eitaa logo
ریحانه زهرا:))🇵🇸
4.6هزار دنبال‌کننده
53.4هزار عکس
36.6هزار ویدیو
613 فایل
‹ ﷽ › - ️مـٰا‌همـآن‌نَسل‌ِجَوانیـم‌ڪِہ‌ثـٰابِت‌ڪَردیم‌ در‌رَه‌ِعِشـق،جِگَردارتَراَزصَد‌مَردیم..! - هرچه‌اینجا‌میبینید‌صرفا‌برای‌ما‌نیست! - کپی؟! حلالت - ‹بی‌سیم‌چۍ📻› https://harfeto.timefriend.net/17323605084289 - <مدیرارتباطات> @Reyhaneh_Zahra2
مشاهده در ایتا
دانلود
•🌿❛ ما‌فڪرگناهیم‌وتوفڪرغم‌ِمایی ای‌ڪاش‌که‌مانیز‌ڪمی‌یادتو‌بودیم..💔!
من به دنبال تو با عقربه ها میچرخم!
من عاشقے را، از خدا ياد گرفٺم همان لحظه ڪه گفت: صدبار اگر توبه شكستي بازآ...♥' -علی قاضی‌نظام 🗞♥️ | ••
هـَم‌صحبٺیم ُمـٰارا اَزیڪدیگـَر‌خبر‌نـیست...! 【💚🦋】 ⸾⸾ ›
اشتیاقۍ ڪه به دیدار تو دارد دل مــن دل من داندو من دانم دل داندو مــن💜✨ ‹ ☂️💜⸾⸾ ••
-گـل‌چو‌خندیـدمح‌ـٰال‌است‌دگـرغنچہ‌شـود
سرچـوآشفتـہ‌شدازعشـق،بسـٰامآن نشـود..!:)
‌ ‹ 🌻🐚⸾⸾ ••›
⊰•🌼🔗🥀•⊱ . بدترین‌صحنہ . . امام‌زمان‌‹عج‌اللّہ›‌با‌اشك‌بہ‌پرونده‌ات نگاه‌کنہ‌وبگہ‌این‌کہ‌قول‌داده‌بود💔:)! . ⊰•🌼•⊱¦⇢
٬✨🌤٬ رومگردان‌زِمَنِ‌تیرھ‌دل‌اےچشمہ‌ےنور ڪھ‌مراروشنۍدل‌زِرُخِ‌نـورۍتُــوسـت...! °🌕°
『📸🍎』 دݪتنگ‌خنده‌هاے‌تو‌ام‌سیب‌سࢪخِ‌مـטּ، ؏ـڪّاس‌مےشوم‌تو‌بخندۍ‌اگر‌بࢪایم:) [•‿•]❤️☘
🌙🌸 اللہم‌الرزقنیٰ‌ترکشاًریزا…!🌱 ••• استاد سرکار گذاشتن بچه‌‌ها بود!😄 روزی از یکی از برادران پرسید: شما وقتی با دشمن روبه‌رو می‌شوید،برای آنکه کشته نشوید و توپ و تانک آنها در شما اثر نکند چه می‌گویید؟!🤔 آن برادر خیلی جدی جواب داد:البته بیشتر به اخلاص برمی‌گردد والا خود عبادت به تنهایی دردی را دوا نمی‌کند! اولاً باید وضو داشته باشی،ثانیاً رو به قبله و آهسته به نحوی که کسی نفهمد بگویی:🤲🏻📿 بدستنا یا پاینا و لا جای حساسنا برحمتک یا ارحم‌الراحمین😂✋🏼 ••• طورے این کلمات را به عربی ادا کرد که او باورش شد و با خود گفت: این اگر آیه نباشد حتماً حدیث است!اما در آخر که کلمات عربی را به فارسی ترجمه کرد، شک کرد و گفت: اخوی غریب گیر آورده‌ای؟!!🤦🏻‍♂😂 ••• ‌
💪🏻😎
من‌مینویسم"سپاه‌پاسداران‌جمهوری‌ ایران" شما‌بخون: باعث‌و‌بانی‌وحشت‌امریڪا
ریحانه زهرا:))🇵🇸
__
خودم‌ اینجا‌ .. دل‌ِمن پیش‌ِتو‌ سرگردان‌ است :)) - عزیز‌دلم♥️ -
نیازمند به دیدن یه همچین صحنه:)'
┄┅┄✶🍃🌸🍃✶┄┅┄ چه دعای قشنگیه : « الهی خدا جوری عزیزت کنه، که وجودت، آرام‌بخش عزیزانت باشه »
-من‌توفیق نماز شب ندارم. +ببین روز را چه کردی که شب را از تو گرفتند...
ریحانه زهرا:))🇵🇸
نام تو زندگی من #پارت_180 اخم کرده نگاهمو به آراسب دوختم که نگاهم می کرد. نکنه آراسب هم به من شک
نام تو زندگی من قطره اشکی رو که می خواست از چشمام سرازیربشه با انگشت گرفتم که تقه ای به در خورد و پرستار وارد اتاق شد. با دیدن ما تعجب کرد. به تخت آراسب نزدیک شد و گفت: - شما این جا چی کار می کنید؟! نگاهمو به آراسب دوختم که با لبخندی به عشوه ی خرکی پرستار چشم دوخته بود. سرمو با تأسف براش تکون دادم. که بار دیگر پرستار گفت: - وقت ملاقاتتون که خیلی وقته تموم شده فقط یک نفرتون می تونه با بیمار بمونه. و با این حرف باز نگاهشو به آراسب دوخت. - این ها چرا بمونن! شما باید هوای بیمار رو داشته باشید. شما که هستید دردی نیست. با دهانی باز به آراسب نگاه می کردم که پرستار خنده ی با نمکی کرد و سرشو زیرانداخت. آراسب با دستی که باندبیچی شده بود موهاش رو به بالا برد و چشمکی به آرسام زد که آرسام هم ریز ریز شروع به خندیدن کرد که با مشتی که خانوم فرهودی به بازوی آرسام زد آقای فرهودی هم خنده اش رو جمع کرد و از جاش بلند شد. - خب پسرم، حالا که خانوم پرستار مواظبت هستند ما می ریم خونه. آرسام از جاش بلند شد که خانوم فرهودی اخمی به آرسام و آقای فرهودی کرد. - چیو پرستار مواظب پسرم باشه؟!