eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
297 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹شهید ویژه ی رمضان🌙 شهادت رمضان، عملیات رمضان و خرج قبرش را امام زمان فرستاد... ارادت ویژه ی او به امیرالمؤمنین علیه السلام زبانزد همه بود و همواره به ایشان توسل میکرد. تولدش مصادف شد با 13 رجب همزمان با تولد مولا و شهادتش 21 رمضان همراه با شهادت مولایش در عملیات رمضان ... . . ازاهالی داراب بود(استان فارس) و از همسایه های خانواده شهید عارف. یک شب خواب دیده بود که توی جمکران بعد از به جا آوردن زیارت و آداب مسجد، گم شده است که امام زمان عج را می بیند و "آقا" راهنماییش میکنند تا به خانواده اش برسد و بعد میفرمایند . "از قول ما به خانواده شهید عارف بگویید چرا به وصیت نامه حمید عمل نکردید ... ". حمید در یکی از وصیت نامه هایش نوشته بود "قبرم را ساده مثل شهدای بقیع بسازید "آقا" میفرمایند "شما قبر را درست کنید، ما خرج قبر را میدهیم" و نشانه ی محل پولی را میدهند. در همین حین از خواب بیدار میشود و باخانواده اش به گلزار شهدا میرود، هم برای زیارت و هم برای پیدا کردن آدرس و نشانی مورد نظر یک دستمال سبز با بوی خاص و عجیبی در محل نشانی پیدا میشود که درون آن مبلغ 3030 تومان قرار دارد. @Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انجمن راویان شهرستان بهشهر
«به وقتِ شب تولد» . هر انسانی یک تاریخِ آمدن به این دنیا را دارد و یک تاریخِ رفتن از این دنیا؛ . بسته به سبک زندگی هرکس این تاریخ‌ها ماندگار می‌شود... مثلا اگر قهرمانِ ملی کشوری باشی جان‌های زیادی را نجات داده باشی بزرگمرد و جوانمرد بوده باشی و وقتی نامت بر زبان‌ها برده می‌شود همه جز خوبی از تو چیزی به خاطر نیاورند. . آنوقت است که تاریخ تولد و تاریخ شهادتت در ذهن‌ها ماندگار می‌شود. . تاریخ اول خرداد مصادف با تولد زمینی تو به یاد خیلی ها مانده است. تولد زمینی‌ات مبارک ای ساکن آسمان‌ها 🌷«شهید روح‌الله قربانی»🌷 @Revayate_ravi
سلام✋ عبادتتون قبول🙏 دیدار خانواده‌ من با حضرت ،هدیه من بهشون بود. گوارای وجودشون❤️ آماده‌آید یا علی✌️ @Revayate_ravi
❣پا قدم خوب بود. چند روز بعد از تولد زینب زنگ زدن که برنامه دیدار با رهبری رو داریم. ❣نماز ظهر و عصر رو پشت سر حضرت آقا خوندیم. حضرت آقا یکی یکی اسم خانواده‌ها رو می‌خوندن و با اونها صحبت می‌کردن. ❣فضا که سنگین میشد حضرت آقا یک شوخی می‌کردن و همه از طنازی کلام آقا می‌خندیدند. ❣نوبت ما که شد ، زینب کار خرابی کرد تا من بیام مادر شوهرم صحبت کرد. تا اومدم حضرت آقا گفتن: من در وصیت نامه خوندم که اگر شما نبودید من این راه رو نمی‌رفتم. شما بودی که کمک کردی من این راه رو برم.......این طوره خانم!!!!!! ❣مادر شوهرم به جای من گفت:بله از آقا خواستم دم گوش زینب اذان و اقامه بخونه. ❣حضرت آقا وقتی می‌خواستن به ما قرآن رو هدیه بدن ، جلو رفتم و گفتم: ❣دایی شهید انقلابها ❣عموی شهید دفاع مقدسه ❣خود شهید مدافع حرم دعا کنید بچه‌های ما برن و قدس رو آزاد کنن. ❣آقا لبخندی زد و گفت: براشون دعای مجاهدت می‌کنم. @Revayate_ravi
❣بعد از شهادت یکی از دوستان برای عرض تسلیت آمده بود. لابه لای حرف‌هاش گفت: که راه خودش رو پیدا کرد و رفت. ❣بیچاره بچه‌هاش!!! اونها بی سرپرست شدن. ❣اینکه گفتن این حرف‌ها چه به روز خانواده میاره، بماند😔 ❣روز بعد همون خانم زنگ زد. خواب دیده #/محمد اومده بالای سرش و او رو صدا میکنه. از خواب پرید. متوجه شد پتو روی صورت نوه‌اش اُفتاده و بچه در حال خفه شدن بود. پتو رو از روی صورت بچه برداشت. ❣نماز صبح رو خوند و دوباره خوابید. باز هم #/محمد به خوابش اومد و گفت: (من حتی مواظب بچه‌های شما هستم چه برسه به خونواده خودم.) @Revayate_ravi
ادامه دارد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انجمن راویان شهرستان بهشهر
سیره شهید بهنام محمدی. ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ عراق رسماً جنگ را علیه جمهوری اسلامی شروع کرد(صدام قبل از ۳۱ شهریور هم، چندین بار به خرمشهر و شهرهای مرزی ایران حمله کرده بود). یکی از شهرهایی که درگیر جنگ شد و مردم بی گناه از زمین و هوا رو سرشون خمپاره و بمب ریخته میشد، خرمشهر عزیز بود. رزمندگان ارتشی، پاسدران و نیروهای مردمی، همه دست به دستِ هم دادن تا صدام خائن با همکاری شرق و غرب، علی الخصوص نفوذیهای داخلی، بفکر سرنگونی انقلاب نباشن. یکی از اون نیروهای مردمی (بسیجی)، جوون ۱۲ ساله بنام بهنام محمدی بود. فرمانده سپاه خرمشهر(محمد جهان آرا)، از بهنام خواسته بود، تا کوچه های شهر رو بچرخد و هر کجا تانک عراقی رو دید، بلافاصله اطلاع بده. یه روز بهنام تو یکی ازاین ماموریت ها، ناگهان عراقیها او را اسیر کردن. بهنام برای اینکه از دستشون خلاص بشه، دوتا کار مهم انجام داد(۱)مثل بچه کوچیکها گریه😂😂😂 کرد(۲)به عراقیها گفت: من مامانم رو گُم کردم، دنبال مامانم میچرخم. عراقیها با طرح فریب بهنام گول خوردن 😛😛😛 و با کتکی که بهش زدن، گفتن برو دیگه این طرفا پیدات نشه(چون شهر هنوز کامل اشغال نشده بود، بعضی از خانواده ها توش زندگی میکردن). بهنام در نهایت در مقاومت خرمشهر شهید شد و امروزه مردم با وفای خرمشهر این شهید ۱۲ ساله رو بعنوان سنبل مقاومت میشناسن. ((خواننده محترم، در ابتدای جنگ(سال ۵۹)، هنوز سپاه تشکیلاتی بنام اطلاعات عملیات نداشت. بعدها نیروهایی که منطقه عملیات و یا عقبه ی دشمن رو شناسایی میکردن، به این بزرگواران میگفتن، نیروی اطلاعات عملیات. درواقع بهنام رو هم میتونیم از شهدای اطلاعات عملیات بدونیم. چرا که بهنام هم، شناسایی میکرد. پیکر پاک شهید بهنام بعداز شهادتش در مسجد سلیمان دفن شد. و سالیانی بعد، به درخواست خانواده، نبش قبر (پیکر بهنام سالم بود)، در مکانی دیگر در همان شهر مسجد سلیمان انتقال یافت.🌷 برای شادی روح امام و شهدا، علی الخصوص شهدای اطلاعات عملیات صلوات. @Revayate_ravi