eitaa logo
انجمن راویان شهرستان بهشهر
296 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
2 فایل
ارتباط با ادمین @Z_raviyan
مشاهده در ایتا
دانلود
🌀جلسه‌ی انجمن راویان شهرستان بهشهر ، روز سه‌شنبه ، در حسینیه‌ی شهدا با حضور راویان برگزار شد. 🌀در این جلسه با خاطره‌گویی و توضیح آزادسازی خرمشهر توسط پیشکسوتان دفاع مقدس انجام شد. 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
💠حضور جمعی از خانواده های معزز شهیدان شهرستان بهشهر بر سرمزارمطهر سپهبدشهید حاج قاسم سلیمانی 🔻همچنین در این سفر؛ زائرین بر سر مزار شهیدجعفری ادای احترام نمودند. 🔸️شهیدجعفری از مبارزین انقلابی شهرستان بهشهر بوده که بعداز دستگیری توسط ساواک و فرار کرده و به کرمان می‌رود. زندگی و مبارزات مخفیانه خود را با نام جدید "محمد حاج محمدجعفر" شروع نمود.در کرمان ازدواج می‌کند و در زمان جنگ به جبهه می‌رود و در پایان جنگ تحمیلی بشهادت میرسد و پیکرپاکش سال ۷۴ تفحص و در گلزار شهدای کرمان به خاک سپرده شد. 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 | 🔻۲۸ اردیبهشت ماه سالروز شهادت شهید سید مجتبی هاشمی بنیان گذار و فرمانده گروه چریکی فداییان اسلام گرامی باد. 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
📍خانواده دوست بود... 🌟«پدر، فرمانده جنگ‌های نامنظم بودند ولی بسیار باعاطفه و خانواده دوست بودند. گاهی ما ۹ ماه هیچ اطلاعی از پدر نداشتیم اما رفتار او با ما عاشقانه و زندگی مادرم با ایشان، شیرین بود و هنوز هم حلقه ۵۰ ساله ازدواجشان در دست مادرم است. مادر پا به پای آقا سید دشواری‌های زندگی را تحمل کردند و حتی در زمانی که پدر در جبهه بودند مادر مغازه را می‌چرخاندند.یکی از مسئولان که مدتی همراه شهید هاشمی بود خاطره‌ای تعریف می‌کردند: «یک بار که می‌خواستم به تهران برگردم آقا سید به من گفت سری به خانواده‌ام بزن و اگر چیزی نیاز داشتند برایشان تهیه کن. وقتی دوباره به خط برگشتم شهید هاشمی مرا در آغوش گرفت و مدام مرا می‌بوئید و اشک می‌ریخت. گفتم چه می‌کنی؟ گفت: تو بوی خانواده‌ام را می‌دهی.» 🌷شهید سید مجتبی هاشمی🌷 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای بازگرداننده‌ی از دست رفته‌ها 💔 به خونه‌ی مادرشوهرم که میرم تازه متوجه‌ی شهادت میشم. صدای شیون تو خونه بالا می‌گیره با ناتوانی زیر لب میگم: ! 💔 روزهای آخر بهمن ۹۴ چنان بهمنی بر سر زندگی ما آوار شد که هنوز نتونستیم روی پای خودمون بایستیم. 💔 عید ۹۵ برای اینکه توی روحیه‌یمان تغییری ایجاد کنیم ، دست بچه‌ها رو گرفتم و به لنگرود رفتم ولی لنگرود هم دیگه من رو آرومم نمی‌کنه 💔 از طرف سپاه تو منزلمون بدای مراسم گرفتن. بی‌تابی می‌کنه و به هیچ طریقی آروم نمیشه ، زیر لر براش می‌خونم . 💔 بعد از نوبت از من می‌پرسه‌!!!!چرا همه گریه می‌کنن؟؟؟ بدون مقدمه ازش می‌پرسم!!! دوست داری تو کلاس اول شاگرد اول بشی؟؟؟ بدون معطلی میگه: آره!!!!! 💔گفتم: خُب! از سوریه زنگ زده و گفته: می‌خوام اونقدر تو سوریه بمونم ، تا شاگرد اول بشم ، مثل دخترم زینب! 💔حالا بگو ببینم دوست‌داری شاگرد اول بشه یا بیاد خونه پیش زینب‌گفت: می‌خوام شاگرد اول بشه اما اما چرا عمو گریه می‌کنه؟؟؟ 💔گفتم: عمو چون نتونسته تو سوریه بمونه و شاگرد اول بشه ناراحته!!!! اما سوالات تمومی نداشت. پس چرا مامانی(مادر) داره گریه می‌کنه؟؟؟ 💔گفتم: چون مامانی دلش برای تنگ شده ، به خاطر اون داره گریه می‌کنه.
💔این روزها هر وقت از مدرسه میاد می‌پرسه: مامان!!!بابا کی میاد خونه؟؟؟؟ و من فقط بهش میگم: وقتی امام زمان(عج) بیاد بابای تو هم میاد. 💔 دهم اردیبهشت ۹۵ رفتم مدرسه‌ی معلمش چیزی گفت ، که ذهنم رو مشغول کرد؟؟؟؟؟ گفت: ....... 🌀 با ما همراه باشید در کانال انجمن راویان شهرستان بهشهر در ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Revayate_ravi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای بازگرداننده‌ی از دست رفته‌ها 💔معلم چیزی گفت: که ذهن من رو مشغول کرد. گفت: خیلی گوشه‌گیر شده ☹️ دیگه با بچه‌ها نمیاد توی حیاط بازی کنه با من هم حرف نمیزنه.😔 💔رفتم خونه گفتم: میای با هم حرف بزنیم؟؟؟ پرسیدم چرا اونقدر گوشه‌گیر شدی؟؟ گفت:بچه‌ها توی مدرسه به من میگن بابات شهید شده!!! 💔بهشون میگم شهید یعنی چی؟؟؟ بهم میگن: یعنی تو دیگه بابا نداری؟؟؟ مامان!!!! . 💔یاد این شعر اُفتادم👇👇👇 انشام دوباره بیست بابای گلم🌹 موضوع:کسی که نیست ، بابای گلم🌹 دیشب زن همسایه به من گفت: یتیم🌹 معنی یتیم چیست؟ بابای‌گلم🌹 💔 ظاهرا دست‌بردار نیست!!!! ادامه داد: اصلا برای چی بابای من رفته سوریه؟؟؟ اون وقت پدر بقیه‌ی بچه‌ها توی خونه‌هاشون هستن.😡 چرا اونا پدرومادر دارن ، من ندارم؟؟؟؟ 💔گفتم: بابا رفته سوریه چون بچه‌های اونجا پدرومادر نداشتن🙄 خونه‌هاشون خراب شده🙄 لباساشون پاره‌هست🙄 غذا هم ندارن که بخورن.🙄 💔 بابا گفت: فاطمه ، زینب ، رقیه هم باباو مامان دارن💞 هم خونه دارن💞 هم غذا و لباس💞 پس باید به اون بچه‌ها کمک کنیم بغلم کردو گفت: پس چرا برنمی‌گرده؟؟؟ 💔گفتم: کی گفته برنمی‌گرده؟؟ اصلا می‌دونستی پدر دوستات وقتی بمیرن دیگه نمی‌تونن به این دنیا برگردن؟؟؟🤔 ولی بابا تو شهید شده ، یعنی: وقتی امام زمان بیاد بابای تو هم باهاش برمی‌گرده!!😎 اون وقت تو پدر داری و هیچ کدوم از دوستات پدر ندارن.