eitaa logo
ٖؒ﷽‌ریحانة الحسین(ع)‌﷽ؒ
1.9هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.9هزار ویدیو
29 فایل
حجاب تو نشانه ریحانه بودن توست🧕🌱 جزئی ازبخشِ قشنگ زندگیِ اکیپ چهارتا دهه هشتادی❤️👭 کپی از پست ها؟حلالت رفیق‌ فقط یک ذکر استغفار‌ به نیت ما‌ کپی‌از روزمرگی‌؟ راضی نیستم شروع نوکری ۱۴۰۲/۸/۱۸ ارتباط با خادم کانال: @Rahele_Rr «1k... 🛩 ...2k
مشاهده در ایتا
دانلود
🤍🤍 از اون موقع این شهید بزرگوار،شدن برادر شهید بنده! با حیرت و تعجب به تمامی صحبت هایم گوش میدهد بعد از اتمام صحبت های من او لب باز میکند: +نمیخواستم باعث ناراحتیت بشم ببخش _ناراحت نشدم چیزایی رو گفتم که شاید لازم بود بدونید فقط آقامهدی +جانم برای اولین بار بود که اینطور با من حرف میزد با خجالت می گویم: _میشه یکم کارای عقد و عروسی رو جلو بندازید؟ میترسیدم از این که قبل از رسیدن به آرزوهایم کارم را تمام کنند نگاهش به قدی نافذ و تیز است که نگاه ام را از او به دیوار اتاقم میدوزم برایم سخت بود گفتن این حرف ها اما چاره ای نداشتم شاید اگر پدرم بود چنین اتفاقاتی رخ نمیداد بغض گلویم را چنگ میزند و فرصت نفس کشیدن را از من میگیرد شمرده شمرده می گویم: _چرا...اینطوری..نگاهم میکنید؟ +چیزی شده ریحانه؟ احساس میکنم اکسیژن کافی برای نفس کشیدن ندارم دستی به گونه های داغ ام میکشم و سرم را پایین می اندازم _چیزی نشده قبل از اینکه حقیقت را از زیر زبانم بیرون بکشد از روی تخت بلند میشوم به سمت در حرکت میکنم دستم را روی دستگیره میگذارم اما قبل از باز کردن در،مهدی مانع رفتنم میشود +نگفتی چی شده؟! _دلیلی نداره توضیح بدم! دست به سینه میاستد و اخم میکند +ناسلامتی آقاتونم _حالا هروقت شدین بعد گیر بدید از فرصت استفاده میکنم و در را باز میکنم به دو از اتاق خارج میشوم که با دیدن نگاه های متعجب ظاهرم را حفظ میکنم محبوبه خانم لبخند کش دار روی لبش خودنمایی میکند محبوبه خانم: مبارکه به سلامتی؟ مهدی با غرور می گوید +بله مبارکه با دست و هورای جمع بی اختیار سرم را بالا میاورم که نگاهم به نگاه مهدی گره میخورد.. نویسنده:سرکار‌خانم‌مرادی