💢إحیاگران💢
📍"کانَ أمَّةً قانِتاً لِلّٰه"
🔴 محقق حلّی
📌قسمت اول
🔰نجمالدّین جعفر بن حسن بن یحیی معروف به "محقق" و "محقق اول" در سال ۶۰۲ ه.ق در شهر حلّه واقع در عراق دیده به جهان گشود.
پس از فراگیری ادبیات عرب که زبان مادریش بود، در علم هیأت، ریاضیات، منطق و کلام احاطه پیدا کرد و به تحصیل فقه و اصول و حدیث پرداخت.
🔹اساتید:
فقه و اصول را که منظور نهائی ایشان در تحصیل علوم دینی بود، در محضر پدر دانشمندشان، حسن بن یحیی و فقهای مشهور حلّه ابن نما و سیّد فخار موسوی، شاگردان فقیه نامی ابن ادریس حلّی فراگرفت.
🔸شاگردان:
برای ایشان، بیش از چهارصد تن شاگرد ذکر کردهاند که از جمله آنها علّامه حلّی، سدیدالدین حلّی و شیخ یوسف شامی میباشد.
📚تألیفات:
۱_ شرایع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام: مشهورترین تألیفات محقق حلّی این کتاب گرانقدر و با عظمت است که شاید نامیترین کتاب فقه شیعه باشد. در این کتاب دورهٔ کامل فقه شیعه از طهارت تا دیات نوشته شده و کتاب مشهور "جواهر الکلام" از شیخ محمدحسن نجفی، شرحی بر این کتاب است.
۲_النافع: مشهور به "مختصر نافع"، مختصر شرایع است. معروفترین شرح آن، کتاب "ریاض المسائل"، تألیف فقیه نامی سیّد علی طباطبائی است. این کتاب موجب آشنایی فضلای اهل تسنّن با فقه اهلبیت و مکتب جعفری شد.
۳_المعتبر: شرح بر "مختصر نافع"
۴_نکت النهایة: در فقه استدلالی
۵_المسلک: در علم کلام و اصول اعتقادی
۶_الکهنه: در علم منطق
۷_المعارج: در علم اصول فقه
۸_نهج الوصول الی علم الأصول
💢 کارگروه علمی إحیاء🔻
@SWG_EHYA110
💢إحیاگران💢
📍"کانَ أمَّةً قانِتاً لِلّٰه"
🔴 محقق حلّی
📌قسمت دوم
🔸إحیاگری:
🔻إحیاء مکتب اجتهاد:
پس از شیخ طوسی نظر به مقام بزرگ شیخ، تا حدود صد سال، فقهاء از خودشان رأی و فتوایی ابراز نمیکردند اما محقق حلّی که فقیهی باشهامت و دارای نظری وسیع و دقّتی بهسزا بود، دائره فقه را توسعه داد و آزادی توأم با احترام نسبت به فقهای قبل و بعد از خود را برای تحقیق و بررسی و تجزیه و تحلیل فقه، به حوزه علمیه اعطا کرد. ایشان طرز تفکر در فقه استدلالی را بر پایه محکمتری استوار ساخت و بهعکس ابنادریس همهجا با احترام و تحسین و دقت نظر و تعمّق به آراء و نظریات شیخ نگریست.
🔻پرورش شاگردان:
محقق حلّی، از راه تدریس علوم و فنونی که اندوخته بود، و در سایهٔ فکر موّاج و وسعت نظرش، به تحکیم مبانی فقه شیعه و اساس مکتب اجتهاد پرداخت.
ایشان برای هر دسته از شاگردانش، حوزهٔ درسی تشکیل داد و چون خود در علوم اسلامی به مقام استادی رسیده بود، هنگام بحث با شهامت و حسن بیات و تعمّق کمنظیری درس میگفت؛ به همین جهت همهگونه فاضل و دانشمند فقیه، اصولی، رجالی، محدث، منطقی، متکلم، ادیب و شاعر از محضر پر فیضش برخواستند.
🔻 حوزه علمیه بغداد:
پس از فتح بغداد، حوزههای علمیه آن شهر بکلی ویران شد و حوزه علمیه بغداد به شهر حلّه انتقال یافت. عالمان حله تصمیم گرفتند که مدارس حلّه را افزایش دهند و اندیشمندان را به این شهر جذب کنند و در واقع حوزه پرعظمت بغداد را در حلّه احیا نمایند. بعد از این، شهر حلّه مرکز علوم دینی تشیّع گردید و محقق حلی در این اقدامات احیاگرانه نقش مهمی را ایفا میکرد.
💢 کارگروه علمی إحیاء🔻
@SWG_EHYA110
💢إحیاگران💢
📍"کانَ أمَّةً قانِتاً لِلّٰه"
🔴 محقق حلّی
📌قسمت سوم
🔹 از نگاه دانشمندان شیعه:
1⃣ شیخ حرّ عاملی: «... موقعیت وی در فضل و علم و وثاقت و جلالت قدر و تحقیق و دقّتنظر و فصاحت و شعر و ادب و چیرهدستی در نویسندگی و تمامی علوم و فضائل و خوبیها مشهورتر از آنست که ذکر شود. او دانشمندی عظیمالشأن و جلیلالقدر و بلند پایه بود. بهطوری که در روزگار خود، نظیر نداشت...وی مرجع عصر خویش در فقه و غیره بود.»
2⃣ علامه حلّی(خواهرزادهٔ محقق): «او داناترین علمای عصر خویش در فقه بود.»
◼️ وفات:
به سال ۶۷۶ ه.ق در سن ۷۴ سالگی پس از یک عمر پرافتخار و تعلیم و تربیت شاگردان نامدار و تألیف و تصنیف کتب نفیس و ارجدار و تحکیم مبانی فقه و احکام اسلامی بر اساس مکتب شیعه، به جهان باقی شتافت و در شهر حلّه نیز دفن گشت و مرقدش از آن زمان تا کنون زیارتگاه شیعیان آن دیار است.
💢 کارگروه علمی إحیاء🔻
@SWG_EHYA110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢خریّت فرهنگی💢
وقتی از مجالس حسینی علماء حذف میشوند ...
و منابر حسینی بدست طلاب بی سوادی می افتد که محتوای منبر را از کانالهای منابر آماده تهیه میکنند، نتیجه آن میشود که مداحی بیشرمانه از چادر فاطمی عبور میکند و به لاک سیاهِ زنی در انتهای دسته عزاداران توسّل میکند.
این کارها دیگر استحاله فرهنگی نیست...
این، خریّت و دشمنی با فرهنگ حسینی است.
💢کارگروه علمی إحیاء🔻
@SWG_EHYA110
💢روزی طالبعلم💢
🔰آیتالله بنابی:
« مراد از این فرمایش از احادیث نورانی اهلبیت علیهمالسلام که "رزق و روزی طالب علم تضمین شدهاست" چنین است که وقتی اشخاص دیگر برای امرار معاششان دنبال کار میروند، یکی دنبال کشاورزی، دیگری تجارت، آن یکی کار اداری و..؛ در مقابل طالب علم به همه اینها پشت پا میزند و اینها را ترک میکند و میگوید: من میخواهم طلبه بشوم، لذا در این راه تمام عمرش را جوانیاش را نیرو و نشاطش را در راه تحصیل علوم دینی در کلاس، در مطالعه، در تحقیق و..صرف میکند به ویژه که نیتی الهی دارد، این کارها را برای رضای خدا انجام میدهد، اینجا دیگر نحوه رسیدن روزی او با سایرین فرق میکند. خداوند خودش روزی او را میرساند بدون اینکه آن اسباب طبیعی در کار بوده باشد. البته این بدان معنا نیست که اینجا بدون سبب روزی داده میشود، نخیر اینجا هم اسباب مطرح است منتها اسباب طبیعی در کار نیست مثلاً عمل به وظیفه میتواند یکی از اسباب بوده باشد.
یکی از مصادیق بارز آیهٔ شریفهٔ "و من یَتّقِ الله یَجعلْ له مَخرجاً و یَرزقْه مِن حیثُ لایَحتَسب" طلبه میباشد؛ چرا که تمام عمرش را در راه تحصیل علوم دینی و بعداً در راه انذار و تبلیغ و ارشاد مردم صرف میکند. لطف خدا این است که چنین فردی را تأمین کند.»
🔻 آنچه طلاب، برای موفقیت و سعادت، به آن نیاز دارند، ایمان و اعتماد به وعدههای الهی است و اینکه به وظیفه امروزشان توجه داشته باشند، بجای نگرانی از آیندهای که هنوز نیامده است.
و اطلاع و اعتقاد آنها به چنین احادیثی موجب تحقق این مهم میگردد.
#منش_طلبگی
💢کارگروه علمی إحیاء🔻
@SWG_EHYA110
💢درس خواندنِ مستحبی؟!💢
🔸پرسشی که مطرح میشود اینست که درس خواندن، برای طلبه، حکم وجوب را مییابد یا عملی است مستحب که بتواند به بهانههای مختلف همچون تحصیل رفاه برای خانواده و گسترش زندگی، درس را تعطیل کند و یا آنکه هنوز به بار ننشسته، بهبهانه تبلیغ وارد مشاغل دولتی شود و خردهای به او گرفته نشود؟؟
🔰آیتالله محمدتقی مصباح یزدی:
«با توجه به وضعیت موجود، نفْسِ درس خواندن، موضوعیت ندارد که بگوییم: "حضور در درس استاد ثواب دارد."
پیش از اینکه نوبت به چنین ثوابهایی برسد، صدها واجب بر گردن ماست که باید اهمّ آنها را تشخیص دهیم.
اکنون دیگر زمان درسخواندن مستحبّی نیست. اگر تمام وقت خود را صرف انجام واجبات کنیم، کم است، و نوبت به مستحبّات نخواهد رسید.
اگر در گذشته افراد کافی وقت خود را صرف درس خواندن میکردند اینچنین موج کفر به کشورهای اسلامی راه پیدا نکرده بود.
ما مکلّفیم برای دفاع از عقاید اسلامی و ارزشهای مکتبی، به "سلاح علم" مجهّز شویم، تا بتوانیم با اینگونه افراد[منحرف]، منطقی برخورد کنیم و گرنه این کار تنها با شعار، عملی نمیشود. گفتن «مرگ بر فلان» نمیتواند ذهن دانشجویی را که با این شبهات آلوده شده اصلاح کند و او را به عقاید اسلامی مؤمن گرداند.
کسی را که به شک و شبهه مبتلا شده است با هیجانات و احساسات و موعظه نمیتوان قانع کرد تا از شک خود دست بشوید.
دشمنان ما نقشههای خود را خوب طراحی و اجرا میکنند.
چارهای نیست جز اینکه بیشتر احساس مسئولیت کنیم و خود را در حال جنگ با شیطان و عفریتهای او بدانیم. زندگی ما باید سراسر جهاد باشد.»
#منش_طلبگی
💢کارگروه علمی إحیاء🔻
@SWG_EHYA110
💢بررسی متد درسی اصیل حوزوی 💢
📌پرونده هفدهم
🔴 حاشیه نویسی
🔰قسمت اول
🔸چیستی:
حاشیهنویسی در اصطلاح نسخهشناسی، نوشتن مطالبی در اطراف صفحات آن است.
🔸پیشینه:
عالمان هرگاه کتابی به دست آورده و مطالعه میکردند، بهطور طبیعی بر آن میشدند تا آراء و نظریات یا توضیحات خود را در حاشیه صفحات کتاب بنویسند.
روش:
معمول چنان بوده است که حاشیهها را با قلمی ریزتر از متن و یا به رنگ قرمز مینوشتند
و یا با آوردن کلمه «منه» و مانند آن، حاشیه را از متن متمایز میساختند.(البته حاشیه ایی که از خود منصف کتاب باشد غالباً با "منه" از سایر حواشی جدا سازی میشود .)
حاشیه نویسی بر انواع کتابها به ویژه کتابهای فقه، اصول، کلام، حدیث، منطق، فلسفه، عرفان و ادب فارسی رایج بوده است.
بر آثاری که متون درسی بودند یا اعتبار و اشتهار و مرجعیت بیشتری داشتند، بیش از سایر آثار حاشیه نوشته میشد.
و شمار حاشیههایی که بر شروح متون یا بر حاشیههای دیگران نوشته میشده، بسیار افزونتر از حاشیههای خود متنها بوده است.
بعضی حاشیهها متن درسی حوزههای علمیه قرار گرفتهاند.
مانند حاشیه ملاعبدالله یزدی شاهآبادی بر تهذیب المنطق تفتازانی.
آقابزرگ تهرانی 1284 عنوان حاشیه از حاشیهنویسان شیعه_که شمار آنان بالغ بر 308 نفر است_ فهرست کرده است.
به گفته حاجیخلیفه، نخستین کسی که حاشیه مستقلی تدوین کرد، محمد بن احمد مشهور به ابنیسار متوفی دهه نخست سده چهارم، بود.
پس از پدید آمدن صنعت چاپ، تداوم سنت حاشیهنویسی در قالب نوتر، بصورت پاورقی و پا نویس دیده میشود.
💢کارگروه علمی إحیاء🔻
@SWG_EHYA110
💢بررسی متد درسی اصیل حوزوی💢
📌پرونده هفدهم
🔴 حاشیه نویسی
🔰قسمت دوم
🔸انواع حاشیه بر اساس هدف اصلی:
1⃣ توضیحی و استدلالی : همانند شرحها، صرفاً یا عمدتاً به طرح و تبیین و توضیح و تعلیل مراد نویسنده اصلی و آوردن شواهد میپردازند.
آنها را میتوان به اعتبارِ همرأیی حاشیهنویس با نویسنده، "حواشی امضایی یا حواشی شرحی " نیز نامید.
2⃣ انتقادی: این حواشی به نقد و بررسی متن نویسنده می پردازد .
بهویژه در مواقعی که پیروان یک مذهب آثار یکدیگر را نقد میکردند، میتوانند نشان رواج روحیه نقد و آزادی اندیشه و بیان تلقی شوند.
3⃣ نوع دیگر حاشیهها، حاشیههای فتواییاند که آنها را میتوان مشابه حواشی نقدی یا حتی از انواع آن تلقی کرد.
همچون حواشی فتوایی بسیاری که بر تبصرةالمتعلّمین فی احکامالدین علامه حلّی، و حواشی فتوایی متعددی که بر عروةالوثقی تألیف سیدمحمدکاظم طباطبایییزدی نوشته شده است.
🔸تفاوت حاشیه با شرح:
۱_ شارح اغلب همه یک متن را جزء به جزء شرح میدهد اما حاشیهنویس صرفا پارههایی از متن را برای حاشیهنویسی برمیگزیند.
با این همه، آثاری نیز هستند که با آنکه نام حاشیه دارند اما حاشیهنویس به مثابه شارح رفتار کرده و تقریبا همه اجزای کتاب را شرح داده است و از متن اصلی بسیار مفصّلترند مثل حاشیه دسوقی بر مغنی اللّبیب.
۲_ در واقع حواشی چون از پارههایی کمابیش گسیخته تشکیل میشوند، معمولا فاقد خطبه و مقدماتِ معمول در کتابنویسیاند.
💢کارگروه علمی إحیاء🔻
@SWG_EHYA110
💢بررسی متد درسی اصیل حوزوی💢
📌پرونده هفدهم
🔴 حاشیه نویسی
🔰قسمت سوم
🔸چرا اینقدر حاشیهنگاری؟ چرا از متون قدیم عبور نمی کنیم؟
آیتالله رشاد:
«این روشها و رفتارها یکسلسله مبانی معرفتی، فرهنگی و ادبی، حقوقی و اخلاقی دارد و به نحوی ارزشگذاری به آثار گذشتگان و رعایت حقوق سلف قلمداد می شود یا رعایت اخلاق و اعتراف به حق اخلاقیِ «فضل تقدم» آنها است.
ضمن اینکه امروز می بینیم که فرد کتاب دیگری را می گیرد و یک مقدار مطلب به آن اضافه می کند و به نام خودش چاپ می کند و در هیچجا نیز اشاره نمی کند از چه منبعی استفاده کرده است، ولی در گذشته سنت به اینصورت بوده که می گفتند صاحب اثر زحمت کشیده و مثلاً «شرایع الاسلام» را نوشته است. اولاً متن شرایع بسیار مهذب و منقّح است، وقتی که محقق این کتاب را می نوشته اینگونه نبوده که قلم را به دست بگیرد و همینطور جلو برود، بلکه روی واژهواژه آن فکر کرده و حتی گاهی تغییری بسیار ساده در حد جابهجاکردن یک حرف، مفهوم کلی متن فقهی را تغییر می دهد. نتیجتاً افراد دیگر بر کتاب شرایع شرح می نویسند، پاورقی و تعلیقه می زنند و به این شکل اهمیت و ارزش آن متن را حفظ می کنند.»
💢کارگروه علمی إحیاء🔻
@SWG_EHYA110
💢تلبّس و معمّم شدن طلاب💢
🔰ضرورت ملبّس شدن طلّاب از نگاه آیتالله بنابی
📌 قسمت اول
1⃣ تلبّس به لباس پیشوایان معصوم:
«پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و ائمه معصومین علیهمالسلام به این لباس ملبّس بودهاند.
کسانی که رسالت عملیشان تبلیغ دین بوده، در این لباس بودهاند.
علامه عسکری در جریان غدیر نقل میکند: "هنگامی که رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله حضرت أمیرالمؤمنین علیهالسلام را در روز غدیر به منصب امامت مؤمنان برگزید و به طور رسمی حضرتش را از خداوند به عنوان وصی خود معرفی نمود، عمامه مشکیای را که نُه پیچ داشت، بر سر مبارک حضرت نهاد."
ظاهراً پیامبر عمامهٔ خودشان را بر سر حضرت علی علیهالسلام گذاشته بود. این مطلب، رمزی در مورد عمامه است. بنابراین طلاب_که به عنوان ادامه دهندگان راه انبیا و ائمه علیهمالسلام هستند_ بسی مناسب است که به لباس پیشوایان ملبّس شوند.»
#هویت_طلبگی
💢کارگروه علمی إحیاء🔻
@SWG_EHYA110
💢تلبّس و معمّم شدن طلاب💢
🔰ضرورت ملبّس شدن طلّاب از نگاه آیتالله بنابی
📌 قسمت دوم
2⃣ نماد دیدهبانان دژهای اسلامی:
آنگونه که تاریخ نشان میدهد، از زمان غیبت امام عصر علیهالسلام تا کنون، إحیای شریعت و تجدید ارزشها و فرهنگ اصیل قرآن و عترت، به وسیلهٔ قلم و بیان عالمان دینی و از آن بالاتر، با نفس مبارک ایشان بوده است.
ترویج قرآن، احادیث معصومین، فقه اصیل، کلام، عرفان، فلسفه و اخلاق نوعا به دست روحانیت معزز و معظم ترویج یافته است.
سنگر نشینان این سنگر محکم و دیدهبانان دژهای اسلامی، عمامه به سرها بودهاند.
3⃣ لباس ویژهٔ صنف روحانیت:
هر قشر و صنفی برای خودش لباس ویژهای دارد: نیروهای نظامی و انتظامی در سراسر دنیا، قضات و اساتید دانشگاهها (که غالبا در صنف اخیر در دیگر ممالک لباس ویژهای دارند)، ورزشکاران، رهبران مذهبی و... همه لباسهای آرمداری بر تن دارند. حال که مسأله تبلیغ یکی از مهمترین مسائل و شغل انبیای الهی است، باید دستاندرکاران آن، برای خود لباس خاصی داشته باشند. اگر بنابراین است که مبلغین دین اسلام لباس خاصی انتخاب کنند، آیا لباس اساتید دانشگاه یا پاپها و اسقفها در خور آنان است؟ یا مثلاً فرم و لباس نیروهای انتظامی و..؟ و یا لباس کسانی که مقدّسترین و بهترین مخلوقات هستند که همان لباس انبیا است.
#هویت_طلبگی
💢 کارگروه علمی إحیاء🔻
@SWG_EHYA110
💢چرا مغنی و سیوطی ؟؟💢
🔸اهمیت کتاب مغنی و سیوطی از نگاه رهبری
🔰مقام معظم رهبری:
فراگیری «مکالمه» زبان عربی به یک معنا لازم است، ولی این، طلبه را بی نیاز از "مغنی و سیوطی" نمی کند.
این نکته را بدانید که صرف و نحو خواندن برای این در حوزه تدریس می شود که فرد، نکات استنباطی را از آیات و روایات کشف کند.
(۱۳۹۹/۷/۱۱)
💢 کارگروه علمی إحیاء🔻
@SWG_EHYA110