eitaa logo
🌹ریحانةُ الرسول(علیهاالسلام)🌹
98 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
563 ویدیو
46 فایل
هر کس میخواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند ....
مشاهده در ایتا
دانلود
ای مؤمنین! آن وقتی که راه‌ها بر شما فرو بسته ماند، از لطف و مدد و یاری خدا مأیوس نگردید، خداوند سرپرست و نگهبان و هم جبهه‌ی شماست. #طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن #جلسه_چهارم @ketabetarhekoli 🌺🍃 @ReyhanatoRasoul97
﷽🕊 💠 احساسِ احتمالیِ عثمان، اصلا مهم نبود. من از تمام دنیا یک برادر می خواستم که انگار باید به آن هم چوب حراج می زدم. آخ که اگر آن مسلمانِ خانه خراب کن را بیابم ... هستی اش را به چهار میخ می کشم ... مادر روی کاناپه، تسبیح به دست نشسته بود، با دیدنم اشک ریخت: چقدر دیر کردی. چرا آنقدر رنگ و روت پریده؟؟ فقط نگاهش کردم. هیچ وقت نخواستمش ... فقط دلم برایش می سوخت ... یک زنِ ترسو و قابل ترحم ... چرا دوستش نداشتم؟ در باز شد. پدر بود با شیشه ایی در دست و پشتی خمیده. تلو تلو خوران به سمت کاناپه رفت و رویش پخش شد. این مرد، چرا دیگر  نمی مرد؟؟ گربه چند جان داشت؟؟ هفت؟؟ نُه؟؟ این مستِ پدرنام، جان تمام گربه های زمین را به یغما برده بود ... پوزخندی بر لبم نشست، مادرِ خط خطی شده از درد را مخاطب قرار دادم: دیگه قید پسرتو، واسه همیشه بزن ... اون دیگه برنمیگرده ... چرا این جمله را گفتم؟ خودم باورش داشتم؟ لرزید ... لرزیدنش را دیدم. چرا همیشه دلم به حالش می سوخت؟ تا بوی سوختگی قلبم بلندتر نشده بود باید به اتاقم پناه می بردم. چرا همیشه نسبت به این زن حس جنگیدن داشتم؟! صدای آوازهای مستانه پدر بلند و بلندتر می شد. درِ اتاقم را قفل کردم. مادر به در کوبید: سارا ... چی شد؟؟ دانیال کجاست؟ چرا باید قیدشو بزنم؟ چرا میگی دیگه برنمیگرده؟ باید تیر نهایی را رها میکردم. با حرفهای صوفی و عثمان دیگر دانیالی وجود نداشت که این زنِ بدبخت را به آمدنش امیدوار کنم. خشاب آخر را خالی کردم: پسرت مرده ... تو ترکیه دفنش کردن ... مسلمونا کشتنش ... در سینه ام قلب داشتم یا تکه ایی یخ؟  جز آوازهای تنها مستِ خانه، صدایی به گوش نمی رسید. در را کمی باز کردم. از میان باریکه ی در، مادر را دیدم. خمیده خمیده به طرف اتاقش رفت. من اگر جایش بودم؛ در فنجان خدایم زَهر میریختم.  دوست داشتم بخوابم. حداقل برای یکبار هم که شده، طعمِ خوابِ آرامی که حرفش را می‌زنند، مزه مزه کنم. این دنیا خیلی به من بدهکار بود، حتی بدونِ پرداخت سود؛ تمام هستی اش را باید پرداخت می کرد. آن شب با تمام بی مهریش گذشت و من تا خود صبح از دردِ بی امان معده و هجوم افکار مختلف در مورد سرنوشت دانیال به خود پیچیدم. و در این بین تنها صدای ناله ها و گریه های بی امان مادر کاسه صبرم را نهیب میزد که ای کاش کمی صبر می‌کردم. صبح، خیلی زود آماده شدم. پاورچین پاورچین سراغ مادر را گرفتم. این همه نامهربانی حقش نبود. جمع شده در خود، روی سجاده اش به خواب رفته بود. نفسی عمیق کشیدم باید زودتر می رفتم. با باز کردن در کافه، گرمایی هم آغوش با عطر قهوه به صورتم چنگ زد. ایستادم. دستم را به آرامی روی گونه ی سیلی خورده از عثمان کشیدم. کمی درد می کرد. خشمِ آن لحظه، دوباره به سراغم آمد. چشم چرخاندم. صوفی روی همان میز دیروزی، پشت به من نشسته بود. عثمان رو به رویم ایستاد. دستش را روی دستِ خشک شده بر گونه ام گذاشت. گرم بود. چشمانش شرم داشت: بازم متاسفم ... بی توجه، به سراغ صندلی دیروزیم رفتم، جایی کناره شیشه ی عریض و باران خورده. صوفی واقعا زیبا بود. چشمهای تیره و موهای بلند و مشکی اش در دیزاینِ کِرم سوخته ی لباسهایش، هر عابری را وادار به تماشا می کرد. اما مردمک چشمایش شیشه داشت، سرد و بی رمق ... درست مثل من ... انگار کمال همنشینی با دانیال، منسوبیت به درجه ی سنگی شدن بود. لبهایِ استتار شده در رنگ قرمزش تکان خورد: بابت دیروز عذر می خوام ... کشتن برادرت انگیزه بود واسه زندگی اون روزهام ... فقط انگیزمو گفتم ... عثمان با سه فنجان قهوه رسید و درست در جای قبلی اش نشت. جایی در نزدیکی من. صوفی سر به زیر با دسته فنجانش بازی می کرد: یه چیزایی با خودم آوردم. چرخید و از درون کیفِ چرمیِ آویزان به صندلیش یک پاکت و دوربین بیرون آورد: اینا چند تا عکس و فیلم از من و برادرته. واسه وقتی که دوست بودیم تا عروسی و اون سفرِ نفرین شده به ترکیه. همه را روی میز در برابر دیدگانم پخش کرد. دانیال بود. دانیال خودم ... عکسهای دوران دوستی اش، پر بود از لبخندهای شیرینِ دانیال مهربان با تمام شوخی های بامزه و گاه بی مزه اش و صورتی تراشیده و موهایی کوتاه و طلایی. تاریخِ ثبت شده در پشت عکس را نگاه کردم. دست خط برادرم بود. تاریخ چند ماه بعد از آشنایی با آن دوست مسلمانش را نشون می داد. درست همان روزهایی که محبتهایش؛ عطرِ نان گرم داشت و من و مادر را مست خود می کرد ... ✍🏻 @ReyhanatoRasoul97
﷽✨ نیمه ماه🌙 مبارک بس شرافت دارد امشب چون خدا بر بندگان خود عنایت دارد امشب 🎉جشن میلاد حسن در عرش اعلا گشته بر پا زین سبب بر لیله الاسرا شباهت دارد امشب امام حسن مجتبی(ع): شوخی بزرگی و ابهت را از میان می برد. شخص ساکت از بزرگی و وقار بیشتری بهره مند است. گل بریزید که فاطمه مادر شد ... 🌸ولادت امام حسن مجتبی (ع) مبارک! @ReyhanatoRasoul97
Banifatemeh-Shab-Milad-Emam-Hasan1395-002.mp3
9.97M
❤️ سرود بسیار زیبا ❤️ چقده آقا داداش بزرگ زینب خیلی حسین❤️ دوست دارم ولی منم امام حسنیم 🎤🎤 سید مجید بنی فاطمه 🌺 میلاد #امام_حسن علیه السلام 🌺 #رمضان #صلوات @ReyhanatoRasoul97
❤️متن زیارت مظلوم بن مظلوم علیه السلام 🌹اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمینَ،اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ 🌹اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ،اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا حَبیبَ اللّهِ 🌹اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا صِفْوَةَ اللّهِ،اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَمینَ اللّهِ 🌹 اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا حُجَّةَ اللّهِ ،اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا نُورَ اللّهِ 🌹السَّلامُ عَلَیْكَ یا صِراطَ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا بَیانَ حُكْمِ اللّهِ 🌹اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا ناصِرَ دینِ اللّهِ ،اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا السَّیِدُ الزَّكِىُّ 🌹اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ ،اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْقاَّئِمُ الاْمینُ 🌹السَّلامُ عَلَیْكَ ایهَا الْعالِمُ بِالتَّأویل،اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْهادِى الْمَهْدِىُّ 🌹اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الطّاهِرُ الزَّكِىُّ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا التَّقِیُّ النَّقِىُّ 🌹السَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْحَقُّ الْحَقیقُ،اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الشَّهیدُ الصِّدّیقُ 🌹اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ ❤️متن خاصه علیه السلام ⬇️⬇️⬇️ 🌷اللّهُمَّ صَلِّ عَلی الحَسَنِ بْنِ سَیِّدِالنَّبِیِّینَ وَوَصِیِّ أَمِیرِالمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یابْنَ  رَسُولِ الله 🌷السَّلامُ عَلَیْکَ یابْنَ سَیِّدِ الوَصِیِّیَنَ،أَشْهَدُ أَنَّکَ یابْنَ أَمِیرِ المُؤْمِنِینَ أَمِینُ الله وَابْنُ أَمِینِهِ عِشْتَ مَظْلُوماًوَمَضْیَت شَهِیداً، 🌷وأَشْهَدُأَنَّکَ الإمام الزَّکِیُّ الهادِی المَهْدِیُّ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَبَلِّغْ رُوحَهُ وَجَسَدَهُ عَنِّی فِی هذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ. @ReyhanatoRasoul97
‌✨✨اسعدالله ایامکم سعیدا✨✨ 🌹🌹 آمد بگذرد، دید یک غلام سیاهی یک گرده‌ی نان دارد، یک سگی هم مقابلش؛ یک لقمه از این نان را خودش می‌خورد و یک لقمه را به سگ می‌دهد. حضرت ایستاد تا گرده‌ی نان تمام شد، غلام را خواست؛ فرمود: این رفتاری که کردی که یک لقمه خودت خوردی و یک لقمه به این سگ دادی، این رفتار از کجا بود؟ چجور بین خودت و این سگ این گرده‌ی نان را قسمت کردی؟ گفت: یابن رسول الله! وقتی نگاه به چشمانش می‌کردم، حیا مرا گرفت؛ شرم کردم از این حیوان که نگاهش به این گرده‌ی نان دوخته بود و من خودم بخورم و او را نادیده بگیرم؛ لذا باعث شد یک لقمه خودم بخورم یک لقمه به این سگ بدهم. حضرت پرسید: تو که هستی؟ گفت: من غلامی هستم. ️پرسید: غلام چه کسی هستی؟ گفت: غلام ابان بن عثمان. فرمود: تو را به خدا قسم می‌دهم از همین‌جا نرو تا من برگردم؛ غلام نشست، حضرت رفت و بعد از اندکی برگشت. فرمود: من تو را از مولایت خریدم، در راه خدا آزادت کردم، این باغ را هم از مولایت خریدم به تو بخشیدم. 🔸 ️حالا کرَم را ببین، عنایت را ببین، از همه کار دست می‌کشد تا برود مولای این غلام را پیدا کند، غلام را بخرد، آزاد کند، آن باغ و مزرعه را هم بخرد، همان‌جا به این غلام ببخشد! 🔸 ️اگر کسی برای چنین کسی قدمی بردارد، با او چه معامله‌ای خواهد کرد؟ ️ما نمی‌دانیم خدمت به #امام_مجتبی علیه‌السلام چقدر عظمت دارد. ✔️مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت الله العظمی #وحید_خراسانی مدظله العالی 📆 ۲۶/ شهريور/ ۱۳۸۷ @ReyhanatoRasoul97
#با_خوبان «سحر ها را از دست ندهيد ؛ ولو دو ركعت هم اگر ميتوانيد نماز (نافله شب) بخوانيد. در اين زمانه هم كه به بركت موبايل و تلويزيون و... اكثر مردم تا نيمه شب مشغول و سرگرم هستند! 💌سحرها را ضايع نكنيم ، اگر نماز مستحبي هم نخوانديم ، حداقل ده مرتبه " يا ارحم الرّاحمين" بگوييم! اگر آن را هم انجام ندادي اقلاً رو به قبله بنشين و بگو: سبحان الله والحمدلله و لا اله الّا الله و الله اكبر. اگر در چند سحر با جانت اين جمله را بگويي، عالمت عوض ميشود.» 📌استاد فاطمی نیا @ReyhanatoRasoul97 🌿
•| ماه_بندگي🍃 #دعاي_روز_پانزدهم التماس دعا❤️ @ReyhanatoRasoul97 🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
142979_130.mp3
8.29M
🕊🕊🕊🕊🕊 🕊 📖بسم الله الرحمن الرحیم📖 #ویژه_ماه_مبارک_رمضان #ختم سی جزء #قرآن کریم به صورت هر روز یک#جزء هر روز به نیابت از یک شهید : ✅ سلامتی و تعجیل در فرج #آقا_امام_زمان_عج ✅ سلامتی #مقام_معظم_رهبری ✅ هدیه به روح پاک #شهدا و #امام_شهدا_اموات و نیت خاصه شما #تندخوانی_قرآن_کریم #جزء_پانزدهم #استاد_معتز_آقایی @ReyhanatoRasoul97 🕊 🕊🕊🕊🕊🕊
صبحت بخیر آقای کرم ... مولا حسن‌جانم••💚•• تو ڪریم‌ِ اهل‌ِبیتی, من‌ تهی‌دست‌ و فقیر اے عصاےِ دستِ مادر, دست‌ِ ما را هم‌ بگیر #من‌امام‌حسنی‌ام🌱•• @ReyhanatoRasoul97 🌿