eitaa logo
ریحانه زهرا:))🇵🇸
4.6هزار دنبال‌کننده
53.5هزار عکس
37هزار ویدیو
615 فایل
‹ ﷽ › - ️مـٰا‌همـآن‌نَسل‌ِجَوانیـم‌ڪِہ‌ثـٰابِت‌ڪَردیم‌ در‌رَه‌ِعِشـق،جِگَردارتَراَزصَد‌مَردیم..! - هرچه‌اینجا‌میبینید‌صرفا‌برای‌ما‌نیست! - کپی؟! حلالت - ‹بی‌سیم‌چۍ📻› https://harfeto.timefriend.net/17323605084289 - <مدیرارتباطات> @Reyhaneh_Zahra2
مشاهده در ایتا
دانلود
ریحانه زهرا:))🇵🇸
نام تو زندگی من #پارت_190 دهنم از تعجب باز موند. خدایا این پسره تا خودش رو به من نچسبونه انگار نف
نام تو زندگی من پشت چشمی براش نازک کردم که حساب کار دستش اومد. - تموم نشد صبحونه ی شاهانتون؟ لبخند دندون نمایی زد. خدایا این کجاش به آدم رفته؟! - نه دیگه آخراشه. از جام پریدم که لقمه تو گلوش پرید و به سرفه افتاد. - یک ساعته داری صبحونه می خوری! ای بابا مگه شکم شما چقدر جا داره؟ آراسب که سرفه هاش تمام شده بود اخمی کرد و سینی رو کنار کشید و دست به سینه نگاهم کرد. - خب بیا تموم شد. روی صندلی کنار تختش نشستم که گفت: - تو می دونی من مریضم باید هوامو داشته باشی؟ اخمی کردم. - ای بابا. خودتون گفتید از اوضاع خانوادم میگم! شما هم که اصال حرف نمی زنید! آراسب خنده ای کرد که با دیدن اخم من خنده اش رو خورد. - باشه باشه. خوب تو خانواده ما فقط منم ... مامان ... بابا - آقای فرهودی! آراسب خنده ای کرد. - خب چیه گفتم بخندیم! - بله. کلی خندیدم حالا میشه بگید!