eitaa logo
سبک شهدا
1.3هزار دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
67 فایل
کپی بدون لینک همراه دعای عاقبت بخیری = حلال☆ <تاریخ تاسیس : <۱۳۹۸/۹/۲۴ تقدیم به ساحت مقدس حضرت مادر(س)
مشاهده در ایتا
دانلود
متاسفانه به بخشی از این دل شکستنا هر روز مبتلا میشیم! هر روز در خونه، محیط کار،مدرسه و دانشگاه دل یه عده رو میشکنیم با یه حرف یا برخورد...
[•••°°°] 🌸 در سفر عمره، در خدمت شهید بودم. بلیط یکسره و مستقیم به جده پیدا نشده بود لذا به بیروت رفتیم که از آنجا به عربستان برویم. 🌼 در فرودگاه بیروت چند ساعت معطل شدیم. وقتی سوار هواپیما شدیم نزدیک مغرب بود. هواپیما باز هم تأخیر داشت. حاج آقا کوشش کرد را اول وقت بخواند. 🌸 خدمه می گفتند نمی شود پیاده شوید؛ ممکن است هواپیما حرکت کند! آنقدر هواپیما تأخیر کرد که حساب کردیم تا رسیدن به عربستان و جده نماز می شود. 🌼 ایشان با ناراحتی برخاستند و گفتند: پیاده شویم. اگر چه هواپیما برود. خدمه گفتند: درها بسته شده و هواپیما در حال روشن شدن است! ایشان چند لحظه ایستاده و در حال توجه خاصی سکوت کردند! 🌸 وقتی هواپیما روشن شد، از موتور آن آتش محسوسی بیرون آمد؛ فوراً هواپیما را خاموش و مسافرین را پیاده کردند و گفتند 4 ساعت دیگر تأخیر داریم. ایشان با خوشحالی بسیار با دوستان پیاده شده و می گفتند: «نماز، نماز.» 🌼 به محض رسیدن به سالن فرودگاه، نماز را با توجه و شکرگزاری اقامه کردند. سلام نماز را که دادیم، مأمورین گفتند: آقا سوار شوید نقص هواپیما برطرف شده و می خواهد حرکت کند! 📚 شاهد یاران، شماره 53 و 54، ص 5 اول وقت📿 @sabkeshohada @sabkeshohada
همیشه لباس کهنه میپوشید آخرش هم اسمش، پای لیستِ دانش‌آموزان کم‌بضاعت رفت مدیر مدرسه، دایی‌اش بود..! همان روز، عصبانی به خانه خواهرش رفت مادرِعباس، برادرش را پای کمد برد و ردیف لباس‌ها و کفش‌های نو را نشانش داد و گفت عباس می‌گوید دلش را ندارد که پیش دوستانِ نیازمندش آنها را بپوشد..! @sabkeshohada @sabkeshohada
🌹🕊🌹🕊🌹 چند دقیقه ای خیره به عکس حضرت آقا نگاهی کرد وگفت: می بینی آقا چقدر تودل برو ونورانیه. بخاطر ایمان زیاده. حاضرم هر کاری بکنم ولی یه لحظه لبخند از روی چهره آقا کنار نره. ❤️شهید حمید سیاهکالی مرادی❤️ @sabkeshohada @sabkeshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واکنش فرمانده یگان ویژه به فحاشی و سنگ اندازی عده ای در اتفافات اصفهان: فحاشی نکنید ما خدمت گزار شما هستیم @sabkeshohada @sabkeshohada
سبک شهدایی ها سـلام. اگه مایلیـد در چــله در {سـبک شـهـدا} شـرکـت کنید،هرچـه زودتر ثبـت نام و اسـم نویسـی کـنید📝 اگر کـسی رو هم مـی شناسید که مـایل هست، بهـش خـبر بدید؛ این چله به نیت ظـهور آقا امام زمان(عـج) از بین رفتن کرونا و برآورده شـدن حاجـات شخصی و حاجت روایی یکی از خادمین سبک شهدا،برگزار میگـردد. ♦️جهـت ثبت نام به آیدی @sarbazeHajGHASEM مراجـعه نمایید. زمان شـروع چله: پنج آذر منتظـر خبرتون هسـتم. یازهرا(س)✋ @sabkeshohada @sabkeshohada
سبک شهدا
سبک شهدایی ها سـلام. اگه مایلیـد در چــله #زیارت_عاشورا در {سـبک شـهـدا} شـرکـت کنید،هرچـه زودتر
کیا میخوان دنیا و آخرتشونو آباد کنن؟😳🤩 هرکی میخواد،در چله شرکت کنه😉😉
شـهیــدمـحمــدحـسیــن‌حــدادیــان ❣شـهیــدے ڪه دراویــش گـنـابـادے او را در قـلــب تـهـران اربـااربـا ڪردن❣ 🎬قسمت 🥀🌹وارد معراج‌الشهدا شدیم.کنار تابوت محمدحسین زانو زدم.گفتم:مامان‌جان!!!برام عزیز بودی ولی خدا برام عزیزتره....جوون بودی ، رشید بودی ، فدای سر علی‌اکبر آقا اباعبدالله!! زهرا بیخ گوشم برای خودش زمزمه می‌کرد. 🦋 بنا نبود که آفت به باغ ما بزنند 🦋پسر بزرگ نکردم که دست و پا بزند دلم ریش شد.چقدر زهرا برای آینده‌ی محمدحسین دل بسته بود.خواهر نداشت.لحظه شماری می‌کرد ، محمدحسین ازدواج کنه که به همسرش بگه ، آبجی دست کشیدم روی صورتش نوازشش کردم.دستم خونی شد.جای تیرها روی دستم مونده‌بود.دست راستم رو بلند کردم به امام حسین(ع) گفتم: (آقاجان!!!همیشه دست خالی صداتون می‌کردم ولی امروز با خون محمدحسین میگم: ) حس مادرانه‌ام گفت: ببین بچه‌ات چطوریه؟؟؟اومدم پرچم روی بدن رو کنار بزنم .😭 @sabkeshohada @sabkeshohada
سلام شبتون بخیر 🌘
یه داستان و روایتی از علم امامان به کیمیا(شیمی) خوندم؛ جالب بود خییییلی جالب بود🤓
یه روزی فضه اومدن و وضعیت ساده زندگی حضرت زهرا رو دیدن چون فضه دختر پادشاه حبشه بودن علم کیمیا رو بلد بودن گفتن بزار یه کمکی به این خانواده کنیم از این وضع ساده و غیر مجلل دربیان! آخه ایشون از خونه پیامبر و حضرت زهرا تصور یه جایی مثل کاخ یا قصر رو داشتن! @sabkeshohada @sabkeshohada
سبک شهدا
یه روزی فضه اومدن و وضعیت ساده زندگی حضرت زهرا رو دیدن چون فضه دختر پادشاه حبشه بودن علم کیمیا رو بل
وقتی اومدن مس رو با یه ماده شیمیایی مخلوط کردند و طلا بدست اومد حضرت امیر به ایشون گفتن که اگر طلا رو ذوب میکردی و سپس مراحل رو طی میکردی طلای مرغوب تری بدست میومد! بعد به زمین اشاره کردند ناگهان حجمی از طلا و گنج و .. پدیدار شد.. سپس به فضه گفتن که طلای حاصل رو بزار در کنار اینها حضرت فضه هم این کار رو کردن.. @sabkeshohada @sabkeshohada