شهید چمران:
من نمی گویم #ولی_فقیه معصوم است
اما ملتی که به امر خدا
به امر ولی فقیه اعتماد می کنند
خدا اجازه اشتباه به آن رهبر را نمی دهد
و به نوعی به او معصومیت می بخشد…
✌️✌️✌️✌️✌️
@Revayate_ravi
🕊#شهیدانه | #فرمانده_بی_ادعا
🔺رسالت ما همان رسالتِ
فرماندهان شهیدمان است ؛
خود را ندیدن ....
#شهید_صیادشیرازی🌷
@Revayate_ravi
حال خوب این دو پسرعموی شهید را خیلی خریدارم.
#شهیدجاویدالاثرآیت_الله_سیدموسی_صدر
#شهید_آیت_الله_سیدمحمدباقرصدر
@Revayate_ravi
🌷به قول شهید بلباسے:
اونقدر خودمونُ درگیرِ
القاب و عناوین کردیم ؛
که یادمون رفته همه باهم برادریم :)
و باید کنارِ هم،باری از رویِ...
دوشِ مردم برداریمــ...🙂
حواسمون ڪجـاست؟💔
#شهید_محمد_بلباسی
@Revayate_ravi
❣شـهیــد مـحمــدحـسیــنحــدادیــان❣
❣شـهیــدے ڪه دراویــش گـنـابـادے او را در قـلــب تـهـران اربـااربـا ڪردن❣
🎬قسمت:0⃣3⃣ آخرین قسمت #بهروایــتمــادرشـهیــد
🥀🌹فرهاد از فعالیت محمدحسین در هیئت گفت.لباس خادمی محمدحسین تو دستش بود.خود #آقا از فرهاد پرسید: (این همون لباسه؟؟؟)وقتی گفتیم : بله!!!گفتند:بدید من لباسش رو ببوسم.
یاد محمدحسین افتادم.بارها با حسرت میگفت: خوش به حال شهید صیاد شیرازی.کی بود!!!که #حضرتآقا تابوتش رو بوسید.فرهاد جریان شهادت محمدحسین رو تعریف کرد.بعد به #آقا گفت: ما نمیدونیم که واقعا اول محمدحسین تیرخورده،چاقو خورده،ضربه خورده....آقا خیلی ناراحت شدن.عصایشان بغل دستشان کنار دستهی مبل بود.برداشتند گذاشتن جلویشان.با دو دست تکیه دادن به آن و گفتن: (تمام این افکاری که تو ذهن شما میگذره ، برای شهید فاصلهاش به اندازه یک افتادن از روی اسب است!!!)
🥀🌹موقع رفتن ،فرهاد به #آقا گفتن: درخواستی دارم.#آقا گفتن: بفرمایید.فرهاد گفت: آن شبی که محمدحسین تو گلستان هفتم به شهادت رسید.یک سری از بچههای هیئتی و بسیجی و سپاهی هم اونجا بودن.الان تعدادی از اونها اینحا توی اتاق هستن و میخوان شما رو ببینن.#آقا گفتن:چه اشکالی داره!!به محافظین گفتن: بگید بیان.در رو که باز کردن انگار به این بچهها بهشت رو دادن ردیف اومدن بیرون مات و مبهوت.بعضی با بغض ، بعضی با اشک دست #آقا رو بوسیدن.بعد از اینکه #آقا رفتن ، دوستای محمدحسین موندند.نشستن به روضه خوندن.
مدام اون جملهی #آقا تو گوشم بود.تمام این افکاری که توی ذهن شما میگذره،برای شهید فاصلهاش به اندازهی یک افتادن از روی اسب هست.بعد از پونزده شب برای اولینبار راحت سرم رو گذاشتم روی بالشت.ته دلم آروم شدهبود که پس محمدحسین موقع شهادت زجری نکشیده.
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi
#آرام_جان داستان زندگی #شهید_حریم_امنیت #محمد_حسین_حدادیان به روایت مادر محمد حسین متولد 1374 و دانشجوی #علوم_سیاسی ، #بسیجی مخلص و پیرو خط #ولایت و #رهبری به طوری که به نقل از پدر بزرگوارش جز خط رهبری را قبول نداشت و در #مسجد به مردم #خدمت می کرد. در #آشوب های محدوده #خیابان_پاسداران که در سال 1396توسط #دراویش و با انگیزه #ایجاد_ناامنی صورت پذیرفت. محمد حسین با عنوان بسیجی ویژه داوطلبانه برای مقابله با #اشرار رفت که او را ابتدا به وسیله اسلحه شکاری #مجروح و سپس توسط یک اتومبیل زیر گرفته شد و به #شهادت رساندند.
🛑 شـــــهدا را یـــاد کـنیــد حـتـے بـا یـڪ صـلـوات
🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Revayate_ravi