eitaa logo
ریحانه زهرا:))🇵🇸
4.5هزار دنبال‌کننده
53.4هزار عکس
36.7هزار ویدیو
613 فایل
‹ ﷽ › - ️مـٰا‌همـآن‌نَسل‌ِجَوانیـم‌ڪِہ‌ثـٰابِت‌ڪَردیم‌ در‌رَه‌ِعِشـق،جِگَردارتَراَزصَد‌مَردیم..! - هرچه‌اینجا‌میبینید‌صرفا‌برای‌ما‌نیست! - کپی؟! حلالت - ‹بی‌سیم‌چۍ📻› https://harfeto.timefriend.net/17323605084289 - <مدیرارتباطات> @Reyhaneh_Zahra2
مشاهده در ایتا
دانلود
نام تو زندگی من لبخندی زدم. عاشق کلمه آبجی گفتنش بودم. - سلام داداشی. آرش اخمی کرد. - دیشب کجا بودی که دیر اومدی خونه؟ با یاد آوری دیشب باز هم وجودم پر غم شد. باید با شناسنامه چی کار می کردم؟ - آیه؟ - رفته بودم واسه شناسنامه. - آهان همونی که گمش کردی. سرمو تکون دادم که لبخندی زد. - کاش تو هم میومدی. از بس مهری از تو به مامان گفته مامان مشتاق دیدارته. - منم همین طور. ولی می دونی که نمی تونم درس و دانشگاه رو رها کنم بیام. - آره می دونم. نگاهی به مهری کردم که هنوز در حال خندیدن بود. - یعنی واقعا این دو تا آبروی هر چی مادرشوهر با عروسه رو بردن! خنده ای کردم. - چیه حسودیت می شه؟ آرش خنده ای کرد و سرشو تکون داد. - من برم که این دو تا حرفاشون تموم نمی شه! لبخندی زدم. - مواظب خودتون باشید. ...