eitaa logo
رقیه نورزاده|روانشناس و مشاور خانواده
1.4هزار دنبال‌کننده
471 عکس
353 ویدیو
7 فایل
اینجا قراره باهم تجربه کنیم👇 طعم شیرین امنیت و آرامش در خانواده👪 هنر عاقلانه،عاشقانه و ماهرانه زیستن 😍 مدیریت صحیح روابط در خانواده😎 لینک پیام ناشناس👇 https://daigo.ir/pm/sOgMoT ارتباط با من👇 @R_Nurzade
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅7 نشونه که داری درست میری جلو : ‏-از مسیرت لذت می بری همون قدرکه دوست داری به مقصدت برسی. ‏-هرروز مطالعه داری وهیچ روزی بدون کتاب نخواهد گذشت. ‏-یاد گرفتی که «نه» بگی به هرچیزی که انرژیت رو هدر میده وازمسیرت دورت می کنه. -توی کارهای روزانت نظم نهادینه شده. ‏-از مشکلاتت غول نمیسازی و حتی شاید برای پیدا کردن راه حل براشون انگیزه داشته باشی‌. ‏-برات مهم نیست دیگران چی فکر میکنن و همونقدر که «باید» به فکرشون اهمیت میدی و نه بیشتر❗ ‏-انجام دادن کاری رو فدای بی نقص انجام شدنش نمی‌ کنی. @Roghaye_nurzade
💠شلوغی و ‌نامنظم بودن خانه عامل نگرانی و فشار روحی برای شماست. 💠 با ایجاد نظم در خانه، قدرت ابتکار و روحیه جدید برای لذت بردن از لحظات زندگی پیدا می‌کنید! ✅ برقراری نظم، قدم اول برای ایجاد آرامش در منزل است. @Roghaye_nurzade
✅گاهی مادرها نگران هستن که چطور میتونن نظم رو به فرزندشون آموزش بدن؟ استاد محمد کاظمی یک سری راهکار دادن حتما استفاده کنید پشیمون نمیشد: 🔹خودتون الگوی نظم باشید. 🔹با محبت به کودک هم کودکتون رو از لحاظ روانی به آرامش برسونید و هم زمینه فرمان پذیری اون رو فراهم کنید. 🔹در سنین زیر ۶ سال مرتب کردن وسایل رو برای کودک تبدیل به یک بازی کنید برای مثال بگید:(ببینم میتونی تا ۱۰ شماره رختخوابت رو جمع کنی) و با تحسین و خلاقیت، این بازی رو شاد و مفرح کنید. 🔹نظم رو با تهدید،خشم و زورگویی آموزش ندید. 🔹رفتاری رو که می خواید تغییر کنه،دقیقا مشخص کنید. مثلا بجای اینکه بگید:(منظم باش)که یک موضوع کلی هست؛ بگید:(بعد از بازی اسباب بازی هات رو توی کمد بگذار). 🔹فواید نظم رو در قالب داستان یا بازی به بچتون یاد بدید. 🔹در موارد بی نظمی رفتار اون رو نقد کنید نه خود اون رو❗ مثلاً بجای اینکه بگید:( دختر بد) بگید:( از این که وسایل کف اتاق رو جمع نمی کنی ناراحتم) 🔹نظر رفتاری ثابت در اجرای مقررات نظم داشته باشید. 🔹بدون برنامه‌ریزی قبلی پاداش بدید. مثلا بجای اینکه بگید:(اگه کمدت رو مرتب کردی میبرمت پارک) بگید:( آفرین حالا که کمدت رو مرتب کردی امشب میریم پارک) 💐ممنون از نگاههای زیباتون🌸 @Roghaye_nurzade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️داستانک بخش اول: هر وقت بابام می‌دید لامپ اتاق یا پنکه روشنه و من بیرون اتاقم، می‌گفت چرا اسراف؟ چرا هدر دادن انرژی؟ آب چکه می‌کرد، می‌گفت: اسراف حرامه! اتاقم که بهم ریخته بود می‌گفت: تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه... حتی درزمان بیماریش نیز تذکر می‌داد مدام حرفهای تکراری وعذاب‌آور، تا اینکه روز خوشی فرا رسید؛ چون می‌بایست در شرکت بزرگی برای کار، مصاحبه بدم. ادامه دارد... @Roghaye_nurzade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️داستانک بخش دوم: با خودم گفتم اگر قبول شدم، این خونه کسل کننده و پُر از توبیخ رو، ترک می‌کنم. صبح زود حمام کردم، بهترین لباسمو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم بِهم‌ پول‌ داد و با لبخند گفت: فرزندم! ۱-مُرَتب و منظم باش؛ ۲-همیشه خیرخواه دیگران‌ باش ۳-مثبت اندیش باش؛ ۴-خودت رو باور داشته باش؛ تو دلم غُرولُند کردم که در بهترین روز زندگیم هم از نصیحت دست بردار نیست و این لحظات شیرین رو زهرمارم می‌کنه. ادامه دارد... @Roghaye_nurzade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️داستانک بخش سوم: با سرعت به شرکت رویاییم رفتم، به در شرکت رسیدم، با تعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی نبود، فقط چند تابلو راهنما بود! به محض ورود، دیدم آشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاد حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله.. اومدم تو راهرو، دیدم دستگیره در کمی از جاش دراومده، یاد پند پدرم افتادم که می‌گفت: خیرخواه باش؛ دستگیره رو سر جاش محکم کردم تا نیوفته! از کنار باغچه رد می‌شدم، دیدم آب سر ریز شده و داره میاد تو راهرو، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه؛ لذا شیر آب رو هم بستم..‌ پله‌ها را بالا می‌رفتم، دیدم علیرغم روشنی هوا چراغ‌ها روشنه، نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه می‌شد، لذا اونا رو خاموش کردم. ادامه دارد... @Roghaye_nurzade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️داستانک بخش چهارم: به بخش مرکزی رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدن و منتظرند نوبتشون برسه. چهره و لباسشون رو که دیدم، احساس خجالت کردم؛ خصوصاً اونایی که از مدرک دانشگاههای غربیشون تعریف می‌کردن! عجیب بود؛ هر کسی که می‌رفت تو اتاق مصاحبه، کمتر از یک دقیقه می‌اومد بیرون! با خودم گفتم: اینا با این دَک و پوزشون رد شدن، مگر ممکنه من قبول بشم؟ عُمراً!! بهتره خودم محترمانه انصراف بدم تا عذرمو نخواستن! باز یاد پند پدر افتادم که مثبت اندیش باش، نشستم و منتظر نوبتم شدم. ادامه دارد... @Roghaye_nurzade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️داستانک بخش پنجم: اون‌روز یادآوری حرفای بابام بهم انرژی می‌داد! توی این فکرا بودم که اسمم رو صدا زدن. وارد اتاق مصاحبه‌ شدم، دیدم۳نفر نشستن و به من نگاه می‌کنند😳 یکی‌شون گفت: کِی می‌خواهی کارتو شروع کنی؟ لحظه‌ای فکر کردم، داره مسخرم می‌کنه یاد نصیحت آخر پدرم افتادم که خودت رو باور کن و اعتماد به نفس داشته باش... ادامه دارد... @Roghaye_nurzade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️ داستانک بخش آخر: پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: ِان شاءالله بعد از همین مصاحبه آماده‌ام یکی از اونا گفت: شما پذیرفته شدی!! باتعجب گفتم: هنوز که سوالی نپرسیدید؟! گفت: چون با پرسش که نمی‌شه مهارت داوطلب رو فهمید، گزینش ما عملی بود. با دوربین مداربسته دیدیم، تنها شما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا، نقصها رو اصلاح کنی... در آن لحظه همه چی از ذهنم پاک شد، کار، مصاحبه، شغل و... هیچ چیز جز صورت پدرم را ندیدم، کسی که ظاهرش سختگیر، اما درونش پر از محبت بود و آینده نگری... و با تمام وجودم ازش ممنون بودم بخاطر همه نصیحتهاش! ... پ.ن.درسته که تغییر تو زندگی خیلی مهمه و تا اونجا که میشه باید مسائل زندگی رو که باعث اذیت ما میشن حل کنیم یا تغییرش بدیم،اما گاهی تو زندگیمون از بعضی مسائل یا حتی بعضی افراد اطرافمون،خسته میشیم اما ناچاریم قبولش کنیم و باهاش کنار بیایم چون فعلا بخشی از زندگیمونه مثلا ممکنه خدای نکرده ی بچه معلول داشته باشیم یا اینکه پدر و مادر سالخورده ای داشته باشیم که وظیفه مراقبت ازشون با ماست و... و ما تو اون موقعیت با خودمون فکر میکنیم اگه این مسأله رو نداشتم چقدر راحت بودم و زندگیم رو ی جور دیگه پیش میبردم؛مثلا بیشتر به درسم و کلاسام میرسیدم،بیشتر به تفریحم و مسافرتم میرسیدم و...حتما موفقتر از الانم بودم. ... تجربه من تو زندگی خودم بارها بهم ثابت کرده وقتی با مسأله ای روبرو هستم که فعلا بخشی از زندگیم شده و قابل تغییر نیست،قطعا خدایی که علیم وحکیمه از قرار دادن این مسأله تو زندگی من هدفی داشته،تو خیلی مواقع همون موقع شاید متوجه حکمت خدا نباشیم اما بعدها ممکنه حکمتش برامون روشن بشه و متوجه بشیم که همون مسأله ناخوشایند چقدر در رشد و شکوفا شدن استعدادهامون نقش داشته. گاهی تو زندگیامون ی موضوعی پیش میاد که از نظر ما تهدید هست اما همین تهدید میتونه برامون ی عالمه فرصت تو دلش داشته باشه فقط کافیه که به اون فقط به چشم تهدید نگاه نکنیم. سردار عزیزمون شهید سلیمانی ی سخن با این مضمون دارن: فرصتی که تو تهدیدها هست تو خود فرصتها نیست! خلاصه اینکه چشمها را باید شست؛ جور دیگر باید دید... @Roghaye_nurzade
خوشحال میشم شمام اگر تجربه ای از این مسائل تو زندگی داشتید اینجا👈 @R_Nurzade برام بفرستید @Roghaye_nurzade
47.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو سفره‌دار عالمی مشکل گشایی آقای ما سلطان علی موسی الرضایی... سلام دوستان صبح چهارشنبه امام رضاییتون بخیر✋🌹 @Roghaye_nurzade
مِدادُ العُلَماءِ اَفضَلُ مِن دِماءِ الشُّهداءِ من به این نکته، متنبّه شدم که اینکه می‌گویند: «مِدادُ العُلَماءِ اَفضَلُ مِن دِماءِ الشُّهداءِ» معنایش این است: آن عالم است که می‌تواند محتوای ذهن انسانی را تبدیل به چیزی کند که از این جسم _ به اصطلاح رایج امروز _ از این سخت افزارِ موجودِ بشری، یک انسان متعالی، یک انسان پیشرو و یک انسان فعال و مقاوم بسازد. یک عالم می‌تواند این کار را بکند؛ «مداد العلماء»، واقعاً افضل از «دماء الشهداء» است. 🕯به‌مناسبت‌ روز‌ ✏️ @Roghaye_nurzade