چه زیبا نوشت:
" شهدا مثل آیه های قرآن مقدسند "
و خود نیز مقدس شد....
به یاد روایتگر #هفت_تپه
#شهید_مفقودالجسد_حاج_رحیم_کابلی
شهادت: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵_خانطومان
@Revayate_ravi
1.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مردی که دشمن را به زانو درآورده بود...
👈مجموعه کلیپ #روایت_سلیمانی برشهایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی حاج قاسم سلیمانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@Revayate_ravi
انجمن راویان شهرستان بهشهر
#شهید_محسن_حججی
#قسمت_۵
"خاطراتی از شهید حججی"
#حجت_خدا
خانه اش #طبقه ی_چهارم بود توی یک مجتمع مسکونی. آسانسور هم نداشت. باید چهل پنجاه تا پله را بالا میرفتی.😖
یک بار که رفتم ببینمش، دیدم همه پله ها را از اول تا آخر رنگ کرده.خیلی هم قشنگ و تمیز.
گفتم: "ای والله آقا #محسن. عجب کار توپی کرده ای."😜
لبخندی زد و گفت: "پله های اینجا خیلی زیاده.این ها رو رنگ کردم که وقتی خانمم میخواد بره بالا، کمتر خسته بشه. کمتر اذیت بشه."😍😇👌🏻
☜✧✧✧✧✧✧
خیلی زهرایم را #دوست ❤️ داشت. همیشه زهرا جان و خانمم صدایش میکرد.
اگر هم احیانا باهم بگو مگویی میکردند، زود #کوتاه_می_آمد.😇
بعضی موقع ها که خانه مان بودند، میدیدم سرد و سور و بیحال است. می فهمیدم با زهرا حرفش شده. 😞
از خانه که بیرون میرفت زهرا موبایلش را می گرفت توی دستش و با خنده 😃 بهم میگفت: "مامان نیگا کن.الانه که محسن منت کشی کنه و بهم پیامک بده."😍
هنوز نیم ساعت نگذشته بود که پیام میداد به زهرا: "بیام ببرمت بیرون؟"😇
دلش کوچک بود. اندازه یک گنجشک. طاقت دوری و ناراحتی زهرا را نداشت.😔👌🏻
~~~~~~~~~
حساس بود روی #نماز صبح هایش.
اگر احیانا قضا میشد یا میرفت برای آخر وقت، تمام آن روز #ناراحت و پکر بود.😞
بعد از نماز صبح هایش هم هر روز، #حدیث_کسا و #دعای_عهد و #زیارت_عاشورا میخواند.😔
هر سه اش را.
برای دعا هم میرفت می نشست جایی که سرد باشد.
میخواست چشمانش #گرم نشود و خوابش نبرد.
میخواست بتواند دعاهایش را #باحال و با #توجه بخواند..
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#شغل دولتی و رسمی را دوست نداشت. خوشش نمی آمد.
بهم میگفت: "زهرا، اونجور حس میکنم برا کارهای #فرهنگی، دست و بالم بسته میشه. "
با این وجود، یکبار پیشنهاد #سپاه رو بهش دادم. گفتم: "محسن من دلم نمیخواد برا یه لحظه هم ازم دور باشی. اما اگه به دنبال #شهادت میگردی، من مطمئنم شهادت تو توی سپاه رقم میخوره."
این را که شنید خیلی رفت توی فکر. قبول کرد.
افتاد دنبال کارهای پذیرش سپاه. 😍
در به در دنبال #شهادت بود.😇
.
°°°°°°°°°
سپاه قبولش نمی کرد.😢
بهانه می آورد که: "رشته ات برق است و به کار ما نمی آید و برو به سلامت."😐
برای حل این مساله خیلی دوندگی کرد.
خیلی این طرف و آن طرف رفت.
آخرش هر جور بود درستش کرد.😍
این بار آمدند و گفتند: "دندون هات هم مشکل دارن. باید عصب کشی بشن"
آهی در بساط نداشت. رفت و با بدبختی پولی را قرض کرد و دندان هایش را درست کرد.
آخر سر قبولش کردند.
خودش میگفت :"اگه قبولم کردن، اگه من رو پذیرفتن،دلیل داشت. رفته بودم #گلزارشهدا سر قبر حاج احمد. رو انداخته بودم به حاجی."😍😎
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
برای گذراندن دوره ای از طرف سپاه رفته بودیم #مشهد. تا دم ظهر کلاس بودیم.
بعد از ظهر که میشد، دیگر محسن رو نمی دیدم. بر میداشت و میرفت حرم تا فرداش.
