eitaa logo
طرح رشد علمی 🇮🇷🇵🇸
471 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
4.4هزار ویدیو
1.1هزار فایل
تلاش، معرفی آخرین رویدادها و اخبار علمی روز کشور؛ نشستها و پژوهشهای مرتبط با اخلاق؛ تربیت و مشاوره اسلامی است به جامعه علمی مشتاق به امید رشد و پویایی بالنده‌تر و مؤثرتر.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مشق زندگی
🎁 (صلی الله علیه و آله) 0. بود. 1. هنگام راه رفتن با آرامی و راه می‌رفت. 2. در راه رفتن قدم‌ها را بر زمین نمی‌کشید. 3. نگاهش پیوسته به افتاده و بر زمین دوخته بود. 4. هرکه را می‌دید به سلام می‌کرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت. 5. وقتی با کسی دست می‌داد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمی‌کشید. 6. با مردم چنان معاشرت می‌کرد که هرکس گمان می‌کرد فرد نزد آن حضرت است. 7. هرگاه به کسی می‌نگریست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمی‌کرد. 8. هرگز به روی مردم و خیره نگاه نمی‌کرد. 9. چون اشاره می‌کرد با اشاره می‌کرد نه با چشم و ابرو. 10. سکوتی طولانی داشت و تا نمی‌شد لب به سخن نمی‌گشود. 11. هرگاه با کسی، هم صحبت می‌شد به سخنان او فرا می‌داد. 12. چون با کسی سخن می‌گفت کاملا برمی‌گشت و می‌نشست. 13. با هرکه می‌نشست تا او اراده برخاستن نمی‌کرد آن حضرت . 14. در مجلسی نمی‌نشست و برنمی خاست مگر با . 15. هنگام ورود به مجلسی در آخر و می‌نشست نه در صدر آن. 16. در مجلس جای خاصی را به خود اختصاص نمی‌داد و از آن نهی می‌کرد. 17. هرگز در حضور مردم نمی‌زد. 18. اکثر نشستن آن حضرت رو به بود. 19. اگر در محضر او چیزی رخ می‌داد که ناپسند وی بود می‌گرفت. 20. اگر از کسی خطایی صادر می‌گشت آن را . 21. کسی را بر لغزش و خطای در سخن . 22. هرگز با کسی و منازعه نمی‌کرد. 23. هرگز سخن کسی را نمی‌کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگوید. 24. پاسخ به سوالی را چند مرتبه می‌کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود. 25. چون سخن ناصواب از کسی می‌شنید. نمی‌فرمودـ «چرا فلانی چنین گفت» بلکه می‌فرمود «بعضی مردم را چه می‌شود که چنین می‌گویند؟» 26. با فقرا نشست و برخاست می‌کرد و با آنان می‌شد. 27. دعوت بندگان و غلامان را . 28. هدیه را می‌کرد اگرچه به اندازه یک جرعه شیر بود. 29. بیش از همه به جا می‌آورد. 30. به خویشاوندان خود می‌کرد بی آنکه آنان را بر دیگران برتری دهد. 31. کار نیک را تحسین و می‌فرمود و کار بد را می‌نمود و از آن نهی می‌کرد. 32. آنچه موجب صلاح و مردم بود به آنان می‌فرمود و مکرر می‌گفت هرآنچه حاضران از من می‌شنوند به غایبان برسانند. 33. هرکه عذر می‌آورد عذر او را می‌کرد. 34. کسی را نمی‌شمرد. 35. هرگز کسی را نداد و یا به لقب های بد نخواند. 36. هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نکرد. 37. هرگز عیب مردم را نمی‌کرد. 38. از شر مردم برحذر بود ولی از آنان کناره نمی‌گرفت و با همه بود. 39. هرگز مذمت مردم را نمی‌کرد و بسیار آنان نمی‌گفت. 40. بر جسارت دیگران می‌فرمود و بدی را به نیکی جزا می‌داد. 41. از بیماران می‌کرد اگرچه دور افتاده ترین نقطه مدینه بود. 42. سراغ اصحاب خود را می‌گرفت و همواره آنان می‌شد. 43. اصحاب را به نام هایشان صدا می‌زد. 44. با اصحابش در کارها بسیار می‌کرد و بر آن تاکید می‌فرمود. 45. در جمع یارانش می‌نشست و اگر غریبه ای بر آنان وارد می‌شد نمی‌توانست تشخیص دهد که پیامبر کدامیک از ایشان است. 46. میان یارانش و الفت برقرار می‌کرد. 47. وفادارترین مردم به و پیمان بود. 48. هرگاه چیزی به فقیر می‌بخشید به می‌داد و به کسی حواله نمی‌کرد. 49. اگر در حال نماز بود و کسی پیش او می‌آمد نمازش را می‌کرد. 50. اگر در حال نماز بود و کودکی گریه می‌کرد نمازش را می‌کرد. 🌷🇮🇷🌷
هدایت شده از مشق زندگی
🎁 (صلی الله علیه و آله) 0. بود. 1. هنگام راه رفتن با آرامی و راه می‌رفت. 2. در راه رفتن قدم‌ها را بر زمین نمی‌کشید. 3. نگاهش پیوسته به افتاده و بر زمین دوخته بود. 4. هرکه را می‌دید به سلام می‌کرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت. 5. وقتی با کسی دست می‌داد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمی‌کشید. 6. با مردم چنان معاشرت می‌کرد که هرکس گمان می‌کرد فرد نزد آن حضرت است. 7. هرگاه به کسی می‌نگریست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمی‌کرد. 8. هرگز به روی مردم و خیره نگاه نمی‌کرد. 9. چون اشاره می‌کرد با اشاره می‌کرد نه با چشم و ابرو. 10. سکوتی طولانی داشت و تا نمی‌شد لب به سخن نمی‌گشود. 11. هرگاه با کسی، هم صحبت می‌شد به سخنان او فرا می‌داد. 12. چون با کسی سخن می‌گفت کاملا برمی‌گشت و می‌نشست. 13. با هرکه می‌نشست تا او اراده برخاستن نمی‌کرد آن حضرت . 14. در مجلسی نمی‌نشست و برنمی خاست مگر با . 15. هنگام ورود به مجلسی در آخر و می‌نشست نه در صدر آن. 16. در مجلس جای خاصی را به خود اختصاص نمی‌داد و از آن نهی می‌کرد. 17. هرگز در حضور مردم نمی‌زد. 18. اکثر نشستن آن حضرت رو به بود. 19. اگر در محضر او چیزی رخ می‌داد که ناپسند وی بود می‌گرفت. 20. اگر از کسی خطایی صادر می‌گشت آن را . 21. کسی را بر لغزش و خطای در سخن . 22. هرگز با کسی و منازعه نمی‌کرد. 23. هرگز سخن کسی را نمی‌کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگوید. 24. پاسخ به سوالی را چند مرتبه می‌کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود. 25. چون سخن ناصواب از کسی می‌شنید. نمی‌فرمودـ «چرا فلانی چنین گفت» بلکه می‌فرمود «بعضی مردم را چه می‌شود که چنین می‌گویند؟» 26. با فقرا نشست و برخاست می‌کرد و با آنان می‌شد. 27. دعوت بندگان و غلامان را . 28. هدیه را می‌کرد اگرچه به اندازه یک جرعه شیر بود. 29. بیش از همه به جا می‌آورد. 30. به خویشاوندان خود می‌کرد بی آنکه آنان را بر دیگران برتری دهد. 31. کار نیک را تحسین و می‌فرمود و کار بد را می‌نمود و از آن نهی می‌کرد. 32. آنچه موجب صلاح و مردم بود به آنان می‌فرمود و مکرر می‌گفت هرآنچه حاضران از من می‌شنوند به غایبان برسانند. 33. هرکه عذر می‌آورد عذر او را می‌کرد. 34. کسی را نمی‌شمرد. 35. هرگز کسی را نداد و یا به لقب های بد نخواند. 36. هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نکرد. 37. هرگز عیب مردم را نمی‌کرد. 38. از شر مردم برحذر بود ولی از آنان کناره نمی‌گرفت و با همه بود. 39. هرگز مذمت مردم را نمی‌کرد و بسیار آنان نمی‌گفت. 40. بر جسارت دیگران می‌فرمود و بدی را به نیکی جزا می‌داد. 41. از بیماران می‌کرد اگرچه دور افتاده ترین نقطه مدینه بود. 42. سراغ اصحاب خود را می‌گرفت و همواره آنان می‌شد. 43. اصحاب را به نام هایشان صدا می‌زد. 44. با اصحابش در کارها بسیار می‌کرد و بر آن تاکید می‌فرمود. 45. در جمع یارانش می‌نشست و اگر غریبه ای بر آنان وارد می‌شد نمی‌توانست تشخیص دهد که پیامبر کدامیک از ایشان است. 46. میان یارانش و الفت برقرار می‌کرد. 47. وفادارترین مردم به و پیمان بود. 48. هرگاه چیزی به فقیر می‌بخشید به می‌داد و به کسی حواله نمی‌کرد. 49. اگر در حال نماز بود و کسی پیش او می‌آمد نمازش را می‌کرد. 50. اگر در حال نماز بود و کودکی گریه می‌کرد نمازش را می‌کرد. 🌷🇮🇷🌷
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام صادق (ع) چه صفاتی را برای شخصی كه با او مشورت ميشود لازم ميدانند؟ 🔹 (ع) در روايتى كه محدث قمى آن را در «سفينة البحار» آورده است ميفرمايد:  «المَشوِرَةٌ لَايَكُونُ الَّا بِحُدُودِها فَمَن عَرِف بِحُدُودِها وَ اِلَّا كانَتْ مَضَرَّتُها عَلَى المُسْتَشِيرِ اَكثَرُ مِن مَنْفَعَتِهَا لَهُ فَأوَّلُهَا اَنْ يَكُونَ الَّذِى يُشَاوِرُهُ عَاقِلاً وَ الثَّانِيَةُ أَن يَكُونَ حُرّاً مُتَدَيِّناً وَالثَّالِثَةُ اَن يَكُونَ صَدِيقاً مُوَاخِِياً وَالرَّابِعَةُ اَن تُطَلِّعَهُ عَلَى سِرِّكَ فَيَكُونُ عِلمُهُ بِهِ كَعِلْمِكَ بِنَفْسِكَ ثُمَّ يَستُرُ ذَلِكَ وَ يَكتُمُهُ فَاِنَّهُ اِذَا كَانَ عَاقِلاً اِنْتَفَعَتْ بِمَشورَتِهِ وَ اِذَا كَانَ حُرّاً مُتَدَيِّناً جَهَدَ نَفسَهُ فِى النَّصِيحَةِ لَكَ وَ اِذَا كَانَ صَدِيقاً مُوَاخِياً كَتَمَ سِرَّكَ اِذَا اِطَّلَعتَهُ عَلَيهِ وَ اِذَا اِطَّلَعتَهُ عَلَى سِرِّكَ فَكَانَ عِلمُهُ بِهِ كَعِلمِكَ تَمَّتِ المَشوِرَةُ وَ كَمُلَتِ النَّصِيحَةُ؛ 🔹 حاصل نمی‌شود، مگر به حدود و خصوصيات آن؛ كسى كه حدود آن را شناخت [به نتيجه رسيده و نفع مى برد] و گرنه ضرر آن نسبت به مشورت كننده بيشتر از نفع آن است. نخستين حدّ از آن حدود اين است كه با انسان عاقل مشورت كند. دوم اين كه كسى كه مورد مشورت قرار مى گيرد آزاده و متدين باشد. سوّم اين كه دوست و برادر باشد. چهارم اين كه كسى باشد كه او را بر سرّ و راز خود مطلع كنى، و علمش به آن راز، مثل علم تو به نفس خودت باشد و آن را مستور و كتمان كند. پس اگر شخص مورد مشورت عاقل باشد از مشورتش نفع مى برى و اگر آزاده و متديّن باشد در نصيحت تو با نفس خود مجاهدت كرده و از راهنمایى تو مضايقه نمى كند، و اگر دوست و برادر باشد كتمان سرّ تو كرده و علمش به راز تو مثل علم تو باشد، در اين صورت مشورت و نصيحت كامل مى شود». [۱] از روايت فوق خصوصيات و اوصاف شخص مورد مشورت، روشن شد و اينكه: عاقل، حرّ، متدين، صديق، برادر و امين بر سرّ باشد. پی نوشت: [۱] مستدرك سفينه البحار، نمازى شاهرودى، جامعه مدرسين‏، چ اول‏، ج ‏۶، ص ۶۲ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، نسل جوان‏، قم‏، چ اول‏، ج ۲، ص ۳۵۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
بسم الله الرحمن الرحیم. پیش از هرچیز دوست دارم بنویسم: با توجه به "چهره متفاوت عرصه " و "تعدد و تنوع داوطلبان و فهرست‌های انتخاباتی" و نیز "شکسته شدن هیمنه فهرست‌ها و فهرست‌بندهای سنتی "، ان‌شاءالله بوی بهبود ز اوضاع در قم می‌شنوم. اما بعد؛ برخی از اطرافیان و دوستان در چند روز گذشته مدام از من خواسته‌اند تا به آن‌ها در انتخاب گزینه‌های نهایی از بین مجلس کمک کنم. هرچند این رویه را چندان درست نمی‌دانم؛ به احترام درخواست این برادران و خواهران ایمانی، دیدگاه خودم و استدلال مختصری برای آن را می‌نویسم؛ با این امید که شاید گره از فروبستگی ذهنی دوستی باز کند. با این همه، برای بار آخر تأکید می‌کنم: باورم این است که این گزینه‌ها به استناد مطالعه و تحقیقی که به فراخور فرصت و اطلاعاتم درباره داوطلبان کرده‌ام، فقط برای خودم حجیت دارد، و تکیه بر آن‌ها تنها درصورتی می‌تواند برای دیگری حجت باشد که اولاً خودش توان و امکان همین اندازه از تحقیق و تأمل و تحلیل را نداشته باشد؛ و ثانیاً گذشته از قوه تحلیل، به تعهد و حق‌طلبی این بنده خدا در تصمیم‌ها و اظهارنظرها اعتماد داشته باشد. با این مقدمه، دوستان را به مطالعه مطالب زیر برای آگاهی از گزینه‌های انتخابی‌ام در در دعوت می‌کنم...👇 📌چرا ان‌شاءالله به آقای رأی خواهم داد؟ 📌 چرا ان‌شاءالله به حجت‌الاسلام و افراد حاضر در فهرست‌هایی که ایشان در رأس آن‌هاست، رأی نخواهم داد؟ 📌 چرا ان‌شاءالله به افراد مورد تأييد و حمایت آقای رأی نخواهم داد؟ 📌چرا ان‌شاءالله به آقای رأی خواهم داد؟ 📌چرا سومین رأیم را در انتخابات مجلس ان‌شاءالله به یا خواهم داد؟ ✍ مرتضی رجائی؛ طلبه سطح چهار فقه حکومتی و دانش‌پژوه دکتری حکمرانی مدرسه عالی حکمرانی شهیدبهشتی، پژوهشگر و نویسنده حوزه تربیت و حکمرانی 🆔️ @rajaaei_ir
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«مشورت» در اسلام از چه جايگاهی برخوردار است؟ 🔹مسأله به ويژه در امور اجتماعى و آنچه به سرنوشت جامعه مربوط است، از مهم ترين مسائلى است كه آن را با دقّت و اهميّت خاصّى مطرح كرده و در آيات و و تاريخ پيشوايان بزرگ اسلام جايگاه ويژه اى دارد. در چند آيه از «قرآن مجيد» دستور به داده شده است. در «آیه ۱۵۹ سوره آل عمران» خداوند به (صلى الله عليه و آله) دستور مى دهد كه با مسلمانان در امور مهم كند: «وَ شاوِرْهُمْ فى الاَمْرِ». 🔹و در «آیه ۳۸ سوره شورى»، هنگام بيان «اوصاف برجسته مؤمنان راستين» می‌فرمايد: «وَالَّذين اسْتَجابُوا لِرَبِّهِم وَ اَقامُوا الصَّلوةَ و اَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ» (و كسانى كه دعوت پروردگارشان را اجابت كرده و نماز را برپا مى‌ دارند و امورشان با در ميان آنها انجام می گیرد). همان گونه كه ملاحظه مى كنيد در اين آيه، مسأله در رديف ايمان‌ به‌ خدا و نماز قرار گرفته كه بيانگر آن است. 🔹گاه گفته مى شود مأمور شدن (صلى الله عليه و آله) براى با مردم تنها به خاطر احترام به شخصيّت مسلمانان و شركت دادن آنها در مسائل اجتماعى بوده است؛ زيرا تصميم گيرنده نهايى شخص (صلى الله عليه و آله) بوده است نه شورا؛ چنان كه در پايان آيه مشورت مى فرمايد: «فَاِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ» [۱] (امّا هنگامى که گرفتى، [قاطع باش و] بر خدا توکّل کن). 🔹ولى مسلم است كه منظور از ذيل آيه اين نيست كه (صلى الله عليه و آله) با مردم مشورت كند و بعد نظرات آنها را ناديده گرفته، و راه ديگرى را پيش گيرد، چنين كارى نه با هدف آيه سازگار است - زيرا سبب بى احترامى به افكار عمومى و در نتيجه رنجش مسلمانان مى شود و نتيجه معكوس مى بخشد - و نه با تاريخ پيامبر (صلى الله عليه و آله) مى سازد؛ چرا كه در حوادث مهم هنگامى كه مى كرد، به نظريّه مردم مسلمان احترام مى گذاشت و حتّى گاه نظر مبارك خود را ناديده مى گرفت تا اصل در ميان آنها تقويت گردد. 🔹قابل توجّه اينكه «آيه مشورت» با توجّه به آيات قبل و بعد آن، ناظر به غزوه اُحُد است و مى دانيم در داستان احد، (صلى الله عليه و آله) موافق به خارج شدن لشگر از شهر نبود، ولى چون نظر اكثريّت مسلمانان بر اين امر قرار گرفت، موافقت فرمود. [۲] و به فرض كه اين آيه براى پيامبر (صلى الله عليه و آله) چنين ويژگى را قائل شود كه مشورتش با مردم جنبه تشريفاتى داشته باشد، ولى «آیه ۳۸ سوره شورى» كه دستور برای عموم مسلمين بيان مى كند، كاملا بيانگر اين مطلب است كه بايد كارهاى مهم در ميان مسلمين با نظر انجام پذيرد و شورا نقش تعيين كننده دارد. 🔹بديهى است در مسائلى است كه حكم خاصّى از سوى خداوند نازل نشده باشد، و اگر مى گوييم شورا در امر خلافت پيامبر (صلى الله عليه و آله) بى اعتبار است، به خاطر اين است كه در اين زمينه «دستور خاصّى» از سوى رسيده بود، و با تعيين و خليفه پيامبر (صلى الله عليه و آله) از طريق به وسيله (صلى الله عليه و آله) جايى براى شورا باقى نمى ماند؛ 🔹و به تعبير ديگر هميشه در موضوعات است نه در كه دستور آن از سوى صادر شده است. به هر حال در محدوده اى كه در بالا بيان شد يك اصل اساسى در است. تعبير به ، اشاره به كارهاى مهم، مخصوصاً مسائل مورد نياز است، و اين واژه چنان مفهوم گسترده اى دارد كه تمام امور مهم سياسى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى را در بر مى گيرد. 🔹در حتّى در امور مهم مربوط به نظام (اجتماع كوچك) دستور به داده شده است؛ از جمله در باز گرفتن كودك از شير قبل از فرا رسيدن دو سال كامل اشاره به اصل مى كند و مى فرمايد: «فَاِنْ اَرادا فِصالا عَنْ تَراض مِنْهُما وَ تَشاوُر فَلا جُناحَ عَلَيْهما» [۳] (و اگر آن دو [پدر و مادر] با رضايت يكديگر و بخواهند [کودک را زودتر] از شير باز گيرند، گناهى بر آنها نيست) و اين، دليل بر اهميت فوق العاده «مشورت» در كارها است. پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره آل عمران، آيه ۱۵۹ [۲] سيد المرسلين‏، الهادی، ‏جعفر، جامعه مدرسين‏، قم‏، ۱۴۲۷ق، چ سوم، ج ‏۲، ص ۱۴۰، منطقة «احد». [۳] قرآن کریم، سوره بقره، آيه ۲۳۳ 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ‏۱۳۸۶ش، چ نهم، ج ۱۰، ص ۸۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel