🌺موقع اعزام به سوریه برای اینکه #زکریا از این حالوهوا در بیاد به زور بردیمش روستا برای عروسی
🌺#زکریا یه دوستی داشت به اسم #روحاللهطالبی که با هم مثل داداش بودن《عکس بالا☝️》
روحالله اهل تبریز بود و با هم تو عملیات مبارزه با گروهک تروریستی پژاک با هم آشنا شدن
با هم عهد کرده بودن که با هم سوریه برن و رزق شهادتشون رو از #حضرتزینب بگیرن
روحالله زنگ زد و گفت:من دارم میرم تو خودت رو برسون
#زکریا میگفت: شما من رو از یه ثواب بزرگ دور کردین😔
🌺#زکریا دیگه اون آدم سابق نبود
دلودماغ هیچ کاری رو نداشت
دیگه با کسی شوخی نمیکرد.🙁
🌺شبهای محرم که رسید بیتابتر شد
میگفت: با رفتن رفقاش حس سربازی رو داره که از خیمه امام حسین(ع) جا موند
روز عاشورا بود که دیدیم صدای گریهی😭 #زکریا میاد.
@Revayate_ravi
#قسمتنهم
🌷روز عاشورا بود که دیدیم صدای گریهی #زکریا میاد
دوست و برادرش #روحاللهطالبی روز تاسوعا تو سوریه به شهادت رسید.
🌷جوان ۲۸ سالهای که از حنانه ، دختر سهشالش گذشت تا مدافع حرم دختر سهسالهی امام حسین(ع) باشه.
🌷دیگه جاماندگی و درماندگی تو #زکریا به اوج خودش رسید
میگفت: من باید با روحالله اعزام میشدم ولی حالا رفیق نیمهراه شدم.
🌷یه بار تو تلوزیون کربلا رو نشون میداد،گفتم: من لیاقت کربلا رو ندارم ، فکر کنم همین طور تو حسرت کربلا بمیرم
#زکریا تو فکر رفت و گفت: اگه بتونم از محل کارم مرخصی بگیرم ، امسال اربعین با هم میریم پیادهروی اربعین
🌷بالاخره جور شد و با شوهر و سه تا از پسرام برم کربلا
از خوشحالی تو پوست خودم نمیگنجیدم ولی.....دقیقا لحظهی آخر ، کار #زکریا برای رفتن به سوریه جور شد و نتونست با ما بیاد.
@Revayate_ravi
🌺موقع اعزام به سوریه برای اینکه #زکریا از این حالوهوا در بیاد به زور بردیمش روستا برای عروسی
🌺#زکریا یه دوستی داشت به اسم #روحاللهطالبی که با هم مثل داداش بودن《عکس بالا☝️》
روحالله اهل تبریز بود و با هم تو عملیات مبارزه با گروهک تروریستی پژاک با هم آشنا شدن
با هم عهد کرده بودن که با هم سوریه برن و رزق شهادتشون رو از #حضرتزینب بگیرن
روحالله زنگ زد و گفت:من دارم میرم تو خودت رو برسون
#زکریا میگفت: شما من رو از یه ثواب بزرگ دور کردین😔
🌺#زکریا دیگه اون آدم سابق نبود
دلودماغ هیچ کاری رو نداشت
دیگه با کسی شوخی نمیکرد.🙁
🌺شبهای محرم که رسید بیتابتر شد
میگفت: با رفتن رفقاش حس سربازی رو داره که از خیمه امام حسین(ع) جا موند
روز عاشورا بود که دیدیم صدای گریهی😭 #زکریا میاد.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
{خاطراتشهیدمدافعحرمزکریاشیرے}
🔷بــه روایــت مـــادر شهیــد🔷
🔷قسمت:نهم🔷
🌷روز عاشورا بود که دیدیم صدای گریهی #زکریا میاد
دوست و برادرش #روحاللهطالبی روز تاسوعا تو سوریه به شهادت رسید.
🌷جوان ۲۸ سالهای که از حنانه ، دختر سهشالش گذشت تا مدافع حرم دختر سهسالهی امام حسین(ع) باشه.
🌷دیگه جاماندگی و درماندگی تو #زکریا به اوج خودش رسید
میگفت: من باید با روحالله اعزام میشدم ولی حالا رفیق نیمهراه شدم.
🌷یه بار تو تلوزیون کربلا رو نشون میداد،گفتم: من لیاقت کربلا رو ندارم ، فکر کنم همین طور تو حسرت کربلا بمیرم
#زکریا تو فکر رفت و گفت: اگه بتونم از محل کارم مرخصی بگیرم ، امسال اربعین با هم میریم پیادهروی اربعین
🌷بالاخره جور شد و با شوهر و سه تا از پسرام برم کربلا
از خوشحالی تو پوست خودم نمیگنجیدم ولی.....دقیقا لحظهی آخر ، کار #زکریا برای رفتن به سوریه جور شد و نتونست با ما بیاد.
🌷الهه بچهی دوم رو باردار بود
بهش گفتم: تو یه چیزی بهش بگو ، یه بچه تو راهی داری ، فاطمه هم که سهسالشه
الهه گفت:برای من سخته،حتی روزی که به خواستگاری من اومد ، گفتم: من نه پدر دارم ، نه برادر
دوست دارم شوهرم تکیهگاهم باشه
ولی
الان راضیم به اون چیزی که خدا راضیه
🌷داشتم سبزی پاک میکردم که #زکریا اومد و گفت: ننه رقیه!! اگه من شهید بشم چیکار میکنی؟؟؟
🌷دستهی سبزی رو سمتش پرتاپ کردم و گفتم:اعصاب ندارم #زکریا ، به زور راضی شدم بری سوریه
روزی نبود که از شهادت توی گوشم نخونه.....
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Reva