💔 تو جلسات بعدی باهم صحبت کردیم
#سیداحسان یه همسر خوب😍 میخواست برای رسیدن به #خدا
ولی آخرین حرفهاش تنم رو لرزوند.
💔گفت: ازتون میخوام به موندنم عادت نکنین!!!🙃
اگه عادت کنینو من برم(شهید بشم)خیلی لطمه میبینید😔
درخواستم غیر منطقیه ، اما بدونید همه رو به خاطر خودتون میگم.
💔 ۱۲ اسفند ۱۳۸۰ عقد کردیم.
#احسان از خونوادهها خواست که برن و اجازه گرفت تا من و اون کمی خلوت کنیم و قدمزنان به اونها ملحق بشیم.
💔 گفتم: کجابریم؟؟؟ بدون مقدمه گفت:......
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🍃من به یاد دل و دل یاد تورا میگیرد دل اگر یاد عزیزش نکند میمیرد ...
🍃آری، تو همان عزیزی هستی که سالهاست غیبتت دنیا را به #انتظار نشانده ...
🍃همان عزیزی که میان عهد نامه هایمان #خدا را به بزرگی اش قسم میدهیم تا سلام مارا به تو برساند تا حتی اگر چشم هایمان لایق دیدن #ظهور پر عظمتت نبود وجودمان را دوباره زنده کند و دست مارا به دستتان برساند ...
🍃گویا اخرین فرزند #فاطمه(س) خود به تنهایی میتواند نمایانگر اهل بیتش باشد ...
عطر محمدی ...
غیرت علوی ...
مناجات فاطمی ...
بخشندگی حسن(ع)و غربت #حسین(ع)
🍃حال میان تمام #مناجات هایمان میشود دستمان را بگیرید و مارا به خود وصل کنید؟! میشود وجود نالایق مارا با نگاه مهربانتان پاک کنید ؟!
🍃اخر اقا جان ما چشم امیدمان به شماست، چشم دوخته ایم به #پدرانه هایتان. همان هایی که دل میبرد از هر #عاشقی و دلدارش شمایید. بیایید و به این انتظار پایان بدهید.
#یابن_الحسن؛ العجل اقای من العجل💚
✍نویسنده : #اسماء_همت
♡#جمعه_های_انتظار♡
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
✨اولین باری که به #کربلا می رفتیم...،
بارها شنیده بودیم دعا تحت #قبه ی امام حسین(ع) رد خور نداره و به هدف استجابت می رسه...
همه زائرها هدفشون این بود که یک بار هم که شده برسند کنار شیش گوشه ارباب و آرزو کنن...
قبل از رسیدن هرکس آرزوهای بزرگش رو جمع و جور می کرد تا از #خدا بخواد...
بالاخره رسیدیم کنار #ضریح آقا اباعبدالله(ع)،غوغایی بود...
کنار #حسین وایساده بودم و صدای مناجاتش با خدا به گوش همه می رسید...
هی میگفت،فقط #شهادت ...،و هی تکرار می کرد...
امام حسین (ع) رو واسطه کرده بود و پافشاری می کرد...
بهش گفتم #حسین از آقا بخواه سال دیگه عرفه و اربعین قسمتمون بشه دوباره بیایم کربلا...
نگاهم کرد و گفت :نه،خیلی دیره تا سال دیگه... فقط #شهادت...
حالا تازه می فهمم که راست می گفتند...
اگر #دل آدم آماده باشه دعا زیر قبه ردخور نداره...😔
#راوی:مهدی_بیگ زاده
#شهید_حسین_صحرایی🌷
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
📜خاطره ای از شهید مدافع حرم مهدی صابری
📝مهدی توی وصیت نامه اش نوشـته بود: رسیدن بـه سـن ۳۰ سال، بعد از عـلی اکبر(ع) برایم #ننگ است
🔸مـادرش مـی گـفـت: آخرین بـارے ڪه از #سوریــه بــرگشت ایران🇮🇷بــاهم رفتـیم #مشهد بــعد از زیارت دیدم مهدے ڪـنار ســقا خـونـه ایستـاده👤 ومـے خــنده.ازش پرســیدم:چـیه مـادر؟چرا میخـنـدی⁉️
🔹گفت: #مـادر! امضای #شهادتـم رو از امام رضا(ع) گرفـتم😍 بـهش گفـتم: اگـه تـو شهیـد بشی مــن دیـگه کسی رو نـدارم.
