💜شهید عزیز💜
🖇رزمنده فرمانده🖇
قسمت0⃣1⃣ 🌈#بهروایتمادرشهید
زمان تولد محمود،کشور ما درگیر دفاع مقدس بود.
آن موقع همیشه آرزو داشتم کاش می توانستم سهمی در جنگ داشتم.پیش خودم می گفتم:《ای کاش خدا پسر بزرگی به من می داد تا بفرستمش جنگ!》
□■□
هر جا هستید، زیر با زور نروید.اگر حق هست بگویید و از قطع شدن روزی نترسید که خدا روزیتان را در جای دیگر می دهد.
این حرفی بود که همیشه پدر محمود به بچه های خودش می گفت.
□■□
محمود، کجا می روی؟ همان جایی که باید بروم! محمود، کی برمی گردی؟ همان موقع که باید برگردم! محمود، چه کار می خواهی بکنی؟ همان کار که باید بکنم! محمود، پیش کی هستی؟ پیش همانی که باید باشم.امکان نداشت از او خبری درز کند.رعایت حفاظت اطلاعاتش فوق العاده بود.
□■□
#بهروایتمجتبینظریجانشینلشکر🦋🌹
دانشگاه دولتی قبول شده بود؛ ولی انصراف داده بود و آمده بود سپاه.خیلی ها فکر می کردند به خاطر وضعیت مالی به دانشگاه نرفته؛ ولی خودش می گفت:《من عاقبت به خیری خودم را در سپاه می بینم》.
□■□
#بهروایتمرتضیرادمهربرادرشهید🦋🌹
ازدواج که کردم،بچه دار نمی شدم.یک روز پشت چراغ قرمز داخل ماشین بودیم که به من گفت:《تو همه کارهایی که نیاز بود برای بچه دار شدن پیگیر بشی رو انجام دادی؟》گفتم:《بله،کلی دوا و درمان کرده بودم، برایش گقتم.گفت:《یک چیز می گویم عمل کن. شرط اجابتش این است که با اعتقاد به آن عمل کنی. اگر با اعتقاد کامل متوسل شوی،حتما جوابت را می دهند.نذر بزرگی هم نیست، کوچک؛ اما کاری. نذر کن هر کار خیری که تا فردا صبح انجامش می دهی،ثوابش را هدیه کنی به باب الحوائج اباالفضل العباس(ع)،مادرش حضرت ام البنین(ع)،آقا علی اصغر(ع) وامام موسی کاظم(ع)، ان شاء الله اجابت خواهد شد.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
💜شهید عزیز💜
🖇فرمانده رزمنده🖇
قسمت1⃣1⃣🌈#بهروایتداوودمختاریهمکارشهید
یک بار برایم تعریف می کرد:
گرهی در زندگی ام افتاده بود. رفتم گلزار شهدای محل و سر قبر دایی شهیدم نشستم. صد بار سوره توحید خواندم و از دایی خواستم در حقم دعا کند. شب دایی به خوابم آمد وگفت:《 از این به بعد هر وقت سر قبر شهیدی رفتی، سوره قدر بخوان》.
یک بار هم سر میز غذا خوری دانشگاه ناهار
می خوردیم که به خاطر کم بودن غذا شروع کردم به گله کردن که این چه وضعش است؛ غذا به اندازه کافی نمی دهند سیرشویم.
گفت:《داوود جان! هر وقت احساس کردی غذایی کم است و سیرت نمی کند، قبل از شروع به خوردن بگو( یا رزاق! ) ان شاء الله سیر می شوی.
بین من و او خیلی فاصله بود.
□■□
#بهروایتمادرشهید🦋🌹
بحث ازدواجش که پیش آمد دو شرط گذاشت. چون دیده بود بعضی افراد فامیل باهم ازدواج کردند و با مشکلاتی مواجه شدند، شرط اولش این بود که همسرش از فامیل نشود. دوم این که دلش می خواست محرم حضرت زهرا (س) شود.
برای همین شرط دومش این بود که همسرش از خانواده سادات باشد.
□■□
رو کرد به من و گفت:《 رنگم رو ببین، حالم رو بپرس!》
بعد هم دست کرد جیبش و کیسه جیبش را در آورد. پرسید:《 مادر جان! چیزی داخل جیبم هست؛ ولی به اندازه خودم هست! یکی را انتخاب کن که به من بخورد، با من بسازد و در یک کلام بتواند با من زندگی کند》.
□■□
یک روز خواستمش و گفتم:《 ی دختر برات پیدا کردم که مادرش سید هست!》.
کمی قیافه اش در هم رفت و با قیافه حسرت آلودی پرسید:《 نتوانستی سیده پیدا کنی؟!》گفتم:《پسر جان، مگر سلمان سید بود؟ آن قدر عظمت داشت که شد اهل بیت پیغمبر(ص).حضرت علی(ع) فرمود:《اگر در یمنی چو با منی پیش منی،گر پیش منی چو بی منی در یمنی!》.
قبول کرد و رفتیم خواستگاری.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
ما ڪہ رفتـیم ...
وݪۍ "سیـد علـے" را دریابید✨
فرازی ازوصیتنامه شهیدحمیدسیاهکالی
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
جدی گرفته ایم زندگی دنیایی را و شوخی گرفتهایم قیامت را کاش قبل از اینکه بیدارمان کنند بیدار شویم...
شهید حسین معزغلامی🌷
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi