eitaa logo
ریحانه زهرا:))🇮🇷🇵🇸
4.8هزار دنبال‌کننده
56.8هزار عکس
46.6هزار ویدیو
648 فایل
‹ ﷽ › - ️مـٰا‌همـآن‌نَسل‌ِجَوانیـم‌ڪِہ‌ثـٰابِت‌ڪَردیم‌ در‌رَه‌ِعِشـق،جِگَردارتَراَزصَد‌مَردیم..! - هرچه‌اینجا‌میبینید‌صرفا‌برای‌ما‌نیست! - کپی؟! حلالت - ‹بی‌سیم‌چۍ📻› https://daigo.ir/secret/5953017511 مدیر ارتباطات @Reyhaneh_Zahra1
مشاهده در ایتا
دانلود
نام تو زندگی من نگاه بیمار گونه ‌ی زن جوان، روی صورت پدر لغزید و در آخر لبخندی بی جان به لب هایش آورد. اما لبخندش با دیدن قاب عکس روی طاقچه ماسید. چشمانش را بست و آهی کشید. آهی از یک درد پنهان. با صدای پدر چشمانش باز شد. - ماه بانو آب بیار. نخواست دل پدر در آن لحظات بشکند. به زور لبخندی کم جانی زد و گفت: - وقتم تمومه آقاجون. مثل همیشه شما بردین. برنده ی این بازی شما بودین. نگاه پدر در قاب عکس روی طاقچه گیر افتاد. با چشمانش مادر را دنبال کرد که با چشمانی اشک آلود وارد اتاق شد و همین که خواست به دلبندش نزدیک شود زن جوان با جمله ای، جان خسته اش را به آتش کشید. - نه عزیز. نزدیک نیا! دیگه آخرشه. هق هق مادر سکوت اتاق را شکست و دلش را به درد آورد. سنگینی نگاه پدرش را بروی خود دید. لبخند تلخش را تکرار کرد و نگاهش را در آن چشمان پرغرورش دوخت. - آقا جون شنیدین میگن: "نفرین عاشق زود می گیره؟" ....