🔸مهدی دســتش رو بــه آسمـان بـلـنـد کرد وگفت: مادر #خدا هست
منبع: کتاب خاطرات مدافعان حرم صفحات ۳۳
#شهید_مهدی_صابری
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🔰روایـت دختر جوانی ڪه با یڪ جانباز اعصابوروان ازدواج ڪرد🔰
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
2⃣3⃣ #قسمت_سی_ودوم
📖روی پله ها نشستم و دستم را گذاشتم زیر چانه ام. نمیدانم چه مدت گذشت که با صدای "عیال، #عیال" گفتن ایوب به خودم امدم. تمام بدنش باندپیچی🤕 بود. حتی روی چشم هایش گاز استریل گذاشته بودند😥
📖-چی شده ایوب؟ کجایت زخمی شده؟
+میدانستم هول میکنی، داشتند مرا میبردند بیمارستان #مشهد گفتم خبرش ب تو برسد نگران میشوی، از برادر ها خواستم من را بیاورند شهر خودم. پیش تو😍
📖شیمیایی شده بود. با #گاز_خردل. مدتی طول کشید تا سوی چشم هایش برگشت. توی بیمارستان امپول اشتباهی بهش تزریق کرده بودند و موقتا #نابینا شده بود. پوستش تاول داشت و سخت نفس میکشید
📖گاهی فکر میکردم ریه ی ایوب اندازه یک بچه هم قدرت ندارد😔 و هر لحظه ممکن است نفسش بند بیاید. برای #ایوب فرقی نمیکرد، او رفته بود همه هستیش را یک جا بدهد و #خدا ذره ذره از او میگرفت
🖋 #ادامه_دارد...
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
پرسید علت دوام و بقای جمهوری اسلامی ایران چیست؟
گفتم این باور امام الهی ما که وقتی خبر فاجعه هشتم شهریور را شنید گفت:
اگر رجایی و باهنر نیستند #خدا هست.
#هفته_دولت گرامی باد
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
💕 #عاشقـانه_هـای_شهـدا
❣مسجد ڪه میرفتم، چند باری دیدمش... خیلی ازش خوشم می اومد چون مرد بودن را در اون می دیدم...
برای رسیدن بهش چله گرفتم .
❣ساده زیست بود، طوریکه خرید عروسی اش فقط یه حلقه 4500 تومنی بود ...
مهریه ام 14 سکه و یه سفر حج بود که یه سال بعد ازدواجمون داد؛
-ميگفت مهریه از نون شب واجب تره و باید داد.
❣هیچ وقت بهم نمی گفت عاشقتم... میگفت #خیلی_دوستت_دارم
میگفت اگه عاشقت باشم به زمین می چسبم ....
❣من از سه سال قبل آماده شهادتش بودم، چون می دیدم که برایش ماندن چقدر سخت است ...
برای شهادتش چله گرفتم چون خیلی دوستش داشتم و میخواستم به آنچه که دوست دارد برسد و دوست نداشتم اذیت شود
💟همسر شهید برای رسیدن و #ازدواج با مهدی عسگری چله میگیرد
و ده سال بعد برای رسیدن مهدی به #خـــدا چله مےگیرد 💟
#جاویدالاثر
شهیدمدافع حرم #مهدی_عسگری
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🌎 تولد در سائوپائولو
قسمت:2⃣
🌅🕌 من یک مسلمانم 🕌🌅
🔶مادرم داشت بهزور قرصهایش را میخورد که گفت: باید با دکتر صحبت کنم تا این دارو را عوض کند.هضم این قرص برایم خیلی سخت است.فقط خدا میتواند به من رحم کند.🍃
🔸با شنیدن کلمه #خدا از زبان مادر نتوانستم خودم را کنترل کنم.بدون تأمل گفتم: خدا چیه؟ شما فکر میکنی خدا وجود دارد؟اگر خدا وجود داشت زندگی ما اینطوری بود؟ببین خدای شما با زندگی ما چه کرده؟ببین کجا داریم زندگی میکنیم؟پدر هم که دیگر هیچوقت خانه نیست.من دین شما و خدای شما را قبول ندارم!!🍃
🔶مادر بهتزده و ناباورانه شروع کرد تا نصیحتم کند و شب ناامیدوناراحت قضیه را به پدر گفت و او هم همانند مادر فکر کرد با صحبت کردن مشکل حل خواهد شد.🍃
🔸پدرومادر هر دو از کودکی مسیحی بودهاند و درباره دینشان تحقیق نکردهاند تا بتوانند جواب پرسشهای دختر نوجوانشان را بدهند.🍃
🔸پدر وقتی دید قربان صدقه رفتن فایدهای ندارد،فکر کرد بهتر است مرا بترساند.گفت: اگر شما خدا را قبول نداشته باشی او تو را عذاب میدهد.
پوزخندی زدم و گفتم: چه عذابی؟عذاب بالاتر از این؟دیگر چه بلایی سر ما میخواهد بیاورد؟همین کافی نیست؟🍃
🔶من فکر کردم میتوانم به آنها ثابت کنم که خدایی وجود ندارد و شروع کردم به تحقیق درباره خدا تا بتوانم پدرومادرم را در این راه با خودم همراه کنم.🍃
🔸پس از تحقیق بین کاتولیکها و پروتستانها و دعوای بین این مذهبها به این نتیجه رسیدم که بیخدایی(آتئیست) را انتخاب کنم.
خدایی وجود ندارد و دیندار بودن،کار اشتباهی است.🍃
🔶یکروز سرکلاس مدرسه معلم از تکتک دانشآموزان دینشان را پرسید.پسری برزیلیژاپنی بود که گفت: بودایی هستم.برای من که تا بهحال چنین اسمی را نشنیدهبودم،جالب بود.از او درباره دینش پرسیدم و گفت: که میتوانی در جلسات ما شرکت کنی!🍃
🔸من با کمال میل پذیرفتم و همان هفته در میان بوداییها حاضر شدم.
آنها خدا را نمیپرستیدند.بودا را هم نمیپرستیدند.تنها بودا را به عنوان یک انسان خوب قبول داشتندو اعتقاد داشتند باید او را الگوی خود قرار بدهند و مثل او زندگی کنند.
من خیلی تحت تاثیر این دین قرار گرفتم.🍃
🔶اولینباری که به میهمانی دوستانه رفتم چهارده سالم بود.پدرم قبل از آن به من این اجازه را نمیداد ولی وقتی چهادهساله شدم،اجازه داشتم که با دوستانم بیرون بروم.
مثل همیشه کمی آرایش کردم و بهترین لباسم را پوشیدم و رفتم.
حس من از لحظه ورود به میهمانی از خوب به بد تغییر کرد.🍃
🔸همه مشغول نوشیدن شراب و کشیدن کراک بودند و کسی روی خودش کنترل نداشت.🍃
🔶من تا همین چهاردهسالگی با اینکه در خانه همیشه شراب بود و پدرم بیشتر اوقات و بویژه آخر هفتهها مصرف میکرد،لب به شراب نزدهبودم.🍃
🔸پدرم را میدیدم که با نوشیدنش از خود بیخود میشود و حال خودش را نمیفهمید.البته هیچوقت آنقدر نخورد که به من یا مادرم و خواهرم آسیبی برساند ولی گاهی خوابآلود میشد و حرفهای بیربطی میزد.هرچند میدانستم پدرم و خیلیهای دیگر به خاطر فرار از مشکلات این کار را میکردند.🍃
🔶من مادرم را الگوی خودم قرار دادهبودم.او قبل از اینکه مرا باردار شود هم مشروب میخورد و هم سیگار میکشید.اما به محض مطلع شدن از بارداریاش ، دیگر لب به سیگاروشراب نزد.🍃
🔸آن شب وقتی شراب را به من تعارف کردند به این فکر کردم که اگر خوردن شراب مشکلات را حل میکرد چرا پدرم با این روش به نتیجه نرسیده بود؟شراب نه تنها مشکلی را حل نمیکرد بلکه یکی هم به بقیه اضافه میکرد.بدون اینکه حتی یک قطره در دهانم بریزم،ظرف کوچکی که در دستانم بود را روی میز قرار دادم و آن را به عقب هل دادم.
آنجا بود که فهمیدم روحیه من با حضور در چنین مکانهایی نمیسازد.🍃
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
🌎 تولد در سائوپائولو
قسمت:4⃣
🌅🕌 من یک مسلمانم 🕌🌅
🔶چند ماه در فروشگاه حاجعبدالله کار کردم.در این مدت چیزهایی از او دیدهبودم که تا بهحال از انسان دیگری ندیدهبودم.ولی هیچوقت از ایشان نپرسیدم این کارها برای چیست؟🍃
🔸مثلا چند روز پشتسرهم لباس مشکی میپوشید،یا یکماه کامل روزها چیزی نمیخورد.🍃
🔸دفتر حاجعبدالله طبقه بالا بود.یکروز وقتی وارد دفترش شدم،دیدم کفش پایش نیست و روی یک زیرانداز ایستاده است.صدایش کردم اما جوابی نداد و به سمت من برنگشت.بعد خم شد و سپس پیشانیاش را روی چیزی شبیه سنگ که مقابلش قرار داشت،گذاشت.🍃
🔶این حرکات برایم عجیب و جالب بود.او انگار با کسی حرف میزد که از همه عالم مهمتر بود و هیچ توجهی به من و فضای اطرافش نداشت.
بعد از تمام شدن کارش از او پرسیدم: این کاری که شما انجام دادید،چیست؟🍃
🔸حاجعبدالله گفت: من مسلمان هستم و دینم اسلام است.نام این کار نماز است و ما در طول روز پنجبار نماز میخوانیم.🍃
🔶به محض اینکه گفت:مسلمانم،یاد فیلمهایی افتادهم که دیدهبودم.در آنها مسلمانها،انسانهای #بداخلاق #تروریست #زنستیز به ما معرفی شدهبود.باور نمیکردم حاجعبدالله مسلمان باشد.🍃
🔸همسرش هم گاهی به فروشگاه میآمد.او را دیدهبودم که شبیه یک #ملکه زندگی میکند.لباسهای زیبایی میپوشید.گشادوبلند و با روسری که دور سرش میپیچید،زیباییاش بیشتر میشد.حاجعبدالله خیلی به او احترام میگذاشت.🍃
🔸نام او #زینب بود.ولی کم پیش میآمد او را به نام کوچکش صدا بزند.
به او میگفت: #حبیبتی!!!
وقتی زینب وارد مغازه میشد حاجعبدالله میایستاد و لبخند میزد.گاهی برایش گل میخریدوگاهی شکلات.
زینب هم رفتار بسیار محبتآمیزی با همسرش داشت.🍃
🔶در فیلمهایی که دیدهبودم زن مسلمان اجازه نداشت،لباسی غیر از چادر بپوشد و اجازه نداشت کار کند،درس بخواند،رانندگی کند و حتی اجازه نداشت دوشبهدوش همسرش در خیایان راه برود! باید یک قدم عقبتر از مردش راه میرفت.🍃
🔸باید در خانه میماند و مرد به راحتی اجازه داشت زن را کتک بزند و شکنجه کند.ذهنم دچار تناقض شدیدی شدهبود.اگر تلوزیون راست میگفت:پس چیزهایی که با چشم خود میدیدم دروغ بود؟🍃
🔶با تناقضی که خودم بهچشم دیدم نتیجه گرفتم،فیلمهایی که از تلوزیون درباره مسلمانان دیدهام،دروغی بیش نبودهاست.🍃
🔸آخر وقت موقع خداحافظی از حاجعبدالله سوال پرسیدم: در دین شما خدا چطور معرفی میشود؟آیا مانند مسیحیت کسی هست که فرزند خدا باشد؟و.....🍃
🔸به حاجعبدالله مهلت حرفزدن نمیدادم و پشتسرهم سوال میپرسیدم.حاجعبدالله با مهربانی گفت: من فرصت ندارم تمام سوالات شما را جواب بدهم.در عوض چندروز صبر کنید تا یک کتاب برای شما بیاورم.🍃
🔶حاجعبدالله چندروز بعد کتابی برایم آورد که روی آن به پرتغالی نوشتهبود:( اسلام،پیامبرواهلبیت)
به محض اینکه سوار مترو شدم،شروع به خواندن کردم.🍃
🔸در صفحه اول نوشتهبود(بگو خدا یکتاست.او خدایی است که از همه عالم بینیاز و همه عالم به او نیازمند است.نه کسی فرزند وست و نه خودش فرزند کسی است.و هیچ مثل و مانند و همتایی ندارد.)
آنموقع نمیدانستم این جملات ،آیههای یکی از سورههای کتابمقدس مسلمانها است.فکر میکردم جملاتی است از طرف نویسنده درباره #خدا🍃
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
#شهید مدافع حرم
تازه دامادشهید،#هادی شجاع 💔
#وهبمدافعانحرم
در ۲۳ آبان ماه سال ۱۳۶۸ درتهران،چهاردانگه اسلام شهر متولدشد.
متاهل بود و تازه داماد
۱۰#روز پس از #ازدواج به #سوریه اعزام شد و#چندروزبعدهم به #شهادت رسید.
🍃⚘🍃
سه خواهروبرادربودند،ایشان فرزند اول خانواده بود.
خانواده اش بسیارمذهبی و متدین بودند، از کودکی در مساجد و حسینیه ها #فعالیت می کرداز ابتدا #با#خدا و بانماز بود از اول #راه #خدا را شناخت،مادرش همیشه از #خدا می خواستند فرزندانشون، کنیزان و نوکران
#اهل بیت⚘ باشند. از بچه 7 ساله تا پیر 80 ساله همه #شهید را به #نیکی می شناختند. پدرش وعمویش،#رزمنده دفاع مقدس بودندو در #جبهه حضور داشتند و این باعث شده بود ایشان از #کودکی با #دفاع از #دین و #ناموس خو بگیرد.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
8.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😞
چرا هر کاری میکنم، بازم حال روحیم خوب نیست؟
.
.
#استاد_شجاعی #ماه_رجب #خودشناسی #خدا #حال_بد
#افسردگی #انگیزشی #زندگی_شاد #موفقیت #افسردگی
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
میگفت :
بعضیام هستن بجا اینکھ بگن
من دلم میخواد، من دوست دارم !
میگن : #خدا دلش میخواد ..
خدا دلش نمیخواد ..
خدا دوست داره اینجوری😍
اینجوری خدا دوست ندارهها ❌
- اینا دقیقا همون کساییَن که خدا
میشه همه زندگیشون 🌱
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi