eitaa logo
ریحانه زهرا:))🇮🇷🇵🇸
4.8هزار دنبال‌کننده
56.7هزار عکس
46.1هزار ویدیو
648 فایل
‹ ﷽ › - ️مـٰا‌همـآن‌نَسل‌ِجَوانیـم‌ڪِہ‌ثـٰابِت‌ڪَردیم‌ در‌رَه‌ِعِشـق،جِگَردارتَراَزصَد‌مَردیم..! - هرچه‌اینجا‌میبینید‌صرفا‌برای‌ما‌نیست! - کپی؟! حلالت - ‹بی‌سیم‌چۍ📻› https://daigo.ir/secret/5953017511 مدیر ارتباطات @Reyhaneh_Zahra1
مشاهده در ایتا
دانلود
ریحانه زهرا:))🇮🇷🇵🇸
نام تو زندگی من #پارت_182 با همون اخم نگاهشو به پرستار که نگاهش به نگاه آراسب بود دوخت و گفت: - خا
نام تو زندگی من آرسام میمونی پیش آراسب ما هم می ریم. آرسام اخمی کرد و رو به آراسب کرد و گفت: - نمی تونستی بعد از رفتن ما گند کاری کنی؟ حالا بیا علاف تو شدم. آراسب اخمی کرد. - شیرین جان، مادر گلم من این آرسام رو می بینم حالم بد می شه. تو می خوای بذاریش پیش من بدتر می افتم سینه قبرستون! - اینو راست میگه عزیزم. من خودم آرسام رو هر روز تو شرکت می دیدم مریض می شدم برای همین خودمو بازنشسته کردم. آرسام با اخمی رو به مادرش برگشت. - دیدی که مادر من. خودت شنیدی که! خانوم فرهودی که سعی می کرد جلوی خنده اش رو بگیره نگاهی به آرسام کرد. - حق دارن پسرم دیگه! - مامان واقعا که! دیگه نتونستم تحمل کنم و شروع به خندیدن کردم که آرسام رو به من کرد و با غیظ گفت: - بیا تو رو خدا! کاری کردید ملت به ما می‌خندن! به من چه اصلا من نمیمونم و با این حرفش با قدم های بلند از اتاق خارج شد. همه با رفتن او پقی زدیم زیر خنده. خانوم فرهودی رو به آراسب کرد و میان خنده اخمی کرد.