥️🕊 @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔 | 📚 عنوان کتاب: ابو باران 🔻گذری بر خاطرات زندگی شهیدمدافع حرم مصطفی نجیب و حضور تیپ فاطمیون در سوریه ✍🏼 نویسنده: زهرا سادات ثابتی @Revayate_ravi
📲 | 🔻 هرگاه پرچم محمد رسول الله را در افق عالم زدی حق داری استراحت کنی @Revayate_ravi
✅بعد از اولین نفر بودم که به خونه برگشتم ، اما چشمتون روز بد نبینه!!!😳 همه چیز رو غارت کرده بودن ، تلوزیون و یخچال رو هم بردن از گوساله و گاو🐄 هم خبری نبود لباس‌هایمان را تکه‌تکه کردن ✅ گوشواره‌ام را فروختم و از بنیاد وام گرفتم و با آن دو تا گاو 🐄خریدم و اینجوری خرج زندگیم رو درمی‌آوردم. ✅ 💥 هر روز تعدادی از مردم رو شهید می‌کرد ، سراسر منطقه پُر از بود. ✅پدرم با نارحتی یه روز خونه اومدوگفت: بنیاد شهید فرزندم رو شهید حساب نکرده😔 ، حق‌و‌حقوقش به دَرَک!!!!! می‌خوام بدونم پسرم شهید بوده یا نه؟؟؟؟ گفت: میرم پیش هرچه اصرار کردیم که نرو ، قبول نکرد و گفت: کسی با من نیاد خودم تنها میرم!!! ✅پدرم با خوشحالی😊 بعد از ۵ روز برگشت با نامه‌ای توی دستش و مدام می‌بوسیدوگریه😭 می‌کرد همه‌ی مردم روستا دورش جمع شده‌بودن پدرم‌گفت: آدرس جماران رو سخت پیدا کردم ولی من رو داخل راه ندادن. ✅ همونجا روی زمین نشستم و تا ۳ روز فریاد زدم: من رو به خونت راه نمیدن!!!من از مرز اومدم از گورسفید✌️ پسرم شهید شده✌️ دخترم یه قهرمانه✌️ تا اینکه خبر رسید و اجازه دادن گریه 😭کردم و دست رو بوسیدم و قضیه رو براش توضیح دادم. ✅ نامه‌ای نوشت و گفت: برو خیالت راحت!!! خواستم بلند بشم خم شد و پیشونی من رو بوسید.☺️ @Revayate_ravi
✅ سال ۹۱ ❤️ دیدار استانی داشت با مردم کرمانشاه فرماندار خونه‌ی ما اومدوگفت: شما دیدار خصوصی دارید با ❤️ وقتی خدمت ایشون رسیدم ، فرماندار معرفی کرد: ایشون هستن که یه سرباز عراقی رو کشت یکی رو هم اسیر گرفت.👊 ✅❤️ گفت: چطور این کار رو کردی؟؟؟ وقتی سرباز عراقی رو کشتی نترسیدی؟؟؟ گفتم: نه!!! با تبر یکی به سرش زدم اون یکی دیگه رو هم اسیر گرفتم ❤️خندیدوگفت: احسنت!!!✌️ مرحبا!!!✌️ زنده باشی!!!✌️ ✅ ❤️در حین سخنرانی برای مردم کرمانشاه هم اشاره ای به من کردن و گفتن: در شهر شما بانویی و 💪در مقام دفاع توانست سرباز دشمن را اسیر کند و نیروهای مهاجم را به خاک‌وخون بکشاند. این را برای خود نگه دارید و حفظ کنید. @Revayate_ravi