eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
279 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
انجمن راویان شهرستان بهشهر
۵ "خاطراتی از شهید حججی" خانه اش ی_چهارم بود توی یک مجتمع مسکونی. آسانسور هم نداشت. باید چهل پنجاه تا پله را بالا میرفتی.😖 یک بار که رفتم ببینمش، دیدم همه پله ها را از اول تا آخر رنگ کرده.خیلی هم قشنگ و تمیز. گفتم: "ای والله آقا . عجب کار توپی کرده ای."😜 لبخندی زد و گفت: "پله های اینجا خیلی زیاده.این ها رو رنگ کردم که وقتی خانمم میخواد بره بالا، کمتر خسته بشه. کمتر اذیت بشه."😍😇👌🏻 ☜✧✧✧✧✧✧ خیلی زهرایم را ❤️ داشت. همیشه زهرا جان و خانمم صدایش میکرد. اگر هم احیانا باهم بگو مگویی میکردند، زود .😇 بعضی موقع ها که خانه مان بودند، میدیدم سرد و سور و بیحال است. می فهمیدم با زهرا حرفش شده. 😞 از خانه که بیرون میرفت زهرا موبایلش را می گرفت توی دستش و با خنده 😃 بهم میگفت: "مامان نیگا کن.الانه که محسن منت کشی کنه و بهم پیامک بده."😍 هنوز نیم ساعت نگذشته بود که پیام میداد به زهرا: "بیام ببرمت بیرون؟"😇 دلش کوچک بود. اندازه یک گنجشک. طاقت دوری و ناراحتی زهرا را نداشت.😔👌🏻 ~~~~~~~~~ حساس بود روی صبح هایش. اگر احیانا قضا میشد یا میرفت برای آخر وقت، تمام آن روز و پکر بود.😞 بعد از نماز صبح هایش هم هر روز، و و میخواند.😔 هر سه اش را. برای دعا هم میرفت می نشست جایی که سرد باشد. میخواست چشمانش نشود و خوابش نبرد. میخواست بتواند دعاهایش را و با بخواند.. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 دولتی و رسمی را دوست نداشت. خوشش نمی آمد. بهم میگفت: "زهرا، اونجور حس میکنم برا کارهای ، دست و بالم بسته میشه. " با این وجود، یکبار پیشنهاد رو بهش دادم. گفتم: "محسن من دلم نمیخواد برا یه لحظه هم ازم دور باشی. اما اگه به دنبال میگردی، من مطمئنم شهادت تو توی سپاه رقم میخوره." این را که شنید خیلی رفت توی فکر. قبول کرد. افتاد دنبال کارهای پذیرش سپاه. 😍 در به در دنبال بود.😇 . °°°°°°°°° سپاه قبولش نمی کرد.😢 بهانه می آورد که: "رشته ات برق است و به کار ما نمی آید و برو به سلامت."😐 برای حل این مساله خیلی دوندگی کرد. خیلی این طرف و آن طرف رفت. آخرش هر جور بود درستش کرد.😍 این بار آمدند و گفتند: "دندون هات هم مشکل دارن. باید عصب کشی بشن" آهی در بساط نداشت. رفت و با بدبختی پولی را قرض کرد و دندان هایش را درست کرد. آخر سر قبولش کردند. خودش میگفت :"اگه قبولم کردن، اگه من رو پذیرفتن،دلیل داشت. رفته بودم سر قبر حاج احمد. رو انداخته بودم به حاجی."😍😎 :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: برای گذراندن دوره ای از طرف سپاه رفته بودیم . تا دم ظهر کلاس بودیم. بعد از ظهر که میشد، دیگر محسن رو نمی دیدم. بر میداشت و میرفت حرم تا فرداش. یکبار بهش گفتم: "محسن. اینهمه ساعت توی حرم چیکار میکنی؟ شامت چی؟ استراحتت چی؟" راه گلویش را گرفت. گفت: "وقتی برگشتیم حسرت این روزها رو میخوریم. روزهایی که پیش علی بن موسی الرضا علیه السلام بودیم و خوب نکردیم. " فرداش قبل نماز صبح رفتم حرم. توی یکی از رواق ها یکدفعه چشمم بهش افتاد. گوشه ای برای خودش نشسته بود و با گردنی کج داشت زیارت میخواند. 😇 ایستادم و نگاهش کردم. چند دقیقه بعد بلند شد و مشغول شد به . مثل باران توی قنوت نماز شبش می ریخت. آنروز وقتی برگشتم محل اسکان، رفتم پیشش نشستم. سر صحبت زیارت و امام رضا علیه السلام را باهاش باز کردم. عجیبی داشت. بهم گفت: "از امام رضا فقط یه چیزی رو خواستم. اونهم اینکه تو راه امام حسین علیه السلام و مثل امام حسین علیه السلام شهید بشم." بهش گفتم: "محسن خیلی سخته آدم مثل امام حسین علیه السلام شهید بشه. خیلی زجر آوره!" گفت: " به خود امام رضا علیه السلام من راضیم چون خیلی لذت داره. ... @Revayate_ravi
💢سعید از اهل مسجد، خواندن زیارت عاشورا📖 و دعای توسل بود و گاهی اوقات برای اقامه نماز تکبیر هم میگفت از زمانی که نماز به وی واجب شد تمام سعیش براین بود که نمازهایش را در مسجد🕌 بخواند. قرآن میکرد. 💢وقتی با هیات میرفتیم این قدر اشک میریخت😭 که چشم‌هایش مثل کاسه خون سرخ میشد. ولی و بی صدا مانند سیل بهار اشک میریخت. آن قدر آرام که کسی متوجه نمیشد 💢به تفریح اهمیت میداد✅ وقتی برای انجام کار و تبلیغی به دانشگاه باهنر رفته بود، تعدادی از دانشجویان را برای خوردن غذا با هزینه خودش به پیتزا فروشی🍕 دعوت کرده بود و در معروف ترین پیتزا فروشی از آنها  پذیرایی کرده بودند. خیلی دست و دل باز بود. اهل حساب کتاب مادی نبود به مسائل می اندیشید👌 🌷 @Revayate_ravi
سفرنامه‌ای منحصر به فرد از است که جهان مقاومت را به تصویر کشیده است. او در سفرهایی که به کشورهای مختلفی همچون عربستان، مصر، و حتی و داشته، مشاهدات جالب خود را به رشته تحریر درآورده است. نویسنده متولدایران نیست اما در رشد یافته و تلاش کرده نگرش جهان وطنانه خود را در سفرنامه هایش به نوار محاصره شده ، کمپ آوارگان و... بازنمایی کند. او از تعامل با آدم‌هایی گفته که اختلافات و با یکدیگر دارند اما حول محور ایستادگی در برابر با هم همراه می‌شوند. این کتاب‌ از سویی شیفتگان سفرنامه‌ها را جذب خود می‌کند و از دیگر سو، در دل خود حرف‌های بسیار جدی و عمیقی را برای مخاطبان روایت می‌کند. او به طور خلاصه، توانسته نمای نسبتا دقیقی از جایگاه جهانی اسلامی در کتاب خود تصویر کند. 🛑قیمت ۵۰۰۰۰تومان 🛑باتخفیف ۴۵۰۰۰تومان @ketab_hesan سفارش @Revayate_ravi
زِندگیاتونو وقفِ امام‌زمان کنین وقفِ جبهِه‌ی وقفِ ظهور ... وقتی زندگیاتون این شِکلی بشه، مجبور میشین نکنین! وَ وقتی که گناه‌هاتون کمُ کمتر شد؛ دریچه‌ای از حقایق به روتون باز میشه...! اونوقته که میشین شبیهِ ... اول شبیه بشین بعد بشین.. ! @Revayate_ravi
قسمت دهم... ▪️برنامه های در سواحل.... ما بچه مذهبی ها خیلی از اوقات فکر می کنیم چون ما مثلا میدونیم امشب شب امام جواد ع هست حتما بقیه مردم هم خبر دارند و دلیل مون هم صرفا گاهی به خاطر اینه که میگیم مگه میشه تو مملکت ندونی امشب شب شهادته؟ ▪️مثلا همین امشب که خودم با اسنپ از دریا برمی گشتم خونه ،راننده ازم پرسید امشب خبریه؟ گفتم اره امام جواده، گفت فردا تعطیله ؟ گفتم نه تعطیل نیست بعد یه کم حرف زدیم گفتم آره هفته بعد است و عید قربان گفت عرفه؟؟ گفتم آره عرفه گفتم نمیدونی چیه؟ گفت نه .عید و میدونم ولی عرفه رو نه 🔺فکر کردم داره شوخی میکنه ولی خب دیدم کل اطلاعاتی که از ولادت و شهادت ائمه داره فقط امام حسین و ولذا واقعا نمی دونست عرفه یعنی چی!! تو ساحل هم شما فکرشو کنید مسافر مثلا از دو روز قبل اومده اینجا نه برنامه تو ساحله نه مسجدی کنار ساحل نه بلندگویی که صدای اذان حتی پخش کنه بعد تازه یه آدم نوازنده هم هر شب کنار ساحل بنوازد ،اصلا مسافر فکرشو نمیکنه که باشه 🔻خدائیش انصاف و رعایت کنیم خود ما که ادعا داریم یادمون میره شهادت دیگر ائمه رو ... 🔺سه چهار سال قبل یادمه شهادت امام علیه السلام بود و مصادف شده بود با برنامه های کنار ساحل ما 🔹گفتیم خب فردا که شهادته چه کنیم؟ بیایم ؟نیایم؟ چه کنیم؟ برنامه مسابقه و جنگ شادی که نمیشه داشت !! رفقا پیشنهاد دادن گفتند ایستگاه بزنیم و شربت بدیم صلواتی که حتما نباید تو امام زاده و باشه چه فرقی داره یه بنر هم میزنیم ایستگاه صلواتی به مناسبت شهادت امام جواد ع خلاصه بساط شربت و جور کردیم دو ساعت مونده بود به اذان مغرب شروع کردیم یه دو سه تا نماهنگ و مداحی زیبا هم پیدا کردیم که به هر حال متناسب با ساحل باشه 🔺چون مردم اینطور نبود که حالا چون شهادته شنا نکنند،نه همه هم مشکی پوشیدیم شربت دادن و شروع کردیم نصف مردم سوالشون این بود مگه امروز ؟ خبر نداشتیم...!! 🔸بعد فکرشو کنید مردمی که کنار ساحل تو اون هوای گرم و شرجی بعد شنا و خستگی چشم شون به ایستگاه صلواتی و شربت خنک بیفته که چند تا طلبه ایستادن دارن شربت میدن چقد اینکار واقعا میتونه گذار باشه؟ کنار ساحل که نمیشد دسته و سینه زنی راه بندازیم 🔺اما شربت و میشد داد همه هم میومدن چه اونی که قبول داشت چه اونی که قبول نداشت 🔻شربت نذر اهل بیت هم میتونه اثر کنه همچنان که چایی روضه امام حسین ع انسانها ساخت ... ▪️آره مهم اینه که نیت و هدفت چی باشه حالا شربت بدی یا چایی ما کارمون و درست انجام بدیم اهل بیت خودشون نظر می کنند 🔻آره کنار ساحل هم میشه یکی مریض داشته باشه و بیاد بگه حاج آقا میشه شربت نذری بدی ببرم برا مادر بزرگم که اونجا نشسته و حال خوبی نداره ▪️ولذا تو همه ها سعی کردیم ایستگاه صلواتی راه بندازیم و اینطوری به مردم اعلام کنیم که امروز ،روز شهادته و حرمت اون روز و نگه داشته باشند..
