eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 🔻عشق برتر .... ☀️ حسین علی مهرزادی معلم فداکاری بود که راه جبهه را در پیش گرفت. با توجه به قابلیت هایی که داشت مسئولیت ستاد لشکر ۲۵ کربلا به ایشان سپرده شد. 🚩 مهرزادی، والفجر ۸ را آخرین حضور نظامی خود می‌دانست. به همین خاطر خودش را برای شهادت آماده کرده بود. قبل از عملیات هر بار در هر جلسه ای که برای هماهنگی عملیات در فرماندهی برگزار می‌کردیم، او از همه می خواست تا برای شهادتش دعا کنند. در مقر لشکر بودیم و داشتیم برای اعزام به منطقه عملیاتی آماده می شدیم. آخرین سفارش ها و وصیت های خود را انجام می‌دادند. چهره‌ی مهرزادی بیش از همیشه نورانی شده بود. موقع حرکت، خبر دادند که همسر ایشان پشت خط منتظر است تا با او صحبت کند. این آخرین تماس با پشت جبهه بود. از مهرزدای خواستم تا برود و با همسرش خداحافظی کند بعد از آن راهی خط شویم. او از این کار امتناع کرد. اصرار بچه ها هم فایده ای نداشت. 🔖 با لبخند می‌گفت: [نمی‌خواهم سیم شهادت قطع شود...!] او عاشق همسرش بود و می ترسید این ارتباط عاطفی مانع وصلت حقیقی او شود. سه روز بعد از عملیات، مهرزادی به آرزوی خود رسید و خاک را برای خاکیان گذاشت و رفت. ✍🏼 راوی مرتضی قربانی @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 گُردان به تو می‌نازد 🌺 🌀 داخل حسینیه‌ با صحنه‌‌ی عجیبی روبرو شدن ، یه عده به حالت تمسخر سری رو بلا تشبیه درست کرده بودن و به اون سنگ ریزه پرتاب می‌کردن😡 معلوم نبود این گروهها از کجا هدایت میشن ، حالت طبیعی نداشتن و مست کرده‌بودن. 🌀 داشت نصیحت می‌کرد که این چه بساطیه؟؟؟ که یه نفر با چاقو کوبید وسط مَلاجش و لباس مشکی عزاش رو پُر از خون کرد. 🌀 جماعتی که بی‌حرمتی می‌کردن با عکس‌العمل بچه‌ها از حسینیه فرار کردن و غائله ختم شد. بچه‌ها توی مسجد سر رو بتادین زدن و پانسمان کردن. 🌀 زیارت کار همیشگیش بود.یه بار با چندتا از بچه‌ها رفته‌بودن زیارت ، وقتی از در شرقی حرم وارد خیابون شدن ، صدای فریاد زنی رو شنیدن.🧕 🌀 عروس و دامادی💍 رو دیدن که ارازل و اوباش با قمه اونها رو از ماشین پیاده کردن و یکی از اون نامردها عروس رو مجبور می‌کرد که وارد یه ماشین دیگه بشه😨 🌀 و برادرش داوود بدون معطلی به کمکشون رفتن که چند دقیقه بعد اون ارازل پا به فرار گذاشتن با چاقو به پهلوی داوود زده‌بودن.... داماد با حالتی وحشت‌زده 😰از اونها تشکر می‌کرد و می‌گفت: شما رو از آسمون رسوند. 🌀 با اینکه نگران حال داوود بود ولی اونقدر ایستاد تا عروس و داماد💍 راهی بشن و بعد خودشون رفتن. 🌀 اسمش شده‌بود نقل محافل بسیج و لشگر به عنوان فرمانده‌ی نمونه‌ی پایگاه معرفی شد😎.فرمانده‌ای جوان با ایده‌هایی ناب فرهنگی که تونسته بود از لابه‌لای مشکلات محل ، پایگاه رو مدیریت کنه✌️ @Revayate_ravi
🌀 با وجود مخالفتها به دلیل سن کمش اون رو به عنوان فرمانده‌ی گردان (ع)💚 یافت‌آباد منصوب شد. 🌀 یه‌بار آخر شب که از گردان داشت برمی‌گشت وارد اتوبان بسیج شد. دید ماشین اداره‌ی برق ایستاده و یه کارگری داره اون بالا کابل‌ها رو قیچی می‌کنه😳 پیاده شد گفت: داری چیکار می‌کنی؟؟؟ طرف برگشت و گفت: دارم کابل برق رو عوض می‌کنم. 🌀 به نظرش مشکوک اومد🧐 و شماره پلاک ماشین رو تو تقویمش📕 یادداشت کرد. چند روز بعد که داشت از اونجا رد میشد ، دوباره این صحنه رو دید که چند نفر با همون ماشین...... @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اماممون نیست... زندگیامونم عادی پیش میره... هیچ جای خالی هم احساس نمیکنیم...💔 ما ها خسرالدنیا شدیم.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚨 هدایای لوکس ، خرج فقرا شود ... 🔘 حجت الاسلام راشد یزدی: 💠 تمام چیزهایی که به مقام معظم رهبری داده اند ، ایشان به حضرت رضا علیه السلام تقدیم کرده اند. هیچ چیزی برای خودشان نگه نمی دارند. چندی قبل به همراه یکی از فرزندان آقا به مراسمی در دعوت شدیم . در برگشت چند دست سرویس کامل به ما هدیه دادند. بعد از چند روزی به دیدن رفتم ، ایشان در مورد هدیه گفتند : « نه به درد ما می خورد ، نه به درد مهمان های ما » و بعد قرار شد آن را و پولش را به بدهند. 📚 جلوه آفتاب ، ص ۳۸ @Revayate_ravi