یکبار بهش گفتم: "محسن. اینهمه ساعت توی حرم چیکار میکنی؟ شامت چی؟ استراحتت چی؟"
#بغض راه گلویش را گرفت. گفت: "وقتی برگشتیم حسرت این روزها رو میخوریم. روزهایی که پیش علی بن موسی الرضا علیه السلام بودیم و خوب #گدایی نکردیم. "
فرداش قبل نماز صبح رفتم حرم. توی یکی از رواق ها یکدفعه چشمم بهش افتاد.
گوشه ای برای خودش نشسته بود و با گردنی کج داشت زیارت میخواند. 😇
ایستادم و نگاهش کردم. چند دقیقه بعد بلند شد و مشغول شد به #نمازشب. مثل باران توی قنوت نماز شبش #اشک می ریخت.
آنروز وقتی برگشتم محل اسکان، رفتم پیشش نشستم. سر صحبت زیارت و امام رضا علیه السلام را باهاش باز کردم.
#حال_معنوی عجیبی داشت. بهم گفت: "از امام رضا فقط یه چیزی رو خواستم. اونهم اینکه تو راه امام حسین علیه السلام و مثل امام حسین علیه السلام شهید بشم."
بهش گفتم: "محسن خیلی سخته آدم مثل امام حسین علیه السلام شهید بشه. خیلی زجر آوره!"
گفت: " به خود امام رضا علیه السلام من راضیم چون خیلی لذت داره.
#ادامهدارد...
@Revayate_ravi
✨ #مثل_شهدا
آقا مصطفی همیشه سر به زیر بود که مبادا چشمش به نامحرم بیوافتد.👌
✍همسر شهید:
یک روز مادرم اومد پیش من گفت این آقا مصطفی تو خیابون از بغلش که رد میشم حتی سلام هم نمیکنه😒
ولی تو خونه دست و پای منو می بوسه!
وقتی آقا مصطفی اومد خونه ازش پرسیدم چرا این کارو میکنی؟؟ گفت: تو که می دونی من تو خیابون به کسی نگاه نمی کنم...☝️
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌹
@Revayate_ravi
🔻 ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۱
🚩 سالروز آزاد سازی پادگان حمید، در عملیات غرور آفرین الی بیت المقدس گرامی باد.
#عملیات_الی_بیت_المقدس
@Revayate_ravi
🔻 ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۱
🚩 سالروز آزاد سازی شهر حماسه و ایثار هویزه در عملیات غرور آفرین الی بیت المقدس گرامی باد.
#عملیات_الی_بیت_المقدس
#شادی_روح_شهدا_صلوات
@Revayate_ravi
سلام رفقا✋
عبادات شب سیزدهم تون قبول🙏
🚩 امام رضا (ع):
▫️ نخستین کسی که داخل بهشت میشود، شهید است
🚩دعای شهادت می کنم برای همه اونهایی که......
یا علی✌️
@Revayate_ravi
💟#محمد برای شناساندن هفت تپه خون دلها خورد
قرار شد عید۹۵ سال تحویل در هفت تپه باشه .باید از ۲هزار زائر در هفت تپه پذیرایی می کردن
💟به مشکل مالی که برمی خوردیم
#محمد طبق فرمایش حضرت آقا می گفت:نگران نباشین
خدا بزرگه
شما ماموریت رو دُرُست انجام بدین
مسائل مادیش رو خود شهدا کمک میکنن
💟واقعا همینطور بود
@Revayate_ravi
💟سال تحویل ۹۵ #محبوبه تو اردوگاه خرمشهر منتظر.....ولی #محمد تو هفت تپه بود
بهش گفتن حداقل سال تحویل رو برو پیش زن و بچه ات
💟گفت:هفت تپه الان مهم تره
فردا خیلی از مسئولین اینجا میان
باید ازشون قول همکاری بگیرم تا بتونیم هفت تپه رو بسازیم
💟نیومدم که با زن و بچه ام تفریح کنم
گفتیم تو چیکار باید میکردی و نکردی؟؟
💟گفت:بعد از هفت تپه یه دغدغه دیگه هم دارم
اگه عمرم کفاف بده میخوام انجام بدم
امیدوارم تا وقتی توی این مسئولیت هستم بتونم
💟گفتم چیکار؟؟؟
#محمد گفت:دلم میخواد یه یادمان تو سوریه بزنم و خانواده های مدافع حرم رو برای زیارت و راهیان نور به اونجا ببرم
@Revayate_ravi