خاطرات #شهیدزکریاشیری به روایت مادر شهید
#قسمتدهم
🔷الهه گفت: #زکریا قبل از رفتن یه دفترچه بهم داد که همهی بدهی و طلبهاش توش نوشته بود
دل نگران منوفاطمه بود ، گفت:
تو رو خدا مراقب خودت و بچهها باش!!
🔷گفتم: #زکریا تو فقط فکر ماموریتت باش
من و بچهها رو به خدا بسپار.🤲
🔷از زمان رفتن #زکریا بیقراری فاطمه شروعشد.هر کاری کردیم آروم نشد.
غذا نمیخورد
عکس #زکریا رو بغل میکرده و گریه میکرد.😭
🔷بالاخره ما هم پیادهروی اربعین رو بدون #زکریا رفتیم
توی نجف خواب عجیبی دیدم
توی خواب به من میگن مادرجان صبور باش پسر شما مفقود شده.
🔷برگشت وقتی به مرز رسیدیم دیدم پسرها دَم گوشی صحبت میکنن و اونقدر گریه کردن که چشمهاشون قرمز شده
هرچی سوال کردم جواب ندادن!!
وقتی به خونه رسیدیم ، کوچه پُر بود از جمعیت حتی کسایی که سالی یک بار هم خونهی ما نمیومدن ، اومده بودن.
🔷احساس کردم چیزی رو از من پنهون میکنن که یحیی اومد و گفت: مامان خوابی که تو نجف دیدی واقعیت داره
@Revayate_ravi
🔷 زمستان ۹۴ بدترین روزهای عمرمون بود.
بلاتکلیفی همهی ما رو خور کرده بود
اینها یک طرف ، بهانههای فاطمه یک طرف
🔷از شدت تب در عرض یک روز سه بار اون رو پیش دکتر بردیم
دکتر گفت: باید اون رو از فضای خونه دورش کنیم
بردیمش مشهد ولی فایدهای نداشت.
🔷تا زنگ میزدن ، میگفت: باباست میدویید سمت دَر
جلوی چشمام آب شدن دختر #زکریا و همسرش رو میدیدم.
این دختر به هر بهانهای جگر ما رو آتیش میزد.
@Revayate_ravi
#دلانہ🌱
شَـهادت٘ را نَه دَر جَنگ٘،
دَر مُبارِزِه میدَهَن٘د...
ما هَنوز شَـــهادتـی بیدَرد میطَلَبیم...
غافل که شَـهادَت را جز به اهلِ دَرد نِمیدَهَند...
#شهادٺ_گونہ
@Revayate_ravi
🍃امروز
🍃بهشت فاطمه
🍃گلزار شهدا
🍃سالگرد شهادت #عباس_آقای_طلاپور
@Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نابغهٔ اطلاعات جنگ!
به مناسبت سالروز شهادت شهید حسن باقری♥️
@Revayate_ravi
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
#من_شهیدمیشوم
باخانواده عروس خانم قرار خواستگاری گذاشته بودیم . معمولا همه جا برای مراسم خواستگاری بزرگترها می روند . اما آقا محمود خیلی اصرار داشت که من همراهش باشم ؛ علت اصرار ایشان آشنایی مختصری بود که من با این خانواده داشتم . آقا محمود روز خواستگاری دنبالم آمد ؛ زمانیکه راه افتادیم از خانه بیرون برویم گفت :
حتما با این بنده خدا ( عروس خانم)
صحبت کن و بگو که من حداکثر پانزده سال
می توانم زندگی کنم !! با تعجب نگاهش کردم !! گفت : من شهید می شوم * ناراحت شدم ، نشستم و با عصبانیت گفتم : پس دختر مردم را اذیت نکن ، حالا که این طور است من نمی آیم . شما که می خواهی شهید شوی اصلا ازدواج نکن . خندید و گفت : عصبانی نشو خواهر من !! ازدواج سنت پیغمبر اکرم "صل الله و علیه و آله و سلم" است . و من برای پیروی از سنت پیغمبر اسلام "صل الله علیه و آله وسلم" ازدواج می کنم . محمود ازدواج کرد و چهار سال و نیم بعداز ازدواجش به فیض عظیم شهادت نائل آمد .
#خاطرات_شهید
#شهید_محمود_نریمانی🌷
راوی : #خواهر_شهید
#یاد_شهدا_صلوات
@Revayate_ravi
ۅݪایتمداࢪۍبہسبڪشہدا😍
نظࢪاتࢪهبࢪۍࢪابدۅݩهیچقیدۅ شࢪطقبۅݪمیڪࢪدۅمیگفت...
ادامه در عکس👆
❤️ #استوری
❤️ #اللهمالحقناباالشهدا
❤️ #اسئلڪخَیࢪَماتَسئَل
@Revayate_ravi