فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم
#سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در خط مقدم جبهه💠
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
✨چه ارزشی دارد که کسی پاسپورت ما را قبول دارد یا ندارد. مهم است این مطلب، اما آیا مهمتر از عزت ماست؟
✨عزت ما امروز بر هر چیزی ارجحیت دارد. عزت این ملت، استقلال این ملت.
✨استقلال در یک بعد نیست. استقلال فقط یک بعد جغرافیایی نیست که یکجایی از کشور اگر خدشهای بر او وارد شد، اونجا رگ گردن ما بیرون بزند. استقلال در همه ابعاد است. استقلال در فرهنگ ماست، استقلال در مسئله دینی ماست. استقلال در موضوعات اقتصادی ماست. استقلال در موضوعات فرهنگی ماست. همه این سطوح استقلال شاملش میشود.
✨استقلال یک بعد ندارد. فقط به تمامیت عرضی برنمیگردد. به همه تمامیتها بر میگردد. یک امر شاملی است.
✨به این دلیل مقام معظم رهبری بر فرهنگ مراقبت میکند. بر موضوعات سیاسی مراقبت میکند. بر موضوعات اقتصادی مراقب میکند. استقلال این کشور در همه ابعاد کامل و باهم باقی بماند. آنوقت عزت حقیقی حاصل میشود.
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
❣تو رسیدی به آرزوی خودت 🌱
چه کند این جهان تباهی را ؟......
🔰(ارسالی از اعضای محترم هنرمند کانال)
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
✅ #سیره_اخلاقی_آقا
🚨 من صفر و هیچ هستم ، راحت باشید...
🔘 شیخ محمود عید ، مدیر مرکز اسلامی آرژانتین :
💠 ۵ سال پیش با گروه ۲۲ نفری از فارغ التحصیلان #طلاب_خارجی به محضر مقام معظم رهبری رفتیم و دو نفر از طلاب یکی از #ترکیه و دیگری از #پاکستان قرار بود سخنرانی کنند. بعد از طلبه ترکیهای آن طلبه دیگر هنگام سخنرانی دچار #اضطراب شد و دستانش به شدت می لرزید. #حضرت_آقا فرمودند : اگر به خاطر مناست. که من #صفر_و_هیچ هستم شما راحت باشید.
وقتی این سخن را شنیدیم ، همگی به #گریه افتادیم. بعد از مراسم به نوبت دست ایشان را بوسیدیم. در این میان یک طلبه #آذربایجانی به ایشان گفت: روز #قیامت مرا دعا کنید. آیتالله خامنهای فرمودند: اگر من #اهل_بهشت باشم دعایتان می کنم و اگر شما اهل بهشت باشید، مرا دعا کنید.
📚 ماه در آینه ، ص ۱۵۳
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
✅ #سیره_اخلاقی_آقا
🚨 انجام تکالیف روی #پاکت_میوه
🔘آقای سادات اعلایی ، معلم دبستان علوی تهران :
💠 در مدرسهای که آقای #میثم_خامنهای - فرزند رهبر انقلاب - درس میخواندند، معلم از دانشآموزان میخواهد که مقوایی برای درس #ریاضی تهیه کنند و رسمی که در تصویر میبینید را روی آن ترسیم کنند و به مدرسه بیاورند.
ایام #جنگ بود و کمبود اقلام؛ #مقوا هم به راحتی پیدا نمیشد؛ لذا آقای خامنهای -#رئیسجمهور_وقت- یک پاکت مقوایی که آن زمان به جای کیسه نایلونی برای خرید #میوه و اقلام استفاده میشد را باز میکنند و برای انجام رسم به فرزندشان میدهند و این جمله را خطاب به معلم روی آن مقوا مینویسند:
«آقای #آموزگار محترم! #مقوا_نداشتیم، من به میثم و دیگر بچهها گفتهام از این کاغذها که باید دور ریخته میشد استفاده کنند. لطفا #مؤاخذه نکنید. بلکه تشویق هم بفرمائید. سید علی خامنهای»
🌐 منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️رهبرم❤️
❤️مهربانم❤️
❤️جانم فدایت❤️
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
࿐❅᪥•﷽•᪥❅࿐
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
✨ ویژگیِ زینبهای لشگر آخرالزمانی حضرت مهدی "عج "
▪️ #یا_زینب_الکبری
أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ پست ویژه
🔰 مهیا کردن شرایط عربستان برای ظهور توسط یمانیون
🏳️ قیام سیّد یمانی
🌸 گروهی از هدایت یافتگان و اهل بصیرت و جنگجو در زیر پرچم یمانی گرد هم میآیند و یک نیروی قدرتمند به وجود میآورند و امام مهدی (عجل الله فرجه) را یاری میرسانند.
#علائم_ظهور #سید_یمانی
#نزدیکی_ظهور
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
با سلام خدمت همه شما عزيزان دوستداران شهدا🌹
🔴این هفته میهمان یکی دیگر از شهدای عزیز مدافع حرم خواهیم بود🌸
عزیـزان، میہـمان ایـن شهید عزيز باشید❣
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
شہید مدافــع حـــرمـ احسان حاجی حتم لو❤️
تولـد: فروردیـن ۱۳۶۳🌸
شہادت:اسفنـد ۱۳۹۳🌹
محل شہادت:حــلـب سوریهـ🌹
وضعیـت تأهـل: متأهـل، یڪـ فـرزند💕
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
🎤مـادر شهـیـد:
🌱خداوند احسان را درست لحظه سال تحویل 1363، به ما داد.
🔘توپ آغاز سال جدید را که زدند، به دنیا آمد. پرستار بوسه ای به صورتش زد و گفت: «این بچه قدم خیری دارد چون هم سید است و هم توی این لحظه به دنیا آمده است.» اسمش را احسان گذاشتیم. چون این اسم برازنده اش بود.
🔻از چهار فرزندی که خدا به من و پدرش داد، از همان اول بچه آرام و صبوری بود.
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
🎤مـادر شـهـید:
🔷سید احسان، از همان سن و سال کم به مسائل مذهبی گرایش نشان می داد.
▪️پسرم از همان دوران کودکی وارد بسیج پایگاه شهید بهشتی در مسجد نزدیک خانه مان شد. خدا رو شکر در همین مسجد رفتن ها دوست های خوبی هم پیدا کرد.
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
🎤مـادر شـهـید:
💠نمازش را هنوز به سن تکلیف نرسیده می خواند و روزه اش را هنوز واجب نشده بود می گرفت. بعد از آن هم، بزرگتر که شد به هیئت فاطمیون🏴 رفت و با بچه های خوب آنجا دوست گرمابه و گلستان شد
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
🎤مـادر شـهـید:
🔶در دوران کودکی، نوجوانی و جوانی من و پدرش کوچکترین استرسی از جانب احسان نداشتیم جز همین ماموریت های شغلی اش که می رفت.
🔻من تا آخرش به این ماموریت رفتن های او عادت نکردم. همیشه تا برود و بازگردد دلم هزار راه می رفت تا احسانم بازگردد.
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
🎤مـادر شـهـید:
🔰سال 1381، دیپلم گرفت. قرار بود برای دانشگاه درس بخواند، اما مدتی زیر نظر گرفتمش و دیدم کتاب های کنکور را حتی نگاه هم نمی کند.
💠گفتم: «احسان مگه دانشگاه نمی خواهی بروی؟» گفت: نه مامان، می خواهم وارد سپاه بشوم.» اول به خاطر سختی های که این کار داشت موافقت نکردم. ولی وقتی اصرار و علاقه اش را دیدم قبول کردم. از همان اول وارد واحد تخریب و به عنوان نیروی رسمی وارد سپاه شد. فوق دیپلم و لیسانسش را هم بعد از رفتن به سپاه گرفت. به اکثر شهرهای مرزی ایران برای ماموریت رفته بود. ماموریت های برون مرزیهم به لبنان، افغانستان، پاکستان و سوریه🌸 داشت.
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
🎤مـادر شـهـید:
⚫️یک بار برای ماموریت به لبنان رفته بود. چند روز بعد دو سه تا از دوستانش آمدند و زنگ خانه ما را زدند. از پشت آیفون دیدم همه آنها لباس مشکی به تن کرده اند. یک دفعه بد جور ترسیدم. با خود فکر کردم نکند خدای ناکرده برای احسان اتفاقی افتاده است!
🔻زدم زیر گریه و گفتم: «چی شده؟ احسان چیزی شده؟» گفتند: «نه حاج خانم آمده ایم مدارک سید احسان را بگیریم.» اولش باور نمی کردم، بندگان خدا کلی قسم و آیه خوردند تا باورم شد احسان سالم و صحیح است. انگار همیشه ته دلم منتظر حادثه ای🔴 بودم.
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
🎤دوسـت شهـیـد:
🔷علاقه خاصی به حضرت آقا داشت، آموزشی که بودیم محرم ها، بیت رهبری مراسم عمومی عزاداری داشت.
🔻کلاس ها که تمام می شد چقدر سریع لباسش را عوض می کرد و عجله داشت خودش را به بیت برساند. خیلی وقت ها با هم می رفتیم . سوار مترو می شدیم و سعی می کردیم خیلی زود خودمان را به آنجا برسانیم و بتوانیم آن جلو ها بنشینیم که شاید حضرت آقا🌸 را از نزدیک ببینیم.
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
🎤دوسـت شهـیـد:
🔵آشنایی من با سید به دوره آموزشی عمومی سپاه برمی گردد. یک روز تشت لباسم توی دستم بود و می خواستم بروم لباس هایم را بشویم.
🔹 لباس ها داخل کمد بود و سید هم درست نشسته بود جلوی در کمد و لگن لباسش کنارش بود. او هم می خواست لباس هایش را بشوید، اما محو تماشای تلویزیون شده بود. می خواستم لباس هایم را بردارم. بس که حواسش به تلویزیون بود متوجه نشد که می خواهم از کمد لباس برادرم.
🔻صدایش زدم، جواب نداد. عصبانی شدم، بهش زدم، تا به خودش آمد ولی برخلاف خیلی ها که وقتی تمرکزشان را به هم بزنی عصبانی می شوند و چیزی می گویند، سید حتی اعتراض هم نکرد و فقط لبخند ملیحی تحویلم داد و آرام از جلوی کمد کنار رفت. این برخورد چنان به دلم نشست که دیگر رهایش نکردم و از آن به بعد شدیم دو دوست صمیمی، چه در دوران آموزشی، چه بعد از آن...
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
🎤دوسـت شهـیـد:
💠سید به نماز جماعت🌸 خیلی مقید بود، من هم سعی می کردم همیشه همراهش باشم. نمازخانه با آسایشگاه فاصله داشت و سربالایی هم بود.
🔹یک روز صبح وقتی برای نماز بلند شدیم دیدیم حسابی برف آمده. وضو که گرفتیم دیدم اکثریت بچه ها سختشان است که تا نمازخانه بیایند و توی همان آسایشگاه نمازشان را خواندند؛ ولی سید گفت «عباسعلی!
🔰نماز جماعت رو از دست ندیم» گفتم باشه. توی مسر آسایشگاه تا نمازخانه آن قدر برف آمده بود که زیرپایمان تریک و تریک صدا می داد. رسیدیم به نمازخانه. به جز سه، چهار نفر دیگر حتی امام جماعت هم نیامده بود. نمازمان را فرادا خواندیم و برگشتیم. ایمانش آنجا به من ثابت شد.
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
🎤دوسـت شهـیـد:
🔷گاهی بعدازظهرها، کلاس که تمام می شد یک فلاسک برمی داشتیم و می رفتیم آخر پادگان. آنجا باغی بود مال یکی از عناصر ساواک که پیش از انقلاب🌸 برای خودش خانه مجردی درست کرده بود.
🔻با هم می رفتیم توی این باغ و یک دوری می زدیم. یادم است یک بار موقع قدم زدن سید با تاسف گفت «زمانی که مردم اونقدر توی فقر بودن، اونا چطور می تونستن یه همچین جایی رو برای خودشون درست کنن؟»
▪️یک بار هم موقع برگشتن از همان باغ دم غروب بود. گفت «عباسعلی چه غروب قشنگیه! بیا این جا یه عکس بگیریم.» راست می گفت: دم غروب منظره آنجا خیلی دیدنی و زیبا شده بود. برایم جالب بود. من هیچ وقت به آن منظره توجهی نداشتم. سریع رفتم دور بینم را از آسایشگاه برداشتم و آمدمـ.
♦️ایستاد روی تپه اے که آنجا بود و از او عکس گرفتم. او هم از من عکس گرفت. آن عکس هنوز هم حس خوبی به من می دهد و برایم خیلے ارزش دارد. دیدش توی همه لحظه ها و همه مکان ها با بقیه فرقــ مے کرد.
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°
🎤همسـر شهید:
⚪️مراسم عقدمان که تمام شد برای زیارت به تپه نورالشهدا رفتیم. زیارت نامه خواندیم و مزار هشت شهید گمنام آنجا را زیارت کردیم.
🔹بعد داخل همان محوطه روی یک نیمکت زیر سایه یک درخت نشستیم. باد سردی می وزید. با این که حس و حالمان را دوست داشتم، از سردی هوا می خواستم بلند شوم. احساس کردم احسان، می خواهد مطلب مهمی را به من بگوید ولی در چشمانش تردید را می دیدم.
🔻بلند شدیم تا برویم ولی به یکباره رو به من کرد و گفت: «میشه چند لحظه صبر کنی می خواهم مطلب مهمی را به شما بگویم.» با لبخند به صورت من نگاه کرد و گفت: «می دونم امشب اولین روز مشترک زندگی ما است و شاید گفتن این مطلب اصلا درست نباشد. ولی لازم است یک مطلب مهم را با شما درمیان بگذارم.»
نگاهی به او انداختم. کنجکاو و منتظر بودم تا بشنوم این مطلب مهم چیست که انقدر او را پریشان کرده است؟
در ادامه صحبت هایش چنین گفت: «بزرگترین آرزوی من شهادته. می خواهم این را بدونی و دعا کنی به آرزویم برسم.»
#شهدای_ظهور 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓
°°° @whjhtgh °°°