eitaa logo
پژوهشگاه حم
270 دنبال‌کننده
790 عکس
857 ویدیو
37 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 ملتی آتشین در گذرگاه ایران 👌 این مقاله در سال ۱۳۷۹ تحریر شد: (بخش ۰۳): 👈(بخش قبلی)👉 آيا هم همين‌گونه نيست؟! به گرماي خويش فرا مي‌خواند و ناگهان همه چيزت را در مي‌نشاند! مثال‌هاي ديگري نيز از تفاوت بلاد، قابل ذكر است كه به عنوان نمونه زنده و حاضر، اشاره مي‌كنم به تفاوت شخصيت اجتماعي مردم دو شهر و كه فاصله اين دو شهر از يكديگر يك رودخانه و يك بيشتر نيست وليكن متفاوت مردمان اين دو شهر به صورتي بارز و كاملا محسوس قابل مشاهده است. زيرا يكي از اين دو شهر تقريبا در بن‌بست جغرافيايي افتاده است و تقريبا دست‌نخورده‌اي دارد و ديگري گذرگاهي است بين فرضاً و ساير شهرهاي فلذا فرهنگي دارد كه لگدكوب شده فرهنگ‌هاي بلاد ديگر است و [که در و هم مشهود بود! و متمایزی نسبت به سایر اهالی خوزستان داشتند!]. نگارنده زماني كه مسئول بود متوجه اين نكته شد. نمونه ديگري كه سراغ دارم، منقول از ابوي است كه؛ در جوار روستايشان دهكده‌اي بوده است با مردماني از . از ز. ش. دعوت نمودند و چنان از وي استقبال نمودند كه وقتي مي‌ساخته اصحابش از باب ، اجازه نمي‌دادند قطره‌اي از آن بر زمين بريزد. حتي به دنبال سخنراني ملايم در مذمت وقت، مردم چنان به جوش و خروش آمدند و با بيل و تيشه آماده جهاد و حمله به شهرستان شدند كه آن به زحمت توانست آنها را از حركات غيرقابل كنترل بازدارد! وليكن ديري نپائيد كه اگر آن‌مرحوم از كوچه‌اي عبور مي‌كرد مردمانش تغيير مسير مي‌دادند تا مبادا به او حتی سلامي بدهند! ووو... فوّاره! گر بلند گردد عاقبت سرنگون شود. در آغاز حركت چنان با فشار و تندي و توفنده و سنگين اوج مي‌گيرد كه گويي هيچ چيزي جلودار او نخواهد بود و هر مانعي را درهم خواهد شكست ولي طولي نمي‌كشد كه از سرعتش مي‌كاهد و آنقدر بي‌حال و ناتوان مي‌شود كه گويي مفهومي بنام و جهش در قاموسش وجود ندارد و بلكه برعكس راه بازگشت مي‌گيرد و در يك حركت ارتجاعي آنچنان مي‌كند كه از جايگاه قبل از حركتش هم پست‌تر مي‌رود! و چه مشابهتي دارد با شعله‌هاي آتش كه ابتدائا چنان بالا مي‌رود كه گويي مي‌خواهد را نيز به كام خود بركشد وليكن مقطعي ديگر كه بدان مي‌نگري خاكستري است اسير زوزه‌هاي باد و پراكنده در دشتي پهناور! از اين سوي بدان سوي و... آيا چيزي بود؟! [هیچاً پوچا!!!] ۲) وراثت از خويش مي‌برند. انتقال ويژگيهاي شكلي و محتوايي، خصائل ظاهري و باطني، صفات جسماني، رواني و خصائص اخلاقي، رفتاري، افكاري، اعتقادي و حتي ذوائق، سلايق، روش‌ها، شيوه‌ها، منش‌هاي زندگي و امثالهم در انسان‌ها از به فرزندان و فرزندان و از نسلي به نسلي ديگر، امري مقتضي و گويا از انسان‌هاست و هيچ بني‌بشري نيست كه از و و از سلسله و خود ارثي نبرده باشد. چه بسيار انسان‌هايي كه قيافه و حتي آناتومي بدنشان شباهت فراواني به والدين و يا والدين والدين خود دارند، حتي رنگ چشمانشان و بافت موهايشان و تُن صدايشان و طرز راه رفتن‌شان و حتي نحوه انديشيدن و برگزيدن راهكارهاي عملي مربوطه تا آنجا كه به مرور زمان برخي از مسائل در وجود انسانها بصورت نهادينه در مي‌آيد و گويي جزو ذات تفكيك‌ناپذير ايشان مي‌گردد. چه بسيار صفاتي كه به مرور و در توالي نسل‌ها مبدّل به ذات افراد مي‌گردد. استعداد انسان‌هايي كه والدين و اجدادشان مشغوليات علمي، فرهنگي، فني، صنعتي داشته‌اند در زمينه‌هاي نرم‌افزاري بالاتر است و انسان‌هايي كه والدين و اجدادشان درگيري‌هاي فيزيكي و بدني داشته‌اند در زمينه‌هاي ورزشي، رزمي و تحركات اعضاء و جوارح و قواي جسماني مستعدتر مي‌باشند. هنرمندان نيز نشانه‌هايي از استعدادهاي هنري والدين خود دارند و فرزندان تجار و كسبه نيز در گرايش‌هاي اقتصادي و بازاري چه بسا موفق‌تر هستند و هكذا ساير اقشار در ساير زمينه‌ها و گرايش‌ها. و صد البته «چرخه‌هاي اقتصادي» روزگاران و گردش و «تداول قدرتهاي سياسي» هر زمان در انتخاب شغل‌ها و گرايش‌ها تأثير بسزايي داشته و دارند كه ممكن است بر ارثيه روحي و رواني و حتي مادي افراد غلبه كرده باشد. وليكن به ذات، هر كسي را تشكيل مي‌دهد. البته افراد تحت تأثير عوامل مختلفي از قبيل و نيز هست وليكن ، نقش بارزتري دارد. ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۴ 🌐 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 یاد ایامی (بخش ۶): 👈بخش قبلی👉 دقت داریم تا دقت! چنانکه در 👈این پیام👉، اشاره کردم؛ چهل سال قبل (۱۳۶۴) این توفیق را یافتم که از تهران به شهرستان ، عزیمت کرده و به و آن خطّه بپردازم. و در اولین سفرم به خمین که در معیت آیةالله از عبور می‌کردیم، بدستور معظم‌له، به کسوت مقدس ، ملبس شدم. البته در آن سال‌ها هیچ میلی به روحانی شدن نداشتم و صرفاً آمده بودم که برای ورودم به دنیای ، توشه‌ای حوزوی برگیرم تا در فیلمسازی‌خای خود، بی گدار به آب نزده باشم! به حاج‌آقا هم عرض کردم که علاقه‌ای به آخوند شدن ندارم و... فرمودند؛ اگر ملبس نباشید ممکنست طلاب از شما حرف‌شنوی خوبی نداشته باشند. وانگهی در شهرستان ما که کسی شما را نمی‌شناسد! کنایه از این که تلبس شما به کسوت روحانیت، موقتی و محدود به این شهر کوچک است و هرگاه به تهران برگشتید، مختارید که خود را نمایید! در هر حال با اکراه پذیرفتم ولیکن در ادامه، با توجیهات مشابهی، تقریباً دائمی شد! زمین و هزینه احداث حوزه علمیه خمین از میراث پدری تأمین شده بود که تحت نظر در خمین و آن، انجام یافت. نقش این حقیر، مدیریت و تدریس و بود که حدود ۴۰ تن را از بین حدود ۴۰۰ داوطلب، گزینش کردم و کمتر از یک سالی مشغول انجام وظیفه بودم ولیکن طبق سالیانه حضرت آیت‌الله (اعزام به جبهه‌های )، بنده هم عازم جبهه‌های جنوب کشور شدم و در لشگر ۷ ولی‌عصر(عج) ، بعنوان مسئول فرهنگی لشگر، ماندگار شدم و دیگر به خمین باز نگشتم و... البته قبل از آن، در مقطعی هم خواستم برای ادامه تحصیلات، به قم بروم یا به تهران برگردم ولیکن مرحوم جلالی خمینی، با بیان نکته‌ای معطوف به امام خمینی‌ره، موجب انصراف موقتم شدند که آن مطلب، شرح مستقلی می‌طلبد. در اولین روزهای استقرارم در مدیریت حوزه خمین، شاهد گزارش رئیس اداره اطلاعات خمین به آیةالله بودم که گفت: چهار نقطه که می‌توانست معبر باشند، شناسایی و مسدود شدند! ناگفته نماند که در آن سال‌ها از طرف رادیو که از پخش می‌شد، حاج‌آقای جلالی، تهدید به می‌شد. خصوصاً که معظم‌له در روحانیت شرق تهران هم بودند (و در مقطعی هم از مسئولین اسلامی) و همچنین زعیم حوزه علمیه شرق تهران (احمدیه نارمک) که بنده از ابتدای امر، طلبه آن بودم. فلذا ایشان، عمدتاً در تهران تشریف داشتند و صرفاً روزهای پنجشنبه عازم خمین شده و به بازدید روستاهای آن می‌پرداختند و بعد از نماز جمعه هم دیدارهای جمعی و انفرادی با مردم داشتند و بنده هم مسئول هماهنگی درخواست‌های بانوان از ایشان شده بودم و شنبه‌ها بعد از جلسه‌ای با موضوع برای ، به تهران باز می‌گشتند. بنده بمحض شنیدن گزارش رئیس اطلاعات، سریعاً از آن جلسه محرمانه، خارج شده و با خاص خودم به بررسی اجمالی منفذهای احتمالی تروریست‌ها در ظرف چند دقیقه پرداختم و متوجه شدم که آن مجموعه از ۱۳ (یا ۱۶؟) نقطه، می‌تواند مورد منافقین جنایتکار قرار بگیرد و‌ زمانی به جلسه برگشتم که آن مدیر محترم در حال وداع بود. لذا سرپایی به حاج‌آقا عرض کردم؛ بنظر بنده این ساختمان و محوطه آن، بیش از ۱۰ قسمت، نفوذپذیری دارد نه فقط ۴ نقطه! آن مدیر اطلاعات، چنان هاج‌وواج شد که چیزی نتوانست بگوید و حاج‌آقا به بنده گفت: آن‌ها را به این برادرمان نشان بدهید! باتفاق رفتیم و او بعد از ملاحظه اشارات میدانی و محوطه‌ای بنده گفت: حق با شماست و ظاهراً ما بخرج نداده‌اند و من دستور می‌دهم که دوباره بکنند! الغرض؛ دقت داریم تا دقت! آن‌ست که منفذهای ترور قبل از ترور شناسایی شوند تا بشود کرد وگرنه بعد از وقوع فقط می‌توان گرفت. آن‌هم بشرطی که قبل از مورد توجه قرار بگیرد. محصول عدم دقت کافی در پیشگیری از ترورهای هوشمند، برجای گذاشتن پدیده تلخی خواهد بود که می‌توان آن‌را ، توصیف کرد! ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) 🌐 حیفه نبینی | محل نظرات ۱۴۰۴/۳/۲۵