انجمن راویان شهرستان بهشهر
❣﷽❣ 🔰روایـت دختر جوانی ڪه با یڪ جانباز اعصاب‌وروان ازدواج ڪرد🔰 ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 1⃣5⃣ 📖ایوب که به در رسید، نگهبان آن را بسته بود و داشت را پاک میکرد. ایوب میله ها را گرفت. گردنش را کج کرد. و با گریه گفت: شهلا......تورا ب خدا......من را ببر .....من را اینجا تنها نگذار😢 📖چادرم را گرفتم جلوی دهانم تا صدای گریه ام بلند نشود😭 نمیدانستم چه کار کنم. اگر او را با خود میبردم حتما به خودش صدمه⚡️ میزد. قرص هایش را انقدر کم و زیاد کرده بود که دیگر یک ساعت هم  و قرار نداشت. اگر هم میگذاشتمش آنجا ... 📖با صدای ترمز ماشین🚙 به خودم امدم، وسط خیابان بودم، راننده پیاده شد و داد کشید: های خانم؟ کوری؟ ماشین به این بزرگی را نمیبینی؟😡 توی تاکسی یکبند گریه کردم تا برسم خانه. 📖انقدر به این و آن التماس کردم تا اجازه دهند را ببینم. وقتی پرسید "چه میخواهید؟" محکم گفتم: میخواهم همسرم♥️ زیر نظر بهترین پزشک های خودمان در یک خوش اب و هوا بستری شود که مخصوص جانبازان باشد 📖دلم برای زن های میسوخت که به اندازه ی من سمج نبودند. به همان بالا و پایین کردن های قرص ها💊 رضایت میدادند. مسئول بنیاد نامه ی درخواستم را نوشت. ایوب را فرستادند ب اسایشگاهی در ، بچه ها دو سه ماهی بود که ایوب را ندیده بودند. 📖با اقاجون رفتیم دیدنش. بود وجاده یخبندان. توی جاده گیر کردیم. نصف شب🌙 که رسیدیم، ایوب از جلوی در منتظرمان ایستاده بود. اسایشگاه خالی بود. 📖هوای شمال توی ان فصل برای شیمیایی مناسب نبود. ایوب بود و یکی دو نفر👥 دیگر، سپرده بودم کاری هم از او بخواهند. انجا هم کارهای میکرد. هم حالش خوب شده بود و هم دیگر سیگار🚬 نمیکشید 🖋 ... 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
🇮🇷 📝 موضع‌ جدید امام خامنه‌ای پیرامون کشف‌ 🍃🌹🍃 🔻رهبر حکیم انقلاب در دیدار نیمه فروردین ۱۴۰۲ هشت نکته اساسی در مورد بیان کردند که همراه پی نوشت تحلیلی تقدیم می شود: 🔻۱-مساله کشف حجاب . 🔸پ.ن: این نکته امیدبخش بیانات امام خامنه‌ای در حوزه فرهنگ و حجاب بود. 🔻۲- کشف حجاب حرام شرعی است 🔸پ.ن: حجاب حکم الهی است و قابل عقب نشینی نیست. 🔻۳-کشف حجاب حرام سیاسی است. 🔸سیاسیون و مسئولان سابق و کنونی ساختار سیاسی کشور به تناسب توان، موظفند در برابر هجوم به حکم الهی حجاب اقدام کنند. 🔻۴- حجاب، امری قانونی است. 🔸پ.ن حتی کسانی که اعتقاد دینی به حجاب ندارند، موظف به رعایت حجاب در محیطهای عمومی هستند. 🔻۵-پشت پرده کشف حجاب دستگاه‌های جاسوسی هستند. 🔸پ.ن:کوتاهی دستگاه‌های امنیتی در برخورد و افشای دستهای پشت پرده جریان ضد حجاب قابل قبول نیست 🔻۶- خیلی از کشف حجاب کنندگان، اگر بدانند دستگاههای جاسوسی پشت سیاست مبارزه با حجاب هستند، قطعا این کار را نمی کنند. 🔸پ.ن: ابتکار و هم افزایی متقابل دستگاههای ، و برای آگاهی بخشی در افکار عمومی بخش‌هایی از جامعه واقعا ضغیف است. 🔻۷- دشمن با نقشه و برنامه وارد کار شده است مسئولین هم باید برنامه داشته باشند و دارند.کارهای بی قاعده نباید انجام گیرد. 🔸پ.ن: اگر برنامه نظام برای مبارزه با کشف حجاب قوی‌تر و سریع‌تر از برنامه دشمن نباشد، کارهای هزینه ساز، شتابزده و نمایشی موجب می شود پازل برنامه دشمن تکمیل شود. 🔻۸- جزو اولین کارهای امام در هفته‌های اول انقلاب،بیان قاطع و الزامی حجاب بود. 🔸پ.ن: برخی از معممین و کت شلواری هایی که در دو جناح سر سفره انقلاب به مراتب علمی و اجتماعی و اقتصادی رسیدند باید در دفاع و تبیین حکم الهی حجاب وارد میدان شوند نه اینکه عافیت طلبانه سکوت کنند یا خائنانه راه دیاثت و شهوت را برگزینند و در حمله دشمن به حجاب، همدست شیطان شوند. ✍حمیدرضا ابراهیمی 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
13.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دختری که سه ماه تمرین مداومِ گروه سرود را خراب کرد و موقع اجرا در مراسم اصلی، آبروی مربیشان را برد!!! حتما گوش بدید بسیار عالی👏👏👏 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi