eitaa logo
ریحانه زهرا:))🇵🇸
4.6هزار دنبال‌کننده
53.4هزار عکس
36.7هزار ویدیو
613 فایل
‹ ﷽ › - ️مـٰا‌همـآن‌نَسل‌ِجَوانیـم‌ڪِہ‌ثـٰابِت‌ڪَردیم‌ در‌رَه‌ِعِشـق،جِگَردارتَراَزصَد‌مَردیم..! - هرچه‌اینجا‌میبینید‌صرفا‌برای‌ما‌نیست! - کپی؟! حلالت - ‹بی‌سیم‌چۍ📻› https://harfeto.timefriend.net/17323605084289 - <مدیرارتباطات> @Reyhaneh_Zahra2
مشاهده در ایتا
دانلود
نام تو زندگی من آراسب که در حال آروم کردن زن بود به طرف من برگشت و با چشمان ریز شده نگاهم کرد. باز هم صدای زن و شنیدم. - دخترم خوبی؟ سرمو تکون دادم که لبخندی روی لب آراسب نشست. ا، این که تویی! تو آسمون ها دنبالت می گشتم رو زمین زیر ماشین پیدات کردم! - وا، چی می گی پسرم؟! - ای بابا، خانوم دارم احوالشون رو می پرسم دیگه! - خوب پسرم این طوری احوال کسی رو می پرسون؟ این خدای نکرده کجا زیر ماشین تو رفته بود؟ آراسب یک تای ابروش رو بالا برد. - خانوم جلوی ماشینم که بود! زن خواست چیزدیگه ای بگه که وسط حرفشون پریدم. - اگه ماشین به من خورده بود چیزیم نمی شد! اما حالا با حرف های شما دو تا یک اتفاقی میفته. زن باز به گونه اش زد و گفت: - دختر زبونتو گاز بگیر تو به این جونی. خواستم چیزی بگم که آراسب پاکت میوه ها رو از دستم گرفت و رو به همون زن گفت: