eitaa logo
سبک شهدا
1.3هزار دنبال‌کننده
15.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
66 فایل
کپی بدون لینک همراه دعای عاقبت بخیری = حلال☆ کارهای فرهنگی‌وجهادی: @sabkeshohada2 <تاریخ تاسیس : <۱۳۹۸/۹/۲۴ تقدیم به ساحت مقدس حضرت مادر(س)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 شهيدی كه قرار بود از جبهه اخراج بشه... 🎙 روايت حاج حسين كاجی از شهيد ماشاللهی @sabkeshohada @sabkeshohada
از خداوند می‌خواهم زمانی که امام زمان ظهور کرد دوباره ما را زنده کند و از خاک بلند کند تا در رکاب امام زمان (عج) دوباره بجنگیم و به شهادت برسیم. 🌷
ما غرک بربک الکریم . . 🌱
‏یا کاشِفَ الزّفَرات ای برطرف کننده آه های بلند و نفس های عمیق
💠 هرروز بخوانیم 📖 صفحه ۹۵ @sabkeshohada @sabkeshohada
مهربان‌تر از آن باش كه رنجیدن 
را با رنجاندن تلافی کنی .
[ امیرالمؤمنین علی ]
هِی میگوید:آخَرَش چه میشود؟🌱 آخرش دست خُداســـــــــت، بد نِمیشود؛این اوّل را کــــــه سِپُردند دستِ تو دُرُست اَنجام بده. آخَرَش دستِ خُداست؛خوب میشود…💚🍃 _حاج اسماعیل دولابی 📖
یا اُنْسَ کُلِ مُستَوحِشٍ غَریبٍ  ای آرامش هر ناآرامِ غريب یه نفر باشه که دست بذاره روی شونه‌ات، آروم بگه بی‌خیال! همه چیز درست میشه، و خیالت رو از بودن روزهای بد راحت کنه...
🔰علمدار روز به روز ارادت سید مجتبی به خانم حضرت زهرا(س) بیشتر میشد. یک بار شنیدم که میگفت دوست دارم یکی از مصیبتهای مادرم، حضرت زهرا(س)، را بچشم. در عملیات والفجر ۱۰ گلوله ی تیربار دشمن از سمت چپ ما و از بالای تپه او را هدف قرار داد گلوله ابتدا به بازویش خورد و بعد پهلویش را پاره کرد! تنها صدایی که در آن لحظه شنیدم این بود که فریاد زد: «یازهرا(س)» و نشست روی زمین. مدت ها دستش را به پهلو میگرفت و راه میرفت شده بود یک روضه ی مجسم. *** در شهر ساری هیئتی شبیه هیئت رزمندگان راه افتاد. محل هیئت در بيت الزهرا(س) بود. هیئتی که جوانان زیادی را جذب کرد. یک بار در ایام فاطمیه به سید: گفتم بچه ها دیشب خسته شدند! یک ربع برنامه ی هیئت طولانی تر شد. سید با ناراحتی گفت: مگر ما چند فاطمیه را میتوانیم درک کنیم مگر چقدر میتوانیم برای حضرت زهرا عزاداری کنیم آنها همه ی هستی خود را برای هدایت ما دادند و....» 📙برگرفته از کتاب مهرمادر @sabkeshohada @sabkeshohada
😭 و کان عرشُه علی الماء آدمیزاد ۸۰ درصد بدنش آب است من میگویم است خیلی چیز خوبیست لاکردار آبادیِ چشم است بزرگترین تمدنها کنار رودخانه‌ها پدیدار شده اند 📚 حانیه ص۹
23.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سحـرها یـه چیـزایـی میـدن کـه هیـچ وقـت دیـگه نمیـدن...🌟 رسول خدا ص: بر شما باد خواندن نمـازشب اگـرچـه یـک رکـعت بـاشـد. | حجت الاسلام پناهیان |
💠 هرروز بخوانیم 📖 صفحه ۹۶ @sabkeshohada @sabkeshohada
- چگونه ناامید شوم در حالی که تو به من مهربانی :)؟! __الله
- باید خیلی مراقب‌ِ خودمان‌ باشیم ؛ هیچ‌ کس‌ ضمانت‌ درست ماندن ، تا دم‌ مرگ ‌را ندارد | حضرت آقا
از علامه‌طباطبایی راه‌ِ رسیدن‌ به‌ اِمام‌زمان‌ را پرسیدند و ایشان‌ پاسخ‌ دادند : اِمام‌زمان‌ خود فرموده‌ است ، شما خوب ‌باشید ، ما خودمان‌ شما را پیدا می کنیم .
✨امام صـــــــادق ع میفرماید: هرکس سوره جمعه را در هر شب جمعه بخواند کفاره گناهان مابین دو جمعه خواهد بود... + قرارهفتگی... @sabkeshohada @sabkeshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 شهید رئیسی: هرجا گرفتار می‌شدم توسل به صدیقه طاهره(س) می‌کردم 🔺 باید توسل در خانه اهل بیت داشته باشیم.
گرفتارم،اسیری مُستمندم بُود نامِ تو ذکر بَند بَندَم 【❤️‍🩹】 السَّلامُ‌عَلَيْكَ‌يَاحُجَّة‌اللّٰهِ‌فِى‌أَرْضِهِl
📷 تصویر شهدای عملیات ضدتروریستی در راسک 🔹شهیدان سرگرد پاسدار علی رحمانیان، سرگرد پاسدار احمد زارعی و رزم‌آور پاسدار احمدرضا صاحب امروز در جریان رزمایش عملیاتیِ «شهدای امنیت» در راسک به شهادت رسیدند.
💠 هرروز بخوانیم 📖 صفحه ۹۷ @sabkeshohada @sabkeshohada
🦋 مگر می‌شود زندگی ات را بهم ریخته آفریده باشد؟ او که خدای دانه های انار است.
السلام علیک حین تصبح و تمسی💚
سبک شهدا
السلام علیک حین تصبح و تمسی💚
امام صادق (ع) می فرمایند: نزدیک ترین حالت بنده نسبت به خدا و خشنودی خدا از آن ها، موقعی است که حجّت خدای را نیابند و برای آن ها آشکار نشود و جایگاهش را ندانند در حالی که می دانند حجت خداوند باطل نگشته است، پس در آن هنگام هر صبح و شام منتظر فرج باشند
🍂نمیدانم قنفذ بود یا یکی از مردان قبیله اوس که با عمر آمده بودند؛ در خانه را هل داد تا به زور به خانه شوند. زهرا پشت در خانه بود و با هجوم آنها در با شتاب بسته شد و دختر رسول الله بین در و دیوار ماند.🥺 🍂 علی که زهرا را بین در و دیوار دید، فریاد زد . صدای فریاد علی و صدای کسانی که هجوم آورده بودند در هم آمیخت. یادم افتاد که روی در خانه فاطمه یک مسمار بزرگ بود.😭زینب را در آغوش گرفتم و سرش را روی شانه ام پنهان کردم. 🍂می خواستم بروم و زهرا را از پشت در بیرون بیاورم. اما مردان مهاجم امانم نمی دادند. در با ضرب به پهلو و بازوی فاطمه میخورد و او پشت در فشرده می شد😭. بس که فریاد زده بودم، صدایم در نمی آمد. با همان صدای گرفته گفتم: «حرامی! پهلویش را شکستی در را رها کنید بازوی دختر پیامبر او طفلی در راه دارد ....»😭😭 📚 ✍لیلا‌مهدوی