eitaa logo
ریحانه زهرا:))🇵🇸
4.5هزار دنبال‌کننده
53.4هزار عکس
36.7هزار ویدیو
613 فایل
‹ ﷽ › - ️مـٰا‌همـآن‌نَسل‌ِجَوانیـم‌ڪِہ‌ثـٰابِت‌ڪَردیم‌ در‌رَه‌ِعِشـق،جِگَردارتَراَزصَد‌مَردیم..! - هرچه‌اینجا‌میبینید‌صرفا‌برای‌ما‌نیست! - کپی؟! حلالت - ‹بی‌سیم‌چۍ📻› https://harfeto.timefriend.net/17323605084289 - <مدیرارتباطات> @Reyhaneh_Zahra2
مشاهده در ایتا
دانلود
نام تو زندگی من آرش به طرف ماشین رفت، ولی باز به طرفم برگشت. - تو هم مواظب خودت باش. مشکلی داشتی زنگ بزن. ًحتما نگاهش کردم که باز به طرف ماشینش رفت. باید درباره مشکلم به آرش می گفتم. - آرش ... آرش به طرفم برگشت که چهره ی شاد مهری رو دیدم. نه نمی تونستم بگم، اگه سفرشون خراب می شد چی؟اگه فکر دیگه ای درباره ی من می کردن چی؟بعد از نوزده سال تازه دوست های خوبی پیداکرده بودم. نه نمی تونستم، نمی تونستم بگم. لبخندی زدم. - رسیدید زنگ بزنید نگران نباشم. آرش لبخندی زد و سرشو تکون داد و سوار شد. مهری با تکون دستی خداحافظی کرد و سوار شد. با حرکت ماشین به داخل رفتم و کنار شناسنامه زانو زدم. بازش کردم که موبایلم زنگ خورد. با دیدن شماره سانیا دکمه سبز رو فشردم. - آیهههه؟ موبایل رو ازگوشم جدا کردم. - کجایی تو؟ ببین چقدر از دیشب تا حالا زنگ زدم! - بابا چرا داد می زنی آروم تر. ا، ببخشید چطوری تو؟ آهی کشیدم. ...