eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺موقع اعزام به سوریه برای اینکه از این حال‌و‌هوا در بیاد به زور بردیمش روستا برای عروسی 🌺 یه دوستی داشت به اسم که با هم مثل داداش بودن《عکس بالا☝️》 روح‌الله اهل تبریز بود و با هم تو عملیات مبارزه با گروهک تروریستی پژاک با هم آشنا شدن با هم عهد کرده بودن که با هم سوریه برن و رزق شهادتشون رو از بگیرن روح‌الله زنگ زد و گفت:من دارم میرم تو خودت رو برسون می‌گفت: شما من رو از یه ثواب بزرگ دور کردین😔 🌺 دیگه اون آدم سابق نبود دل‌و‌دماغ هیچ کاری رو نداشت دیگه با کسی شوخی نمی‌کرد.🙁 🌺شب‌های محرم که رسید بی‌تاب‌تر شد می‌گفت: با رفتن رفقاش حس سربازی رو داره که از خیمه امام حسین(ع) جا موند روز عاشورا بود که دیدیم صدای گریه‌ی😭 میاد. @Revayate_ravi
🦋 صحبت‌ها را ادامه داد و کلامش را وصل کرد به سوریه و گفت: من غیرتم👊 قبول نمی‌کند بمانم و جسارت به حرم بی‌بی بکنند. 🦋 گفتم: فکر بچه‌ها را کردی؟؟؟می‌خواهی بروی؟؟؟ من اجازه نمیدهم. گفت: قیامت می‌توانی در چشمان (ع) 🌹نگاه کنی و بگویی من اجازه ندادم!!! 🦋 گفت: می‌خواهم مثل همسر زُهیر باشی که همسرش را راهی میدان نبرد کرد. آنقدر در گوش زُهیر خواند تا او هم در ردیف شهدای کربلا قرار گرفت.✌️ 🦋 آنجا دیگر زبانم بسته شد و گفتم: باشه ، خود (س) نگهدارت باشد.🙏 @Revayate_ravi
🌺موقع اعزام به سوریه برای اینکه از این حال‌و‌هوا در بیاد به زور بردیمش روستا برای عروسی 🌺 یه دوستی داشت به اسم که با هم مثل داداش بودن《عکس بالا☝️》 روح‌الله اهل تبریز بود و با هم تو عملیات مبارزه با گروهک تروریستی پژاک با هم آشنا شدن با هم عهد کرده بودن که با هم سوریه برن و رزق شهادتشون رو از بگیرن روح‌الله زنگ زد و گفت:من دارم میرم تو خودت رو برسون می‌گفت: شما من رو از یه ثواب بزرگ دور کردین😔 🌺 دیگه اون آدم سابق نبود دل‌و‌دماغ هیچ کاری رو نداشت دیگه با کسی شوخی نمی‌کرد.🙁 🌺شب‌های محرم که رسید بی‌تاب‌تر شد می‌گفت: با رفتن رفقاش حس سربازی رو داره که از خیمه امام حسین(ع) جا موند روز عاشورا بود که دیدیم صدای گریه‌ی😭 میاد. 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi