🔶 باید گفت و بازگفت
🔖 من، هم سکوت هوشمندانۀ رهبر انقلاب را تمجید میکنم
و هم همدلی صمیمانۀ رئیسجمهور را
و هم خویشتنداری نیروی انتظامی را
👈 امّا سخت بر این باور که
گرفتار «فقر روایت» هستیم
و «زبان توضیح»مان دچار لکنت و اختصار است.
👈 از نیروی انتظامی انتظار میرفت و همچنان نیز میرود که
هر چه بیشتر بگوید و توضیح بدهد و روشنگری کند
و تصور نکند که کار میدانی، کافیست.
👈 در معرکۀ «جنگ روایتها»، باید گفت و بازگفت،
وگرنه گرفتار چالههای روایتی میشویم
و دشمن از ما، چهرۀ واژگونه میسازد.
👈 ما به نیروی انتظامی، اعتماد داریم،
امّا در عین حال، از او میخواهیم که
خودش، خودش را روایت کند!
مهدی #جمشیدی
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
انجمن راویان شهرستان بهشهر
❣شـهیــدمـحمــدحـسیــنحـدادیـان❣
❣شـهیــدے ڪه دراویــش گـنـابـادے او را در قـلـب تــهــران اربـااربـا ڪردن❣
🎬 قسمت: 6⃣ #بـهروایــتمــادرشـهیــد
🥀🌹مهدی بعد از یکی دو روز پیداش شد.خوشحال و خندان.با انگشت اشاره یقهاش رو داد پایین.سیر زیر گلوش رو بوسید.اسم بچه رو هم خودش پیشنهاد داد:متبرک بهنام #مجتبی
🥀🌹مهدی به آرزوش رسیدهبود و بعد از مدتها قبول کردن که بره جبهه.مجتبی روی پام خواب بود.آروم و بیصدا وسایلش رو گذاشت داخل ساک.پاورچینپاورچین اومد طرفم.دولا شد.مجتبی رو بوسید.سرش رو نزدیک صورتم آورد و یواش گفت: (مجتبی رو سپردم به تو و تورو سپردم به خدا)
مجتبی رو آروم خوابوندم.روی زمین.میدونستم اگه بیدار بشه و بو ببره ، پدرش راهی سفر هست ، بهونه میگیره.رفت که یه ماه برگرده برای تولد مجتبی.مطمئن بودم که زیر قولش نمیزنه.
🥀🌹تا پونزده روز هیچ خبری از مهدی نداشتیم ، نه تلفنی،نه نامهای،نه پیغامی.بعد از مدتها وقتی زنگ زد.انگار دنیا رو به من دادهبودن.تو همون فرصت کوتاهی که بقیه مدام غر میزند ، که آقا تلگرافی،آقا زود باش.خیلی شوخی کرد و من رو خندوند.آخر هم باز تکرار کرد که سر ماه برمیگرده.با قطع شدن تلفن انگار راه نفس کشیدنم قطع شد.
🥀🌹بیحوصله شدهبودم و پکر.دل و دماغ قاطی شدن با جمع رو نداشتم.دلسوزیها تبدیل شدهبود به نقونوق . با پوزخندهای گاهوبیگاهشون من رو اذیت میکردن.
یه روز برادرم اومد و گفت: مجتبی چه گناهی کرده.پاشو با بقیهی بچهها ببریمش بیرون.بچههای قدونیمقد رو سوار مینیبوسش کرد و جلوی پارک پیاده کرد.مجتبی رو بوسیدم و سپردم به خواهرم ، خودم حوصله نداشتم و داخل مینیبوس موندم.آفتاب خردادماه ،تو مینیبوس نزدیک بود بپزم.پنجره رو باز کردم و آب پاشیدم روی صورتم.سرم رو تکیه دادم به صندلی.چشمم روی هم رفت.
🥀🌹 بین خواب و بیداری ، مهدی رو دیدم که از شونههاش بال درآوردهبود.بالبال میزد و صورتم خنک شدهبود.مهلت نداد زبون باز کنم.یه دفعه جیغ کشیدم.مثل خوابزدهها دوروبرم رو نگاه کردم.خواهرم اومد دستم رو گرفت و گفت: چیشده؟؟؟گفتم: مهدی شهید شده.پشت دستش رو زدوگفت: چه حرفیه میزنی؟؟دور از جونش!!!!!!
🥀🌹سروکلهی بقیه هم پیدا شد.مادرم،خاله،داداش.دم گرفتم: (مهدی شهید شده).چند روز بعد فریده، خواهر مهدی اومد دنبالم که مهدی مجروح شده بیا بریم بیمارستان.ولی توی ماشین بهم گفت: #مهدیشهیدشده
از شدت بیتابی بیهوش شدم.وقتی چشمم رو بازکردم.دیدم تو خونهی دایی ،مهدی هستم.پشت دستم میسوخت.دیدم بهم سرم وصل کردن.
تازه ۲۱ سالم شدهبود.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🔥تقارن جالب
🔻امروز پنجشنبه هفتم مهر و ۲۹ سپتامبر، هزارمین روز شهادت #حاج_قاسم_سلیمانی است
🔻جالب اینکه هفتم مهر روز شهادت شهیدان جهان آرا و فلاحی و فکوری است و در تقویم به نام «روز فرماندهان دفاع مقدس» نامگذاری شده است.
✍حمیدرضا ابراهیمی
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
♨️ جوان شیفته عدل است
بیخود هم رفقا نیایید دور هم بنشینید که چه کنیم که جوانمان منحرف نشود؟!
جوان با همان فطرت و بینش فطری اش خواستار "عدل" است. عدل در نظر جوان محترم است، خواه اسلام باشد خواه نباشد، خواه خدایی باشد خواه خدایی نباشد. او عاشق و شیفته عدل است و تو بگو این شیفتگی تو به عدل غلط است ولی قرآن می گوید صحیح است.
مگر نمیبینی قرآن می گوید:
[إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْل] وقتی می خواهد خدا را معرفی کند می گوید خدا آن است که فرمان به عدل می دهد.
🍃 آیت الله شهید بهشتی
📚 بایدها و نبایدها، ص۴۷
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi