eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
279 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان زندگی به روایت مادر محمد حسین متولد 1374 و دانشجوی ، مخلص و پیرو خط و به طوری که به نقل از پدر بزرگوارش جز خط رهبری را قبول نداشت و در به مردم می کرد. در های محدوده که در سال 1396توسط و با انگیزه صورت پذیرفت. محمد حسین با عنوان بسیجی ویژه داوطلبانه برای مقابله با رفت که او را ابتدا به وسیله اسلحه شکاری و سپس توسط یک اتومبیل زیر گرفته شد و به رساندند. 🛑 شـــــهدا را یـــاد کـنیــد حـتـے بـا یـڪ صـلـوات 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
قسمت چهارم... 🔻یکی از موارد مهمی که نیازه خصوصا ما طلبه ها تو تبلیغ بدونیم و استفاده کنیم اینه که مردم و بشناسیم بدونیم قراره برا چه مخاطبی صحبت کنیم تو کدوم موقعیت مکانی قراره تبلیغ کنیم و تو اون موقعیت چه حرفی و با چه روش و قالبی باید بزنیم که اگر اینو ندونیم قطعا جواب نخواهیم گرفت ‌ 🔸مثلا من اگه مطالبی که برا عموم مردم میگم برا دانشگاهی ها هم بگم خب این قطعا اشتباهه همون حرفهایی که تو پسرانه میزنم تو مدارس دخترانه هم بگم قطعا فرق دارن و جواب نمی گیرم مطالبی که تو هیئت میگم قطعا با مطالبی که تو به صورت عمومی میگم باید فرق کنه.. حالا چی؟ 🔻آیا همون حرفهایی که تو تبلیغ ماه رمضون و محرم میزدم باید اینجا هم میگفتم؟ اینجا هم برم سخنرانی کنم؟چه کنم؟ باید یه چیزی و خوب متوجه میشدیم اینکه مردم تو ساحل و دریا برا چی اومدن؟ اومدن اینجا مطالب دینی و تبلیغی گوش بدن؟ ⭕️قطعا جواب منفیه.. حتما آدمهای مذهبیش نیومدن دریا برا گوش کردن مطالب دینی و تبلیغی برا چی اومدن پس؟ جواب بدید شما هم.. قطعا خواهید گفت مردم برا تفریح و شادی اومدن🌸 مردم اومدن سه چهار روز کمتر بیشتر کنار ساحل تفریح کنند و شاد باشن پس باید قبول کنیم اولا اینجا یک مکان تفریحی ست و کسی برا شنیدن مسائل تبلیغی نیامده در وهله اول.. پس اگر بناست ما هم برنامه ای داشته باشیم باید متناسب با همین نیاز مردم باشد کدام نیاز؟ نیاز مردم به تفریح و اجتماعی که یک نیاز صادق و حقیقی ست . کسی میتونه بگه بی خود عاقا مردم نیاز به تفریح و شادی ندارند؟ قطعا جواب منفیه.. البته شاید شما خواننده محترم که داری این متن و میخونی بگی خب اینکه خیلی مهم نیست همه میدونند مردم کنار دریا برا و تفریح اومدن. میگم بله .حالا ممکنه اینو بگید .اما این قصه سر دراز دارد همین الانی که دارم براتون مینویسم رو فهم این مطلب با عده ای مشکل داریم میدونید چرا این بحث و مطرح کردم؟ چون اگه قبول نکنید ذائقه و نیاز مردم چیه وبرا چی اومدن، رو نحوه تبلیغ هم دچار مشکل میشیم برا همینه که وقتی سال ۹۴ عکسهای ما در فضای مجازی و سایت های خبر پخش شد که چندتا طلبه جوان کنار ساحل با عبا و عمامه مشغول کارهای تبلیغی هستند عده ای قلم به دست شدند که ای وااااای طلبه و ساحل؟؟؟😳 با لباس؟؟؟😕 بعد اون وقت رفته بین مردم داره مسابقه برگزار میکنه با لباس؟؟؟ بعد اون وقت با بچه ها بازی میکنه کنار دریا؟؟؟ اونم طلبه؟؟؟؟؟ بله ....خواهید شنید و خواهید خواند که چه شده و چه اتفاقاتی افتاده برا ما... و رسیدن به این مسئله مهم که البته همون روز اول هم به این نتیجه نرسیدیم که باید چه کنیم کنار دریا یکی از وجه اشتراکات ما و مردم کنار ساحل بوده و بهتر بگم قدم اول برا ارتباط با کاسبان کنار دریا که ما رو مانع کاسبی خودشون میدونستند...
قسمت دهم... ▪️برنامه های در سواحل.... ما بچه مذهبی ها خیلی از اوقات فکر می کنیم چون ما مثلا میدونیم امشب شب امام جواد ع هست حتما بقیه مردم هم خبر دارند و دلیل مون هم صرفا گاهی به خاطر اینه که میگیم مگه میشه تو مملکت ندونی امشب شب شهادته؟ ▪️مثلا همین امشب که خودم با اسنپ از دریا برمی گشتم خونه ،راننده ازم پرسید امشب خبریه؟ گفتم اره امام جواده، گفت فردا تعطیله ؟ گفتم نه تعطیل نیست بعد یه کم حرف زدیم گفتم آره هفته بعد است و عید قربان گفت عرفه؟؟ گفتم آره عرفه گفتم نمیدونی چیه؟ گفت نه .عید و میدونم ولی عرفه رو نه 🔺فکر کردم داره شوخی میکنه ولی خب دیدم کل اطلاعاتی که از ولادت و شهادت ائمه داره فقط امام حسین و ولذا واقعا نمی دونست عرفه یعنی چی!! تو ساحل هم شما فکرشو کنید مسافر مثلا از دو روز قبل اومده اینجا نه برنامه تو ساحله نه مسجدی کنار ساحل نه بلندگویی که صدای اذان حتی پخش کنه بعد تازه یه آدم نوازنده هم هر شب کنار ساحل بنوازد ،اصلا مسافر فکرشو نمیکنه که باشه 🔻خدائیش انصاف و رعایت کنیم خود ما که ادعا داریم یادمون میره شهادت دیگر ائمه رو ... 🔺سه چهار سال قبل یادمه شهادت امام علیه السلام بود و مصادف شده بود با برنامه های کنار ساحل ما 🔹گفتیم خب فردا که شهادته چه کنیم؟ بیایم ؟نیایم؟ چه کنیم؟ برنامه مسابقه و جنگ شادی که نمیشه داشت !! رفقا پیشنهاد دادن گفتند ایستگاه بزنیم و شربت بدیم صلواتی که حتما نباید تو امام زاده و باشه چه فرقی داره یه بنر هم میزنیم ایستگاه صلواتی به مناسبت شهادت امام جواد ع خلاصه بساط شربت و جور کردیم دو ساعت مونده بود به اذان مغرب شروع کردیم یه دو سه تا نماهنگ و مداحی زیبا هم پیدا کردیم که به هر حال متناسب با ساحل باشه 🔺چون مردم اینطور نبود که حالا چون شهادته شنا نکنند،نه همه هم مشکی پوشیدیم شربت دادن و شروع کردیم نصف مردم سوالشون این بود مگه امروز ؟ خبر نداشتیم...!! 🔸بعد فکرشو کنید مردمی که کنار ساحل تو اون هوای گرم و شرجی بعد شنا و خستگی چشم شون به ایستگاه صلواتی و شربت خنک بیفته که چند تا طلبه ایستادن دارن شربت میدن چقد اینکار واقعا میتونه گذار باشه؟ کنار ساحل که نمیشد دسته و سینه زنی راه بندازیم 🔺اما شربت و میشد داد همه هم میومدن چه اونی که قبول داشت چه اونی که قبول نداشت 🔻شربت نذر اهل بیت هم میتونه اثر کنه همچنان که چایی روضه امام حسین ع انسانها ساخت ... ▪️آره مهم اینه که نیت و هدفت چی باشه حالا شربت بدی یا چایی ما کارمون و درست انجام بدیم اهل بیت خودشون نظر می کنند 🔻آره کنار ساحل هم میشه یکی مریض داشته باشه و بیاد بگه حاج آقا میشه شربت نذری بدی ببرم برا مادر بزرگم که اونجا نشسته و حال خوبی نداره ▪️ولذا تو همه ها سعی کردیم ایستگاه صلواتی راه بندازیم و اینطوری به مردم اعلام کنیم که امروز ،روز شهادته و حرمت اون روز و نگه داشته باشند..
.. قسمت یازدهم... .... 🔺ساحل چیزهای عجیب و غریبی به ما نشون داد تجربه های با که هیچ وقت فراموششون نمیکنیم سه سال قبل چند روز مانده بود به با رفقا نشستیم که عاقا روز عرفه رو چه کنیم؟ برنامه بگیریم؟نگیریم؟ تعطیل کنیم برنامه رو، بریم دعای عرفه شرکت کنیم؟ هر کدوم از رفقا نظری دادند در این که برنامه جنگ شادی نگیریم اتفاق نظر داشتیم اما چه کنیم؟ دعای عرفه برگزار کنیم؟ کنار ساحل؟؟ مردم میان؟استقبال میشه؟ مسخره کنند چی؟ 🔻تصمیم بر این شد که دعا رو برگزار کنیم اما به چه شکل؟ یکی دو تا از رفقا گفتند برا اینکه و جمع کنیم کنار ساحل اول یه مسابقه بذاریم مردم جمع بشن،جمعیت که اومد بعد بگیم حالا دعای عرفه این پیشنهاد رد شد.به خاطر اینکه خیلی جالب در نمیومد. اگه جمعیت جمع میشد و بعد همه یهو می رفتند و تو دعا شرکت نمی کردند خیلی قشنگ نمی شد بعد تازه بعد از مسابقه و...اصلا حس و حال دعا و مناجات به وجود نمیاد 🔹گفتیم یه کار دیگه کنیم نیم ساعت رادیو ساحل میریم .موضوع هم بحث دعا و . از مردم سوال میکنیم ،فضا رو کم کم آماده میکنیم بعد هم دعا رو شروع میکنیم 🔸خلاصه این پیشنهاد پذیرفته شد و بنا شد دعا رو برگزار کنیم اما بازم کمی استرس داشتیم که نکنه مردم بیان بگن ولکن عاقا اینجا هم ولکن نیستید. کنار $دریا دعا دارید میخونید و از این حرفا یادمه به یکی از مسئولین فرهنگی وقت گفتم حاج آقا قراره دعای عرفه تو ساحل برقرار کنیم .گفت فک نکنم استقبال بشه ها... 🔺روز قبل عرفه رفتم برا خرید کتاب دعای شک و دو دلی همراه منم بود گفتم چندتا کتاب دعا بخرم؟مردم چقدر میان؟میشه؟نمیشه؟ ۱۰۰ تا کتاب دعا خریدم ... گفتم فوقش اینه که بعدا بدیم به یه استفاده کنند اگه ما استفاده نکردیم 🔺روز عرفه فرا رسید.. طبق وعده ساعت ۶ رادیو و شروع کردیم با موضوع دعا و مناجات از مردم درباره روز عرفه میپرسیدیم و نظر خواهی میکردیم نیم ساعتی رو رفتیم .تصمیم گرفتیم دعا رو بدون مقدمه و موخره بخونیم تا طولانی نشه و زودتر تموم بشه 🔺بسم الله الرحمن الرحیم اَلْحَمْدُ لله الَّذى لَیْسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ  برای اولین بار مناجات دعای عرفه در ساحل بابلسر شروع شده بود... سیستم های صوتی رو جوری چیدیم که صدا مسافر ها رو اذیت نکنه یا کسی اذیت نشه اما چه شد؟مردم اومدن؟ در کمتر از ده دقیقه تمام ۱۰۰ تا کتاب دعا پخش شد و مردم بازم کتاب دعا میخواستند که ما نداشتیم پس از یک ربع دیدم چندتا مسافر که نزدیک نشسته بودند اومدند سمت بچه های عوامل که عاقا چرا سیستم صوتی هاتون اینطوریه؟ گفتیم چطوریه؟ گفت ما کنار دریا با نشستیم سیستم و کمی بچرخونید تا ما هم بشنویم آره،ما هیچ وقت مردم و خوب نشناختیم به خیال خودمون آدم خوب ها فقط ما هستیم و تمااااام انگار خدا فقط مال ماست به خیال باطل خودمون همیشه رو مردم قضاوت کردیم که ما بهشتی هستیم و اونی که ظاهرش شبیه ما نیست جهنمیه و با خدا کاری نداره و خدا هم حتما دوسش نداره اون روز بعد دعای عرفه که تجربه سال اولمون بود و خیلی هم خوب شده بود رو کردم به خدا گفتم خدایا خوب رومون کم شد هزار فکر و خیال میکردیم که نکنه مردم نیان دعا شرکت نکنند و... اما غافل از اینکه بنده هات با تو خوب اند خیلی هم دوستت دارند این منم که نه خودم و شناختم نه بنده هاتو اینقدر برا خودم حساب و کتاب های کاذب داشتم که فکر کردم فقط ما بلدیم بخونیم نه عاقا زهی خیال باطل پیش خودم فکر کردم که چون حالا عبا و عمامه ای دارم حتما خیلیییی به خدا نزدیکم و بقیه دور اند و حال آنکه این من بودم که دور بودم این منم که فاصله گرفتم... 🔻الان که دارم خاطره مینویسم یک ساعت میشه از دریا برگشتم از ساعت ۷ تا بعد نماز حداقل بیست سی تا جوون با رفقای ما تو ساحل مشغول گپ و گفت و پرسیدن مسائل دینی و اعتقادی بودند مردم ما خوب اند مردم ما متدین اند دلشون با و اهل بیته‌.. حتی کنار ساحل... حتی با همون ظاهری که شاید ما خوشمون نیاد... آره.. در آستانه روز عرفه هستیم اگه خدا بخواد ان شاءالله امسال هم دعای عرفه رو کنار ساحل برا سال چهارم برگزار خواهیم کرد.. باشد که خدا به حق این شب و روز های عزیز عاقبت همه ما رو ختم بخیر بگرداند 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
🕊🌺 قبلنا چادر نمیزاشتم، شهید مسافر زیاد میرفت خیلی هم سر به زیر بود، یه بار پوشیده بودم، یه لحظه دیدم منو خیلی کرد سرش رو انداخت . خیلی سر به زیر بود، معلوم بود بدش میاد از بی حجابی، ساده پوش بود، بی آلایش معلوم بود خانواده خیلی خوبی بودن، بعضی ها اصلا معلومه مال دنیا نیستن خیلی خوبن، من تنها چیزی که ازش یادمه اینه که منو نگاه کرد که نشون داد چرا اینجوری میگردی ماکه چیز بدی ازش ندیدیم، عکساش رو در دیوار محلمونه جوان ها نوشتن زیرش: ۹۵ 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
🔴 به بهانه‌ی شهـــداے امنیت این روزها ڪه مظلومانه به شهادت رسیدند یڪ‌بار دیگه داستان زندگی به روایت مــادر شهیـد در کانال گذاشته میشه🔴 داستان زندگی به روایت مادر محمد حسین متولد 1374 و دانشجوی ، مخلص و پیرو خط و به طوری که به نقل از پدر بزرگوارش جز خط رهبری را قبول نداشت و در به مردم می کرد. در های محدوده که در سال 1396توسط و با انگیزه صورت پذیرفت. محمد حسین با عنوان بسیجی ویژه داوطلبانه برای مقابله با رفت که او را ابتدا به وسیله اسلحه شکاری و سپس توسط یک اتومبیل زیر گرفته شد و به رساندند. 🛑 شـــــهدا را یـــاد کـنیــد حـتـے بـا یـڪ صـلـوات 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
داستان زندگی به روایت مادر محمد حسین متولد 1374 و دانشجوی ، مخلص و پیرو خط و به طوری که به نقل از پدر بزرگوارش جز خط رهبری را قبول نداشت و در به مردم می کرد. در های محدوده که در سال 1396توسط و با انگیزه صورت پذیرفت. محمد حسین با عنوان بسیجی ویژه داوطلبانه برای مقابله با رفت که او را ابتدا به وسیله اسلحه شکاری و سپس توسط یک اتومبیل زیر گرفته شد و به رساندند. 🛑 شـــــهدا را یـــاد کـنیــد حـتـے بـا یـڪ صـلـوات 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
انجمن راویان شهرستان بهشهر
❣﷽❣ 🔰روایـت دختر جوانی ڪه با یڪ جانباز اعصاب‌وروان ازدواج ڪرد🔰 ✫⇠ به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 7⃣1⃣ 📖فردای بله برون ک خانواده ایوب برگشتند تبریز، ایوب خانه ما بود. یک هفته تا عقد وقت داشتیم و باید خرید هایمان را میکردیم. یک دست لباس خریدیم و ساعت و حلقه💍 ایوب شش تا النگو برایم انتخاب کرده بود، انقدر اصرار کردم که به دوتا راضی شد. 📖تا ظهر از جمع شش نفره مان فقط من و ایوب👥 ماندیم. پرسید: گرسنه نیستی؟؟ سرم را تکان دادم. گفت: من هم خیلی گرسنه ام😋 به چلوکبابی توی خیابان اشاره کرد. دو پرس چلوکباب گرفت با مخلفات. 📖گفت: بفرما. بسم الله گفت و خودش شروع کرد. سرش را پایین انداخته بود. انگار توی خانه اش باشد. چنگال را فرو کردم توی گوجه، گلویم گرفته بود. حس، میکردم صدتا چشم نگاهم میکند👀 از این سخت تر، روبرویم مرد نامحرمی، نشسته بود ک باهاش هم سفره می شدم؛ مردی ک توی بی تکلفی کسی ب پایش نمیرسید. 📖آب گوجه در امده بود. اما هنوز نمیتوانستم غذا بخورم. ایوب پرسید نمیخوری؟؟ توی ظرفش چیزی نمانده بود. سرم را انداختم بالا گفت: مگر گرسنه نبودی؟؟😳 -اره ولی نمیتونم🙁 📖ظرفم را برداشت حیف است حاج خانم، پولش را دادیم. از چلو کبابی ک بیرون امدیم اذان گفته بودند. ایوب از این و آن سراغ نزدیک ترین را میگرفت. گفت: اگر مسجد را پیدا نکنم، همینجا می ایستم به نماز📿 📖اطراف را نگاه کردم -اینجا؟؟ وسط پیاده رو؟؟ سرش را تکان داد. گفتم: زشت است مردم تماشایمان میکنند. نگاهم کرد این بدون اینکه خجالت بکشند بااین سر و وضع می ایند بیرون انوقت تو از اینکه "دستور خدا" را انجام بدهی خجالت میکشی⁉️ 📖اقاجون این رفت و امد های ایوب را دوست نداشت میگفت: -نامحرمید و دارد اما ایوب از رفت و امدش کم نکرد. برای، من هم سخت بود. یک روز با ایوب رفتیم خانه روحانی محلمان. همان جلوی در گفتم "حاج اقا میشود بین ما صیغه بخوانید؟؟" 📖او را میشناختیم. او هم ما و اقاجون را میشناخت. همانجا محرم شدیم💞 یک جعبه شیرینی🍩 ناپلئونی خریدیم و برگشتیم خانه. مامان از دیدن صورت گل انداخته من و جعبه شیرینی تعجب کرد. -خبری شده؟؟ نخ دور جعبه را باز کردم و گرفتم جلوی مامان. گفتم: -مامان!....ما......رفتیم .... موقتا ....🙊 دست مامان تو هوا خشک شد 🖋 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
داستان زندگی به روایت مادر محمد حسین متولد 1374 و دانشجوی ، مخلص و پیرو خط و به طوری که به نقل از پدر بزرگوارش جز خط رهبری را قبول نداشت و در به مردم می کرد. در های محدوده که در سال 1396توسط و با انگیزه صورت پذیرفت. محمد حسین با عنوان بسیجی ویژه داوطلبانه برای مقابله با رفت که او را ابتدا به وسیله اسلحه شکاری و سپس توسط یک اتومبیل زیر گرفته شد و به رساندند. 🛑 شـــــهدا را یـــاد کـنیــد حـتـے بـا یـڪ صـلـوات 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 شهید احمدرضا احدی تولد: 1345/8/25 محل تولد :اهواز شهادت : 1365/12/12 محل شهادت :عملیات کربلای پنج مادرش میگوید: .یکی از دوستان احمدرضا از شمال با منزل همسایه مان تماس گرفت، احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت. . پرسیدم احمدرضا که بود؟! گفت: یکی از دوستانم بود. پرسیدم: چکار داشت؟! گفت: هیچی، خبر قبول شدنم را در داد! گفتم: چی؟؟ گفت: می گوید   راکسب کرده ای. . من و پدرش با  گفتیم : رتبه اول؟؟ پس چرا  نیستی؟؟!! . احمدرضا گفت: اتفاق خاصی نیفتاده است که بخواهم خوشحال شوم! .در همان حال آستین ها را بالا زد وضو گرفت و رفت  !!!.... . یادم هست با اینکه دانشگاه قبول شده بود، همراه عمو بزرگش می رفت بنّایی، می گفتم احمدرضا تو الان  قبول شده ای، چه احتیاجی هست که به بنّایی بروی؟! می گفت : می خواهم ببینم کارگرها چقدر زحمت می کشند! می خواهم سختی کارشان را لمس کنم!... 🌷 متن تنها وصيت نامه به جا مانده از شهيد احمدرضا احدي به اين شرح است : بسم الله الرحمن الرحيم فقط، نگذاريد حرف امام به زمين بماند همين حدود يك ماه روزه قرض دارم تا برايم بگيريد و برايم از همگي حلالي بخواهيد والسلام كوچكترين سرباز امام زمان(عج) احمدرضا احدی 🌼شـادی روح پــاک هــمـه شهیدان و شهید احمد رضا احدی صـلوات🌼 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi