eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
انجمن راویان شهرستان بهشهر
♦️خـواسـتگـارے بـا چـشـم‌هـاے آبـے♦️ ♦️بر گرفته از کتاب گـلسـتان یـازدهــم ♦️ 🔲 خـاطــرات هـمســر ســردار شـهیــد 🔲 قسمت : 8⃣ 💢 علی‌آقاگفت: این دفعه می‌خوام حرف دلم رو بزنم.با تعجب به چشم‌های آبیش نگاه کردم. گفت: فردا می‌خوام برم ولی بدون تو سخته.نمی‌دونم چرا این‌جوری شدم؟؟؟ تعجب کردم این علی‌آقا بود که این حرف‌ها رو میزد؟؟؟ اون که بزور احساساتش رو بیان می‌کرد.حالا چی شده‌بود؟؟؟ گفت: میای با من بریم دزفول. اون روزها اوج بمباران دزفول بود.از شنیدن این جمله ذوق‌زده شده‌بودم.دستش رو گرفتم و گفتم: آره ، چرا نمیام.پرسید : مامان و بابات چی؟؟ میذارن؟؟ گفتم: ببخشیدها ، من زن تواَم اجازه‌ی من دست توئه.اون بندگان خدا که حرفی ندارن. 💢 اونقدر از شنیدن این حرف خوشحال بودم که بدون فکر کردن به خطرهای دزفول شروع کردم به جمع کردن وسایل .فقط ضروریات رو برداشتیم بقیه‌ی وسایل رو جمع کردیم و بردیم انباری مامان گذاشتیم.بعد از خداحافظی از کسایی که تو همدان بودن راه اُفتادیم سمت دزفول.توی دزفول اونقدر هوا خوب بود که از خرم‌آباد به بعد لباس‌های گرم رو یکی‌یکی درآورده‌بودیم.فکر می‌کردم دزفول خالی از سکنه باشه ولی اینطور نبود.وارد شهرک پونصد دستگاه شدیم ، که علی‌آقا گفت: این هم ، به خونه‌ی خودت خوش اومدی گُلُم. 💢 توی اون ساختمون دوست علی‌آقا ، آقا هادی فضلی(که بعدها به فیض شهادت رسیدن) با همسرشون فاطمه خانم و دخترش زینب هم زندگی می‌کردن. بعد یه مدتی علی‌آقا مجروح میشن و دایی محمود میاد و به زور من رو راضی میکنه که با اونها به همدان برم.توی جاده‌ی پل‌دختر بودیم که یه میگ عراقی!! به ما نزدیک میشه.اون میگ عراقی تو ارتفاع خیلی پایین موازی ما داشت پرواز می‌کرد.راننده گفت: محکم بنشینین و تا اونجایی که می‌تونست با سرعت تو جاده‌ی پرپیچ و خم پل‌دختر گاز میداد.میگ عراقی که متوجه‌ی ما شده‌بود سرعتش رو کم کرد و دُرُست بالای سرما بود.سر هر پیچ ماشین اونقدر خم میشد که فکر می‌کردم که الانه که ماشین چپ کنه.میگ خیلی پایین اومده‌بود طوری که میشد خلبانش رو دید. 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
19.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
• حسابم با حسینه • کتابم با حسینه الحسین (ع) 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
💠از ایشان سوال شد: چه کنیم‌ نماز صبح‌مان قضا نشود؟ در پاسخ فرمودند: کسی که باقی نمازهایش را در اول وقت بخواند، خدا او را برای نماز صبح بیدار خواهد کرد 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠خط شکنی از جنس علم ¤در یک مسأله علمی‌ پیچیده گیر کرده بودیم و راه حلی برای آن پیدا نمی‌کردیم. گفتیم رضایی‌نژاد می‌تواند کار را ادامه بدهد، موضوع را بااو در میان گذاشتیم و مبلغ زیادی هم پیشنهاد کردیم. ¤بی‌توجه به مبلغ پیشنهادی ما گفت: این مسأله به دردی هم می‌خوره؟ ما هم گفتیم: نه، به دردی نمی‌خوره، اما اینطوری ما اولین گروهی هستیم که توی جهان این مسأله رو حل می‌کنه. داریوش گفت: ¤من اگه تو زندگیم بتونم، یه چوب کبریت یا یه پیچ‌گوشتی درست کنم که به درد چهار نفر بخوره، خیلی بیشتر برام ارزش داره تا اینکه بخوام بگم دستگاهی رو درست کردم که هیچ‌ کس مثل اون رو نداره یا مسأله‌ای رو حل کردم که هیچ کس حل نکرده. ‌‌✍️راوی: همکارشهید 🌹 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
گرچه اين شهر شلوغ است، ولي باور کن آنچنان جاي تو خاليست، صدا مي پيچد...💔 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_دو دیکتاتور ؛ یک ادعا . .
‌ صدام شهریور ۵۹ بہ خیال فتح ۳روزه تهــران به خــاك ایران حملــه‌ور شد و مسعود رجوی در مرداد ماہِ ۶۷ با توهم تصرف دو روزه تهران، مزدوران خود را کہ در عـراق حضـور داشـتند بـھ جـنگ جمھوری اسلامی فرستاد. صدام حدود دو دهه بعد به دار مجازات آویخته‌شد و رجوی کمی بعدتر گم و گور شد . ‌ 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا