eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای بازگرداننده‌ی از دست رفته‌ها 💔 عاشق انار😍 بود و همیشه من انار رو براش دونه می‌کردم. می‌خوردومی‌گفت: انار باید دونه‌شده‌ی دست همسر😇 باشه ، خودت دونه کنی که لاطائلاتِ. 💔سال ۸۹ هم به دنیا اومد.👶 💔 اگه از ماموریت میومد یا می‌خواست ماموریت بره ، برای اینکه خوب بخوابه ، بچه‌ها رو به حیاط می‌بردم تا استراحت کنه اما با تمام خستگی به حیاط میومد و بچه‌ها رو از من می‌گرفت‌و‌می‌گفت: تو برو استراحت کن!!! 💔 سال ۹۳ 👶هم به دنیا اومد. سفر کربلای ما همیشه عقب می‌اُفتاد شاید خدا می‌خواست این آخرین شاه‌دونه‌ی زندگیمون به دنیا بیاد و بعد ۵ نفری به کربلا بریم شاید این تنها سفر پدرش باشه.😔 💔 جنگ با تکفیری‌ها بالا می‌گیره مثل مرغ‌پرکنده خودش رو به در و دیوار میزنه تا به سوریه اعزام بشه بالاخره هم مجوزش اعزامش رو می‌گیره✌️ 💔ولی دیگه با چند روز پیش فرق داشت. وصیت‌نامه‌اش رو می‌نویسه!!! با برادرش ایمان و دوست صمیمیش که همسرش ، دخترش رو هفت‌ماهه باردار بوده ، با هم اعزام میشن.
💔 ۱۶مهر‌ماه ۹۴ اعزام میشن وقتی از زیر قرآن رَدش می‌کردم ، آروم اشکش سرازیر میشه😭 نه طاقت موندن داشت و نه چشم‌تو‌چشم شدن با بچه‌ها موقع رفتن آروم بهم گفت: 《مراقب خودت و بچه‌ها باش》 💔 با همسر بیشتر احساس صمیمیت می‌کردم من به میثم برادر و بچه‌ها دایی می‌گفتن. 💔 تماسی که از سوریه گرفته بود گفت: سر یک ماه برمی‌گردم خونه‌و‌بچه‌ها رو آماده کردم ولی خبری نشد. 💔خیلی نگران بودم به همه رو انداختم شاید بتونم شماره‌ای ازش بگیرم. تا اینکه خودش تماس گرفت‌و‌گفت: اوضاع جنوب حلب رو به راه نیست شاید تا ۶ ماه دیگه نتونم بیام.... 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃هـر ڪی اومد پشت‌سرت حـرف بزنه ، گفتم: هیـس🤫
8.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃 برشی از زندگی شهـــدا❤️ 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
📍حق ماموریت... ‌‌ 🌟از مأموریت که برگشته بود برای خودش چهارده روز مأموریت ثبت کرده بود. می دانستم بیست روز در مأموریت بود. بارها این کار را کرده بود.. وقتی به او اعتراض کردم، گفت: سیدجان! اشکالی ندارد، گاهی ممکن است در مأموریت سهل انگاری کرده باشم و یا بیشتر از اندازه لازم استراحت کرده باشم. این طوری خیالم راحت تر است. ‌‌همه می دانستند که محمود در مأموریت ها خواب و خوراک ندارد و بسیار کمتر از اندازه لازم استراحت می کند و بیش از اندازه لازم کار می کند، ولی با این حال خودش را مدیون می دانست و حتی حاضر به دریافت حق مسلم خودش هم‌نبود. 📚 ‌منبع: کتاب شهید عزیز "مجموعه خاطرات شهید محمود رادمهر" به روایت همرزم شهید 🌷‌‌شهید مدافع حرم محمود رادمهر🌷 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
《ای‌بازگرداننده‌ی از دست رفته‌ها 💔 اما چند روز بعد از آخرین تماس ، ایام اربعینِ۹۴ ، که یه خمپاره ۶۰ 💥 پشت‌سر و فرود میاد نشسته بود و کتف‌هاش ترکش خوردن🤕 ولی از پشت‌سر و کتف و کمر پر از ترکش میشه و به کُما میره. 💔 به دلیل شدت جراحت نمی‌تونن اون رو به ایران برگردونن و قبل از اینکه دخترش حلما رو ببینه تو سوریه به شهادت میرسه.😔 💔 همه نگران همسر هستن که اگه این خبر رو بشنوه ، حالش بد بشه و برای تنها یادگار اتفاقی بیفته!!!! 💔 برای مراسم سوم برگشت ایران کاملا شرمندگی😓 رو می‌تونستی تو عمق وجود ببینی. 💔 می‌گفت: اگه یه روزی حلما از من بپرسه ، چرا بابای من رفته و تو موندی؟؟؟؟ چی جوابش رو بدم.😥 دیگه اون سابق نبود اصلا غذا نمی‌خورد رنگش زرد شده‌بود حواسش پیش ما نبود بدنش خیلی ضعیف شده 😡 👊 💔 مجروحیتش رو به کسی نگفت.می‌گفت: اگه بخوام اون رو جراحی کنم دیگه بهم اجازه نمیدن به سوریه برگردم. 💔 عادت داشت توی خواب غلت بزنه ، اما همین که روی شونه‌ی راستش می‌چرخید ، ناله‌اش😬 به آسمون می‌رفت و دوباره به حالت اولش برمی‌گشت.
💔 دی‌ماه‌۹۴ بود که فرمانده‌اش با رفتنش به سوریه مخالفت کرد و گفت: تو فقط دو هفته‌هست که برگشتی بذار خستگیت در بره. 💔 بالاخره از سوریه تماس می‌گیرن و می‌خوان که اون برگرده سریع آماده شد که بره 😇 با دخترا که مدرسه بودن خداحافظی نکرد حتی با که خواب بود.😴 💔 قرار بود تو سوریه یه عملیات بشه و چندتا از همرزماش تو تله‌ی نیروهای داعش می‌اُفتن و بقیه‌ی نیروها به میرسن و به دلیل محاصره نمی‌تونن اجساد رو به عقب برگردونن.....☹️ 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi